NARENJ-BAHAR.BLOGFA.COM

te-amo.blogsky.com

as I became a student once again - ورونیک

http://www.te-amo.blogsky.com/1394/04/10/post-48/as-I-became-a-student-once-more

As I became a student once again. چهارشنبه 10 تیرماه سال 1394 ساعت 03:41 ب.ظ. رفتم اسممو کلاس زبان نوشتم. بدیش اینه که جمعه ها صبح تا ظهر هست. 4 ساعت. خوبیش اینه که خودم نمی تونستم به تنهایی برای امتحان آماده بشم. احساس کردم باید توی جو کلاس باشم. صحبت کنم و یه نفر ازم بخواد که تکالیفمو انجام بدم. و البته اینکه با پاریس دو تایی تو کلاس شرکت می کنیم و تجربه جالبی باید باشه! بعد میاد بیرون یه کاری انجام می ده بعد دوباره دو ساعت اونجاست! اما احساس می کنم اگه بتونم از عهده ریدینگ و لیسنینگ بربیام، اون دو تا ...

white-shadow.blogfa.com

به تو می نویسم، سایه ی سپید - عشق

http://www.white-shadow.blogfa.com/tag/عشق

به تو می نویسم، سایه ی سپید. دلتنگی تنها سهم من از تو شد. دوست عزیز ، من نیازی به نظرات تکراری شما و دعوت به بازدید وبلاگ های شما ندارم . اگر به اینجا آمدی نوشته هایم را بخوان و به آن ها فکر کن! چرا که آنها ،. اگر نگویی می میری. اگر بگویی می میرند! تا ابد در دلت می مانند. و با تو زندگی میکنند. بی آنکه گفته شوند . . . با تو می گویم ای کاش های زندگی ام را . و می نویسم برای تو ، تا بخوانی نگفته هایم را. لینک های دوست داشتنی. چند خط شعر برای دلم. خاطرات مردی که کرگدن شد. ا نارستان ماهی های آسمونی. پیچیدم به ...

matrixx.blogfa.com

اين بانو قصه ها دارد

http://www.matrixx.blogfa.com/1394/05

اين بانو قصه ها دارد. زخم هاي كبودم ، بوي عشق ميدهد! كه اين روزها مدام اين صفحه ي سفيد وورد را باز ميكنم بنويسم ، كمي نگاهش ميكنم و صفحه را ميبندم! انگار دلم به نوشتن نميرود ، انگار دستم كوتاه است براي رسيدن روي كيبرد و نگاشتن ، انگار اين كلمات ، اين حروف برايم نيشخند ميزنند كه اينبار نيز در سكوت ميروي و هيچ حرفي نميزني . حرفها تمام شده انديا اينجا برايم غريب است؟ چهارشنبه چهاردهم مرداد ۱۳۹۴. پنجشنبه یکم مرداد ۱۳۹۴. حتي اگر بد دوست داشته باشد يعني از طرز دوست داشتنش خوشت نيايد . Matrix : ابهام زدايي.

matrixx.blogfa.com

اين بانو قصه ها دارد

http://www.matrixx.blogfa.com/1394/06

اين بانو قصه ها دارد. زخم هاي كبودم ، بوي عشق ميدهد! ب بهانه ي سريال هاي تلويزيون. اين بود ك تصميم گرفتم كمتر درگير سريال هاي ماهواره شوم و خودم را سرگرم سريال هاي شبانه تلويزيون كنم . ماه رمضان ك هر شب سرگرم بوديم ، با سريال هايي ك قطعا قوي نبودند و فقط به هواي دنبال كردن ارسطو و نقي و لطيف و . ما را پاي تلويزيون مينشاندند . اين شب هاي اخير را هم با تماشا ي دو سريال "تعبير وارونه يك رويا " و " تنهايي ليلي " گذرانديم . و حالا . راه هاي باورپذير ديگري هم قطعا بوده است . چهارشنبه یازدهم شهریور ۱۳۹۴. خيال م...

white-shadow.blogfa.com

به تو می نویسم، سایه ی سپید - او

http://www.white-shadow.blogfa.com/tag/او

به تو می نویسم، سایه ی سپید. دلتنگی تنها سهم من از تو شد. دوست عزیز ، من نیازی به نظرات تکراری شما و دعوت به بازدید وبلاگ های شما ندارم . اگر به اینجا آمدی نوشته هایم را بخوان و به آن ها فکر کن! چرا که آنها ،. اگر نگویی می میری. اگر بگویی می میرند! تا ابد در دلت می مانند. و با تو زندگی میکنند. بی آنکه گفته شوند . . . با تو می گویم ای کاش های زندگی ام را . و می نویسم برای تو ، تا بخوانی نگفته هایم را. لینک های دوست داشتنی. چند خط شعر برای دلم. خاطرات مردی که کرگدن شد. ا نارستان ماهی های آسمونی. وقتی که رف...

nanokhun.blogfa.com

وقتی جان از این پس سرشار می شود - باید نرفت

http://www.nanokhun.blogfa.com/post-141.aspx

وقتی جان از این پس سرشار می شود. هنگام رحلت چشمان آفتاب بر کوهستان باختری، به ياد آر، دستانی که به سويت ميشتابد. گاهی بايد گذشته را به دوش انداخت و گريخت گاهی بايد رفت گاهی بايد زمستان را به انتظار بهار، مدام نلرزيد، که بهار سراسر زنجير عربده بود گاهی لازم است چيزی را به کسی نگفت می توان همچنان زير درخت گردوی لخت عورمان هنوز سايه را بر پوست ليسيد گاهی فقط گاهی می توان دهان به آواز کسی گشود، بی رنجشی گاهی وقت ها بايد نرفت. شنبه ۱۱ خرداد۱۳۹۲ساعت۲۱ بعد از ظهر توسط معین. اين منم، پيش از هجرت آفتاب.

nanokhun.blogfa.com

وقتی جان از این پس سرشار می شود

http://www.nanokhun.blogfa.com/9203.aspx

وقتی جان از این پس سرشار می شود. هنگام رحلت چشمان آفتاب بر کوهستان باختری، به ياد آر، دستانی که به سويت ميشتابد. يه مرد بود، فقط يه مرد. کليشه ها ما را فراری می دهند، نمی دانم از چه وقت، ولی همان طور که کليشه می شوند همانطور هم فراموش می شوند. داش آکل يکی از آن هاست،. مردی که از روزگار غداره خورد، آن هم از پشت، تف به مرام اين روزگار نامراد. داش آکلی که غداره توی دست هاش خوب می چرخيد، چه بی صدا به خاک افتاد، خاک که نه، همان بستر سيمانی که فرياد زدن بلد نبود. همآغوشی داشی و اقدس همزمان با بالا رفتن مرجان ا...

nanokhun.blogfa.com

وقتی جان از این پس سرشار می شود

http://www.nanokhun.blogfa.com/9112.aspx

وقتی جان از این پس سرشار می شود. هنگام رحلت چشمان آفتاب بر کوهستان باختری، به ياد آر، دستانی که به سويت ميشتابد. دو دست محاط بر دستی. چشم ها به چيزی خيره می ماند. و تلاقی نگاه ها، انحنای لبخند را ياد آور می شد. و زمان جاری بود. همان گونه که پيش از آن. همان گونه که پس از آن. شنبه ۱۲ اسفند۱۳۹۱ساعت۲۳ بعد از ظهر توسط معین. من آنجا بودم. او هم بود. جمعه ۴ اسفند۱۳۹۱ساعت۲۲ بعد از ظهر توسط معین. اين منم، پيش از هجرت آفتاب. هر آنچه هست بر داریه ريز نازنين. قناری ها مردند، شتاب کن. خوشه ی نوشته ها.

esarathayebashari.blogfa.com

اسارت های بشری...

http://www.esarathayebashari.blogfa.com/9004.aspx

چه اسارت بی افتخاریست در بند این و آن بودن . نوشته شده در 90/04/06. ساعت 0:32 توسط ستایش. طرحی نو رسم خواهم کرد و تمام نداشته هایم را در آن جای میدهم . کانون ادبی فرهنگسرای سلامت. یک با یک برابر نیست! نگارش هذیونات یک ابله. با من از مهر سخن بگوئید.

te-amo.blogsky.com

I'm a mean girl and I see the whole world as well - ورونیک

http://www.te-amo.blogsky.com/1394/04/23/post-49

Im a mean girl and I see the whole world as well. سهشنبه 23 تیرماه سال 1394 ساعت 03:22 ب.ظ. شاید 5 ساعت مفید می بود و بقیه ش برای خودم می بود. خیال پردازی فوق العاده است! شاید هیچ وقت موفق نشم دامنه ی فعالیتم رو این طور گسترش بدم. الان 28 سالمه و به زودی پا تو چهارمین دهه ی زندگیم می گذارم و شاید فرصتی برای تجربیات جدید به وجود نیاد ولی حداقل داشتن این آرزو بهم انگیزه می ده! و فکر می کنین اولین ری اکشنی یه نفر مثل خواهرش چی بود؟ نمی تونم طلاقی شدن این مکالمه رو با تصمیمی که برای ترتیب دادن یه جشن تولد بر...