natingham.blogfa.com

star-smile.blogfa.com

پنجره ای رو به خیال - سلام ستاره

http://www.star-smile.blogfa.com/post-15.aspx

پنجره ای رو به خیال. در تاریکی ها دستهایم را گم کرده ام.پنجره ای برایم باز می کنی؟ قلبمم انگار به زور میتپه.به امید چی داره انقدر سخت کار میکنه؟ نفسهام تنگه.تو اتاق تنگ و تاریکم احساس خفگی میکنم.حس میکنم دیوارا میخوان تنگتر بشن و لهم کنن. پنجره رو باز میکنم بدون هیچ ترسی لب پنجره ی طبقه ی بیستم میشینم.به آسمون خیره میشم.نگاه میکنم به ماه به ستاره ها.یادمه بهم میگفت ستاره ی شبهاش منم. یعنی میشه برم اون بالا و تبدیل به یه ستاره بشم تا بتونم از اون بالا ببینمش و ستاره ی شباش باشم؟ در قلمرو دل (هانا).

star-smile.blogfa.com

پنجره ای رو به خیال

http://www.star-smile.blogfa.com/8905.aspx

پنجره ای رو به خیال. در تاریکی ها دستهایم را گم کرده ام.پنجره ای برایم باز می کنی؟ در التهاب روزها تو را به یاد می آورم. تنها یک شب در حافظه ام مهتابی ست شبی که انگشتان تو، ماه را به نشانه گرفته است بالای هر دستی، دست های من است که سالهاست دراز به دراز راه ها، به پاهایت نمی رسد به کدامین دیدار دلخوش کنم؟ و به کدامین گفته ها؟ وقتی، دیداری ندیدنت را و حرفی نگفتنت را نصیبم می کند! کجاست لحظه ای که بوی تو را ندهد؟ و چرا از تو بگویم؟ که تنها یک چیز ناگزیرم می کند از تمام چیزها که هستم،. در قلمرو دل (هانا).

star-smile.blogfa.com

پنجره ای رو به خیال - راز دخترک

http://www.star-smile.blogfa.com/post-10.aspx

پنجره ای رو به خیال. در تاریکی ها دستهایم را گم کرده ام.پنجره ای برایم باز می کنی؟ نه امیدی که به آن دل خوش کنم. نه پیغامی ، نه پیک آشنایی. نه چشمی که در آن نظر کنم. نه آهنگ پر از عشق و صدایی. ز شهر نور و عشق و درد و ظلمت. تا سحرگاه دختری بیدار ماند. همه ، از ناله ها و اشک های او بی خبر ماند. چه کس برای همدردی او اشک غم ریخت؟ چه کس بازبانش آشنا بود؟ ندانستند این بیگانه مردم. که بانگ او طنین ناله ها بود. به چشمی خیره شد شاید بیابد. نهانگاه امید و آرزو را. بفهمند آه و افسوس او را. از درون قلب او چیزی ندیدند.

star-smile.blogfa.com

پنجره ای رو به خیال - رفتم

http://www.star-smile.blogfa.com/post-12.aspx

پنجره ای رو به خیال. در تاریکی ها دستهایم را گم کرده ام.پنجره ای برایم باز می کنی؟ رفتم، هرگز نمی بخشمت، مگو او وفا نداشت. راهی جز رفتن برایم نمانده است. این عشق پر از درد و بی امید. مرا به جنون کشانده است. رفتم، که عشق پر حسرت تو را. با اشک های دیده ز دل خارج کنم. رفتم که خاتمه دهم به این دوستی. رفتم که خود را در آزادی رها کنم. رفتم، چرا که ماندنم ننگ بود. عشق من و سخنان سرد تو،. نمی دانستم که قلب تو از سنگ بود. من از دو چشم گریان خود گریختم. از خنده ها و دل خوشی با تو گریختم. در دامن سکوت به تلخی گریستم.

star-smile.blogfa.com

پنجره ای رو به خیال

http://www.star-smile.blogfa.com/8903.aspx

پنجره ای رو به خیال. در تاریکی ها دستهایم را گم کرده ام.پنجره ای برایم باز می کنی؟ اگر آن روز ز راه نمی آمد. آن روز اگر ز راه نمی آمد. من شاید باز هم با تو می ماندم. من تا ابد ترانه ی عشقم را. در آفتاب عشق تو می خواندم . درون دیدگان چشمان تو. آن روز نگاه سرد سیاهی داشت. پیش از آن ترانه هایم شاید. به عمق روح تو راهی داشت. رازی درون سینه ی من می سوخت. می خواستم که با تو سخن گوید. اما صدایم از گره کوته بود. در سایه، بوته، هیچ نمی روید! از آن روز افکار آشفته ی من پر زد. خسته به دنبال راه چاره ای چرخید.

star-smile.blogfa.com

پنجره ای رو به خیال

http://www.star-smile.blogfa.com/8901.aspx

پنجره ای رو به خیال. در تاریکی ها دستهایم را گم کرده ام.پنجره ای برایم باز می کنی؟ من از نهايت غم حرف مي زنم. من از نهايت عشق. و از نهايت اندوه حرف مي زنم. اگر به خانه دل من آمدي. براي من اي مهربان، شادي را بياور. و آن لبخند پر مهرت را. و نگاه مست كننده ات را. آن مهرباني هاي هميشگي را بياور. شايد دوباره زنده شوم! نوشته شده در شنبه هفتم فروردین 1389ساعت 17:2 توسط تارا. من از تو میمردم. من از تو مي مردم. و تو زندگاني من بودي. تو با من مي گفتي. تو در من مي خواندي. وقتي كه من حرف ها را. تو با من مي رفتي.

star-smile.blogfa.com

پنجره ای رو به خیال - من از تو میمردم

http://www.star-smile.blogfa.com/post-5.aspx

پنجره ای رو به خیال. در تاریکی ها دستهایم را گم کرده ام.پنجره ای برایم باز می کنی؟ من از تو میمردم. من از تو مي مردم. و تو زندگاني من بودي. تو با من مي گفتي. تو در من مي خواندي. وقتي كه من حرف ها را. بي هيچ مقصودي مي رساندم. تو با من مي رفتي. و در من مي خواندي. وقتي كه شب تكرار مي شد. و تا وقتي كه شب تمام مي شد. تو از ميان رشته افكارم. خود را به روياي خواب من دعوت مي كردي. تو با نگاه هايت مي آمدي به كوچه دلم. تو با نگاه هايت مي آمدي. تو دستهايت را مي بخشيدي. تو چشمهايت را مي بخشيدي. وقتي من غمگين بودم.

star-smile.blogfa.com

پنجره ای رو به خیال - دوستت دارم!

http://www.star-smile.blogfa.com/post-11.aspx

پنجره ای رو به خیال. در تاریکی ها دستهایم را گم کرده ام.پنجره ای برایم باز می کنی؟ ديگه حتي ارزش نداره حرفام. چون ديگه دوستتم نداري, ميدونم. ميدوني چرا برات شعر ميخونم. ميخونم تا بدوني دوستت دارم.همين. نوشته شده در سه شنبه بیست و دوم تیر ۱۳۸۹ساعت 23:34 توسط تارا. در اندوه تو می میرم در این تنهایی مطلق ، که می بندد به زنجیرم و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد و برف نا امیدی بر سرم یکریز می بارد چگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم؟ چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم؟ گروه علوم تجربي سمپاد آمل(وهرز).

star-smile.blogfa.com

پنجره ای رو به خیال

http://www.star-smile.blogfa.com/8811.aspx

پنجره ای رو به خیال. در تاریکی ها دستهایم را گم کرده ام.پنجره ای برایم باز می کنی؟ يك پنجره براي ديدن. يك پنجره براي نوشتن. يك پنجره كه باز مي شود. و اين مهرباني هاي مكرر آبي رنگ. دست ها ي كوچك تنهايي مرا. از بخشش قطره هاي باران. سر شار مي كند. يك پنجره براي من كافيست. من از ديار عروسك ها مي آيم. از زير سايه درختان كاغذي. در باغ يك كتاب مصور. از فصل هاي دوستي و عشق. در كوچه هاي خاكي معصوميت. از سالهاي دير گذر حروف پريده رنگ الفبا. هنوز در پشت ميز هاي مدرسه. به انتظار بزرگ شدن. از لحظه اي كه توانستم.