navabpourn.blogspot.com

rezanakhaee.blogspot.com

سحرناز: December 2010

http://rezanakhaee.blogspot.com/2010_12_01_archive.html

دوست عزیز به وبلاگ سحرنازخوش آمدید. به خورشید سلام می کنم. اي سرزمينِ زال و رستم! آه، اي ايران! اي سرزمينِ مردم آگاه! اي شهرهاي هفت‌سويت هفت‌شهرِ عشق. اي جايگاه هشتمين درگاه! از مشهد و تبريز و شيراز و سپاهانت. تا رشت و كرمان و قمت دلخواه، اي ايران! از نور روح‌افزاي گنبدهاي تابانت. روشن شده هر شب چراغ ماه، اي ايران! آيينه آزادگان كربلا بودي. بيرون نرفتي هرگز از اين راه، اي ايران! راهت حسيني بود و روحت با خميني بود. اعجاز كردي همچو روح‌الله، اي ايران! چشم اميد مسلمين فردا به سوي توست. در حال بارکردن….

rezanakhaee.blogspot.com

سحرناز: March 2010

http://rezanakhaee.blogspot.com/2010_03_01_archive.html

دوست عزیز به وبلاگ سحرنازخوش آمدید. از ماست که بر ماست. به خورشید سلام می کنم. از ماست که بر ماست. روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست. واندر طلب طعمه پر و بال بیاراست. بر راستی بال نظر کرد و چنین گفت:. 171;امروز همه روی زمین زیر پر ماست،. بر اوج فلک چون بپرم -از نظر تیز-. می‌بینم اگر ذره‌ای اندر ته دریاست. گر بر سر خاشاک یکی پشّه بجنبد. جنبیدن آن پشّه عیان در نظر ماست. بسیار منی کرد و ز تقدیر نترسید. بنگر که از این چرخ جفا پیشه چه برخاست:. ناگه ز کمینگاه، یکی سخت کمانی،. بر بال عقاب آمد آن تیر جگر دوز.

baresh81.blogsky.com

سنگ - baresh81

http://www.baresh81.blogsky.com/1387/05/06/post-115

روی سنگ فرش های خیابان. پا که می گذارم چیزی حس نمی شود. لای انگشتانم دیگر عرق نمی کند. دیگرموی روی پوست شستم نمی روید. می دانم به اتوبوس بعدی نمی رسم. یکشنبه 6 مردادماه سال 1387. دکتر علیرضا نوری زاده، نویسنده ،روزنامه نگار وتحلیل گر. ژورنال تحقیق در ارتباطات. به خورشید سلام می کنم. Dimensions éthiques de la société de linformation. اولین وبلاگ روابط عمومی کشور. دلتنگی های یک خبرنگار خانه دار. عنوان آخرین یادداشت ها. یه بعد از ظهر ساده. دوستت دارم به همین سادگی. این همه سال برای زندگی نکردن بس است.

wind-taste.persianblog.ir

طعم باد

http://wind-taste.persianblog.ir/1384/10/10

يه چيزای قشنگ قشنگی در مورد يه چيزايی گفتند که بد جوری هم اشک آدم رو در مياره و هم حرص آدمو و هم خنده! پس واقعا هنرمنده ايشون ). وقتی اين مطلب رو خوندم فکر کردم واقعا چه معنی ميده که ما برای بزرگ نشون دادن کسی يا چيزی يا واقعه ای و ادای دين نسبت به اون و خيلی چيزای ديگه فقط بخوايم اسم اون آدم يا واقعه رو مثل برچسب همه جا بچسبونيم؟ مسلما ميگيد اين کدوم احمقی بوده که همچين کاری کرده و قطعا با ديدن اين اسم احساس غرور اسلامی (! نمی کنيد . يا مثلا صلوات نمی فرستيد . مسئله ديگه ای رو که ايشون. به خاطر باقی ارز...

baresh81.blogsky.com

baresh81

http://www.baresh81.blogsky.com/1393/02/01/post-131

هی می گویند هوا دو نفره است! به درک که دو نفره است. من با تنهاییم قدم می زنم. عشق بازی می کنم. هوا رو بغل می کنم. موهام رو به آغوش باد می سپارم. بگذار هر جا که خواست با خودش ببرد. دستام رو باز می کنم. برگ ها رو می بوسم. سر به سینه آسمون می ذارم. خیس می شوم خیس، خیس. به درک که هوا دو نفره است! من با تنهایی م هر جا که بخوام قدم می زنم. دوشنبه 1 اردیبهشتماه سال 1393. دکتر علیرضا نوری زاده، نویسنده ،روزنامه نگار وتحلیل گر. ژورنال تحقیق در ارتباطات. به خورشید سلام می کنم. اولین وبلاگ روابط عمومی کشور.

botebozorg.blogfa.com

بت بزرگ

http://www.botebozorg.blogfa.com/8505.aspx

همیشه غایب از خواننده موسیقی ملی ایران ، بت بزرگ ، زنده یاد فریدون فروغی. در سال 54 در شمال جشن شاهنشاهی برگزار می شود و خوانندگان برای شرکت در جشن به شمال می روند. فروغی هم دعوت می شود.اما در شبی که قرار بود به اجرای ترانه بپردازد ، گیتارش را بر میدارد و به همراه دوستانش می رود به ساحل دریا و برای خودشان می زنند و می خوانند. ساعت ده و نیم. شب ، ساواک پیدایش می کند و به مجلس جشن می برد. نوبت به فروغی که می رسد رهبر ارکست از او می پرسد : چه آهنگی می خواهی؟ می کند. پس از اجرای ترانه ی. مثه یک معجزه اسمش تو...

wind-taste.persianblog.ir

طعم باد

http://wind-taste.persianblog.ir/post/72

کمين کرده ام و بعد می دزدم. نگاه رايگانی که وداع را رد می کند . در اين رويای شاهانه. در انتظار و افسوس می گذرانم . عشق شب را شکار می کند. در آخرين پلک بسته من. و به راستی که دلتنگی می گريزد. در برابر فروغ تو. ترجمه نفيسه نواب پور. نویسنده : مریم حقی. ساعت ۱:٤٥ ‎ب.ظ روز شنبه ۱٠ دی ،۱۳۸٤. تگ ها : وبلاگ. پروفایل مدیر : مریم حقی. یکشنبه ٢ بهمن ،۱۳۸٤. يک ضد حمله انتحاری! شنبه ٢٤ دی ،۱۳۸٤. مصدوميت مصدوميت عزيز . شنبه ۱٠ دی ،۱۳۸٤. يک فنجان قهوه سرد. جمعه ٢ دی ،۱۳۸٤. به خاطر غنچه ای کوچک. خیابان از تو گذشته بود.

mahmah.blogfa.com

کاغذهایم تمام شده... - بی تفاوت- فروغ فرخزاد

http://www.mahmah.blogfa.com/post-53.aspx

بی تفاوت- فروغ فرخزاد. وقتي در اتاق را باز کردم او آنجا کنار بخاري روي صندلي راحتياش نشسته بود و در سکوت و آرامشي که او در نظر من بزرگ جلوه ميداد به رويم نگريست و آن وقت مثل اين که صداي به هم خوردن پنجرهها ناگهان او را از خواب رويا بار و شيريني بيدار کرده باشد آهسته گفت:. شما هستيد، بفرماييد، خواهش ميکنم بفرماييد. من نبايد مثل هميشه تسليم او باشم، من ميخواهم حرفهايم را بزنم و او بايد گوش بدهد، او بايد جواب بدهد، من او را مجبور ميکنم، و در تعقيب اين فکر با اطمينان و اندکي خشونت در مقابلش ايستادم. چرا مثل ...

mahmah.blogfa.com

کاغذهایم تمام شده... - سیاه ... قهوه ای

http://www.mahmah.blogfa.com/post-45.aspx

لب های بی رمقش را روی پیشانی ام می گذارد و می گوید:تو از خودمانی! شهری نیستی.لبخند می زنم.از پشت عینک ته استکانی اش نگاهم می کند بلند می خندد و می گوید:ها والله! ما را به خدایش می سپارد و راهی می کند. سیاه می شود و قهوه ای روزگاری که گذرانده ام.بنفش می شود،جیغ می کشد،دهان باز می کند.سیاهم من،سیاه تر از آنچه فکر می کنم. قلبم بیرون می پرد ،نمی توانم بگیرمش،شور می زند! به در و دیوار می کوبد خودش را .دست هایم می لرزند،صدایم می لرزد،اشک هایم.می ریزند،دهانم باز می شود و جیغ می کشم. زندگی شور است مثل موی بزی که...