nefrat26.blogfa.com
...... - اگر تو باز نگردی امید آمدنت را به گور خواهم برد
http://nefrat26.blogfa.com/
... - اگر تو باز نگردی امید آمدنت را به گور خواهم برد
http://nefrat26.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Monday
LOAD TIME
0.7 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
18
SSL
EXTERNAL LINKS
37
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.687 sec
SCORE
6.2
... | nefrat26.blogfa.com Reviews
https://nefrat26.blogfa.com
... - اگر تو باز نگردی امید آمدنت را به گور خواهم برد
...
http://www.nefrat26.blogfa.com/89053.aspx
اگر تو باز نگردی امید آمدنت را به گور خواهم برد. سرم رو که بالا آوردم تو یه جاده بودم. به عقب به راهی که به ظاهر اومده بودم نگاهی کردم. یه جاده پر از پیچ و خم. تنهایی در آن جاده محبوس شده بود. به جاده روبرو نگاهی کردم. حافظه ام خالی بود. باید به جلو بروم. باید مصمم قدم در راه بگذارم. منتظره نیرویی که بتوانم بر ترسم بر اظطرابم بر بر بر . آری امشب آخرین شب حضور من در خوابگاه علم و صنعت است. چندین ماه،یک عمر،اینجا برایم پر از خاطرات فراموش نشدنیست. دلم برای تک تک آدمهایی که کنارم بودن برای اتاقم. او در این ...
... - موج....
http://www.nefrat26.blogfa.com/post-4.aspx
اگر تو باز نگردی امید آمدنت را به گور خواهم برد. دیروز نگران امروز بودم . امروز موج آرامی هستم که دیگر توان غریدن به یک قایق بادی هم ندارم. دیروز صدایی داشتم که بر بند بند استخوانهای فرعون لرزه می انداخت. و امروز فریادی که حتا خودم هم گوشی برای شنیدنش ندارم. چه می توانم باشم موجی خروشان . یا رنگی بر خاطره؟ نوشته شده در دوشنبه ۲۸ تیر۱۳۸۹ساعت ۱:۲۷ قبل از ظهر توسط زینب کاوند. هفته دوم شهریور ۱۳۸۹. هفته او ل شهریور ۱۳۸۹. هفته سوم مرداد ۱۳۸۹. هفته او ل مرداد ۱۳۸۹. هفته چهارم تیر ۱۳۸۹. هفته سوم خرداد ۱۳۸۹.
...
http://www.nefrat26.blogfa.com/89051.aspx
اگر تو باز نگردی امید آمدنت را به گور خواهم برد. بهار گل چیدم که به پایت بریزم نیامدی. بیست و پنج زمستان با آدمک برفی به انتظارت نشستم. من دیروز سوار بر قاصدک رویایم به دور دستها رفتم در پی تو. خسته شدم از گل های بهاری . به دشت آفتابگردانها رفتم. قاصدک مرا برد اما دستهایم و چشمانم را با خود نبردم. چشمانم را تا آمدنت را نظاره کنند و سکوت دلتنگیم را به اشک و اشکم را به باران. و دستانم را تا چتری برای دلتنگی و آغوشی از گلهای. برای تو باشد . من دیروز ها رفتم و نمیدانستم که تو امروز میایی. و حالا تو منتظر باش.
... - میز تنهایی...
http://www.nefrat26.blogfa.com/post-11.aspx
اگر تو باز نگردی امید آمدنت را به گور خواهم برد. روزی تو آمدی ،من آمدنت را جشن گرفتم. هل هله من چون ناقوسی تمامی شهر را به ارتعاش درآورد. خواب من تعبیر شده بود. تو رویای نیمه شب های من بودی. تو منجی سالهای پیله ای من بودی. ای کاش آغوشت را کنار میز تنهایی ام می گذاشتم تا لحظه های دلتنگی به تو پناه بیاورم. تو که با سپیدی برف آمدی . دیروز همه قاصدک ها آمدنت را به من نوید دادند ودر چشمانم میرقصیدند. امروز که خورشید نگاهم خاموش گشته با فانوس خیال به دنبال قاصدکی در پیچ و خم های نگاهم گم شده ام. چشمانم را گشود...
... - زن اردیبهشت...
http://www.nefrat26.blogfa.com/post-3.aspx
اگر تو باز نگردی امید آمدنت را به گور خواهم برد. به یاد داشته باش. زنی از اردیبهشت را. به یاد داشته باش خاطره ی فردا را. و به یاد داشته باش. چشمهایم در حرم نگاهت سوخت. هرگز فراموش نخواهم کرد شوق اولین دیدار را. پس به یاد بیاور نگاهی را. همچو پروانه شهد چشمان تو را نوشید. به یاد بیاور هایم را از یاد می بری! نوشته شده در یکشنبه ۲۷ تیر۱۳۸۹ساعت ۲۲:۲۹ بعد از ظهر توسط زینب کاوند. هفته دوم شهریور ۱۳۸۹. هفته او ل شهریور ۱۳۸۹. هفته سوم مرداد ۱۳۸۹. هفته او ل مرداد ۱۳۸۹. هفته چهارم تیر ۱۳۸۹. هفته سوم خرداد ۱۳۸۹.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
18
کافه خالی - قایقی باید ساخت
http://www.cafekhali.blogfa.com/post-31.aspx
پشت دریا شهری است . داشتم دنباله جمله واسه انتهای نشریه " روشنفکر " می گشتم، یه شعری از سهراب به ذهنم رسید، اونو سریع یادداشت کردم و برای بچه های نشریه بردم، یکی از بچه ها گفت : یادمه این شعرو اصفهانی تو یکی از آلبوماش خونده بود ، در آن تصمیم گرفتم برم و اون آلبومو بعد مدتها گوش بدم، به چیزه جالبی رسیدم، همه اتفاقات امروزمو توی این آلبوم شنیدم . شما رو هم شریک می کنم. امروز سالگرد دکتر علی اسدی لاری. این ترک آلبوم منو یاد این حادثه مینداخت، برای دکتر اسدی لاری :. از غم دوست در این میکده فریاد کشم. داد و ...
کافه خالی - شبح اپرا
http://www.cafekhali.blogfa.com/post-26.aspx
کرسیتین ، کریستین ، کریستین . فریاد هایش در در تمام دالان های اعماق زمین می پیچد ،او که موسیقی زندگی را آموخت ، او که آموزگار زندگی موسیقی روشنایی بود برای کریستین و خود موسیقی تاریکی را برای زندگی اش برگزیده بود، در خواب و رویا با کریستین همرا بود ، صدای خویش را به صدای کریستین پیشکش می کرد ، فرزند شیطانی که دنیا و انسان های آن به او هیچ رحمی نکرده بودند . بگیرد که تمامی نت های غم زده موسیقی تاریک او را روشن کند . نابغه موسیقی و هنر. اما این چیزی نبود که طینت وارونه انسان ها را به حسادت بر می انگیخت ...
کافه خالی - نقدی بر کار دلواپسی از آقای مجتبی شجاع
http://www.cafekhali.blogfa.com/post-36.aspx
نقدی بر کار دلواپسی از آقای مجتبی شجاع. این مطلب به عنوانی نظری قرار بود باشد در ذیل مطلب دوست بزرگوارم آقای افگار پیرامون موضوع اما به دلیل زیاد شدن آن تصمیم گرفتم که بنده این نقد را در این وبلاگ قرار دهم امیدوار است به عنوان یک نقد سازنده مورد توجه قرار گیرد :. یک کار در زمینه موسیقی به طور کلی از سه دیدگاه مور بررسی قرار می گیرد:. نوشته شده در ۸:۴۱ قبل از ظهر توسط امین. DESIGN BY : NIGHT SILENCE. شاید های زندگی من ، آنقدر که باید شاید نیستند . قلم آبی - دنیا ( دنیا بازیار). رد پای تو ( زاهده جعفری).
کافه خالی - خداحافظ تنهایی
http://www.cafekhali.blogfa.com/post-28.aspx
چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید. وقتی که بهتر به اطرافت نگاه کنی . همش دنبال این نباشی که اگه عینکتو برداری دیگه هیچی نمی بینی . همه چی تارو مبهم بشه . پشت قاب عینکت همه نگاهتو پنهان کنی . شاید از چیزایی که باید می دیدی ، بی بهره بشی . تو فکر این باشی که اینجوری با عینک دنیا قشنگ تره . ولی تو همه این نگاه ها نبینی که تا حالا کور بودی. آره اینبار جور دیگر باید دید . نه نیازی به چشم سر هست ، نه به عینک . کور بودن آدمو اینها تضمین می کنن . چشم ها را باید شست . درست پشت دریا شهری بود .که نمی دیدیش .
کافه خالی - حالت تهوع ...
http://www.cafekhali.blogfa.com/post-21.aspx
دیگه داره حالم بهم می خوره . از خودم از جرز دیوار که زرتی بهش می خندم . حالا هی بپرس ، خوبی؟ خوب نگران میشه . نگران چی میشی . از دود سیگار . از اون آقا سوسکه که همیشه دنبالشیم که بگیریمش . سریع جیم میشه . بارون قشنگی میاد . دارم خیس می شم . محکم می خوره تو سرم . از این مهتابی دستشویی که هر وقت روشنش می کنی . انگاری داری تو دیسکو می ر. حالا هی وقتشو بگیر . نمی فهمی ، فشار روش زیاده . سخته آدم مگه چقدر پتانسیل داره . از صدای خروپف این هم اتاقیم که انگار یه تریلی 18 چرخ داره از رو یه پل چوبی رد میشه . از بو...
broken heart - THE END
http://www.the-broken-heart.blogfa.com/post-66.aspx
آدرس بلاگ جدیدم : BROKEN HEART 2. نوشته شده در سه شنبه دهم اسفند ۱۳۸۹ساعت 0:41 توسط امیر. از هر دری سخنی. یک فنجان عکس داغ. من و خدای من. تنهایی های یک دل.
broken heart - 65
http://www.the-broken-heart.blogfa.com/post-65.aspx
نوشته شده در شنبه هفتم اسفند ۱۳۸۹ساعت 1:28 توسط امیر. از هر دری سخنی. یک فنجان عکس داغ. من و خدای من. تنهایی های یک دل.
broken heart
http://www.the-broken-heart.blogfa.com/8909.aspx
امشب اولین شب یلداست که با گلم هستم. نمی دونم باید خوشحال باشم یا ناراحت ، خوشحال باشم که گلم رو دارم یا ناراحت که پیشش نیستم. اما خوشحالم چون خوشحاله. من که امسال غریب ترین یلدام رو تجربه می کنم. نه تنها جایی نرفتیم و کسی نمیاد ، جمع خانوادگیمون هم کامل نیست . دلم واسه داداشم تنگیده ، اونم الان با دوستش از سر کار برگشتن خونشون و تنهان ، پیش خانواده نیستن. امیدوارم که بهترین ها رو تو کار و زندگیشون داشته باشن. از خدا می خوام شما هم هر آرزویی دارین زود زود براورده شه. امروز دلم بدجوری گرفته. یاد اون روز ا...
broken heart - 60
http://www.the-broken-heart.blogfa.com/post-60.aspx
امروز اصلا حالم خوب نیست! یعنی خوبم اما اعصابم بهم ریختست. ۵ شنبه امتحان دارم اما نمی رسم کتاب رو تموم کنم ، جمعه امتحان دارم اما هیچی بلد نیستم. گور بابای درس و زندگی.امشب دیگه حوصله ندارم بخونم. تهش می خوام بیفتم ، چهار تا سرکوفت بشنوم و تموم شه دیگه. هر روز داره با سرعت بیشتر از قبل میگذره.دارم به امتحانام نردیک می شم.دارم به اون اتفاق نزدیک میشم. روزام شده استرس و نگرانی و شبام شده اشک و حسرت روزای رفته. حتی نمی دونم چه بلایی داره سرم میاد.چی داره میشه. نا امید نیستم.دپرس هم نیستم. از هر دری سخنی.
کافه خالی - باید که دیری ابر باشد
http://www.cafekhali.blogfa.com/tag/باید-که-دیری-ابر-باشد
هم سان تو ، که را دوست می داشتم . ای سایه ی محبوب؟ و از آن دم ،. خود سایه ای گشتم همخون تو. که چشمم پند شنو نیست. از خود بی خود به تو بنگرم. تو برای او همواره. آن " جز من " جاودانی بودی. آه ،این چشم ، طاقتم را طاق می کند . برچسبها: آنکه می خواهد. باید که دیری ابر باشد. نوشته شده در 3:18 قبل از ظهر توسط امین. DESIGN BY : NIGHT SILENCE. شاید های زندگی من ، آنقدر که باید شاید نیستند . قلم آبی - دنیا ( دنیا بازیار). رد پای تو ( زاهده جعفری). دلنوشته های یه آدم خسته (امیر حسین رمضانی). آدم فروش (متین افکار).
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
37
حرف آخر
میگویم سلام ، هیچکس جوابم را نمیدهد ، پس خدانگهدار میگویم شاید از سر اتفاق ، یک نفر دست هایش تکان بخورد. نوشته شده در دوشنبه بیست و هفتم شهریور ۱۳۹۱ساعت 21:0 توسط .
ღღ♥ღ nefrat ღ♥ღღ
ღღ ღ nefrat ღ ღღ. با اینکه حتی روز تولدم رو یادت نبود. با اینکه میدونم الان خیلی خوش هستی کنار خانواده ت. با اینکه میدونم اصلا برات مهم نیست وجود من. ولی هنوزم من یادم نرفته بهترین روز زندگیم چه روزی بود. هنوزم خوشحالم که این روز رسید. من هیچوقت یادم نمیره این روز چه خاطراتی داشتم. هیچوقت فراموش نمیکنم لحظات زیبایی رو که زود گذشت. و جای خودش رو داد به ساعاتی که همه ش با مرور اون خاطرات گذر میکنند. آره الان باید ازت بدم بیاد. باید نفرت داشته باشم ازت. ولی امروز روز تولدت هست. ولی تو حتی گوشیت را روشن نکردی.
:.sAlatiN Ehsas.:
For you my love. سه شنبه 5 آذر 1392. زندگی بیهوده* * *. کاش معلمی بود انشایی میخواست. روزگار خود را چگونه میگذرانید؟ تا چند خط برایش دردودل کنم. دوشنبه 4 آذر 1392. شنبه 25 خرداد 1392. سوختم در زمستان نبودنش. شنبه 25 خرداد 1392. شنبه 25 خرداد 1392. بآل ش פ وבҐ را ت رجیح مےבه م. م ثل بآل ش م سآف رפ آنﮧ. פ وب مے בان م. س رهآے زیآבے را. یکشنبه 5 خرداد 1392. هوای سرد بهانه است. پرنده ای که رفت. هوای سرد بهانه است . هوای دیگری به سر دارد . . ! پنجشنبه 2 خرداد 1392. پس حداقل لال شو. وقتی داری می بینی. ای که تو ...
نفرت
پایان حکایتم شنیدن داره من عاشق او بودم او عاشق او. هفته او ل تیر 1392. هفته چهارم فروردین 1392. هفته دوم اسفند 1391. هفته چهارم دی 1391. هفته سوم آذر 1391. هفته دوم آذر 1391. هفته او ل آبان 1391. هفته دوم مهر 1391. هفته دوم شهریور 1391. هفته دوم مرداد 1391. هفته او ل مرداد 1391. هفته چهارم اردیبهشت 1391. هفته سوم فروردین 1391. هفته سوم اسفند 1390. هفته دوم اسفند 1390. هفته او ل اسفند 1390. هفته چهارم بهمن 1390. هفته دوم بهمن 1390. هفته او ل بهمن 1390. هفته چهارم مرداد 1390. هفته سوم مرداد 1390. باید سکه...
نفرین من پشت سرت بروT_T
نفرین من پشت سرت بروT T. نوشته شده در جمعه بیست و هشتم شهریور ۱۳۹۳ساعت 17:13 توسط KAMRAN. دارم از تو حرف می زنم. اما روحت هم از نوشته هایم خبر ندارد. ایرادی ندارد یاد تو. به نوشته هایم رنگ می دهد. شاید دیگری بخواند و آرام گیرد ذهن پریشانش. نوشته شده در پنجشنبه بیست و هفتم شهریور ۱۳۹۳ساعت 13:36 توسط KAMRAN. صدا همان صدا بود. چیزی دیگر انگار عوض شده بود. نوشته شده در چهارشنبه بیست و ششم شهریور ۱۳۹۳ساعت 13:30 توسط KAMRAN. چه مسخره است سوال امتحانی که میگوید:. جای خالی را پر کن؟ جای خالی تو را پر میکردم!
...
اگر تو باز نگردی امید آمدنت را به گور خواهم برد. روزی تو آمدی ،من آمدنت را جشن گرفتم. هل هله من چون ناقوسی تمامی شهر را به ارتعاش درآورد. خواب من تعبیر شده بود. تو رویای نیمه شب های من بودی. تو منجی سالهای پیله ای من بودی. ای کاش آغوشت را کنار میز تنهایی ام می گذاشتم تا لحظه های دلتنگی به تو پناه بیاورم. تو که با سپیدی برف آمدی . دیروز همه قاصدک ها آمدنت را به من نوید دادند ودر چشمانم میرقصیدند. امروز که خورشید نگاهم خاموش گشته با فانوس خیال به دنبال قاصدکی در پیچ و خم های نگاهم گم شده ام. چشمانم را گشود...
شکارچی لحظه ها
جای سوره ای به نام "عشق" در قرآنت خالیست. که اینگونه آغاز شود. و قسم به زمانی که دلت را می شکنند و تو جز خدایت مرهمی نخواهی یافت.". نوشته شده در پنجشنبه هجدهم اسفند 1390ساعت 22:5 توسط میترا. شبی بر دفتر قلبم کشیدم رد پایت را. کشیدم طرح زیبای غروب چشمهایت را. کنار هاله چشمت کشیدم عکس یک دریا. کشیدم روی امواجش حضور آشنایت را. ولی آن شب با دلی لبریز از آواز دلتنگی. زدم فریاد آه دلم دارد هوایت را. کنار طرح پاییزی کنار خلوتی مبهم. به خاطر می سپردم من تمام حرفهایت را. تو بودی و باران و شب و پاییز بی پایان.
ڪُــلــــبــﮧ نــــفــرتــــܜܔ
ל فریל بﮧ عشق. پرم از تاریکی . ه زندگیم لبخند نزن . روزی کسیو داشتم که با تمام وجود صدام میکرد . چهارم دی 1392 ] [ 21:49 ] [ ܔشاهیל ܔ ] . نگاهش میکنم شاید بخواند از نگاه من که . ولی افسوس او هرگز نگاهم را نمیخواهد . به برگ گل نوشتم من که اورا دوست میدارم . ولی افسوس او گل را به زلف کودکی آویخت تااورا بخنداند . بیستم مهر 1392 ] [ 20:43 ] [ ܔشاهیל ܔ ] . موندم با قلمی ک هرچی نوشته باخته . تنهای تنهایم زیر آوار مصیبت میگریم . سیگارخاکسترشده ام را مینگرم . از این شب تا سحر بیداری و هر روز طلوع و دیدن . ف ق ط ...
.............زندگی یعنی
دوستی یک حادثه است جدایی یک قانون. یک پنجره برای دیدن. یک پنجره برای شنیدن. یک پنجره که مثل حلقه ی چاهی. در انتهای خود به قلب زمین میرسد. و باز می شود به سوی وسعت این مهربانی. یک پنجره که دست های کوچک تنهایی را. از بخشش شبانه ی عطر ستاره های کریم. و می شود از آنجا. خورشید را به غربت گلهای شمعدانی. یک پنجره برای من کافیست. من از دیار عروسکها می آیم. از زیر سایه های درختان کاغذی. در باغ یک کتاب مصور. از فصل های خشک تجربه های عقیم. در کوچه های خاکی معصومیت. از سال های رشد حروف پریده رنگ الفبا. و مغز من هنوز.
نشد فراموشت کنم...
به چشمی اعتماد کن که به جای صورت به سیرت تو می نگرد ، به دلی دل بسپار که جای خالی برایت داشته باشد. من درد میکشم اما تو چشمهایت را ببند،. سخت است بدانم میبینی و بی خیالی. نوشته شده در جمعه بیست و دوم آذر 1392ساعت 12:45 توسط دلشکسته. آن قدر مرا سرد کرد از خودش . که حالا به جای دل بستن یخ بستم. حالا به سمت احساسم نیا که لیز میخوری! نوشته شده در جمعه بیست و دوم آذر 1392ساعت 12:40 توسط دلشکسته. یک امروز را مهمان من باش. به یک فنجان قهوه تلخ. دلت نمیخواهد طعم دنیایت را بچشی؟ روزگار نبودنت را برایم دیکته می کند.
عشقی که از اول محال بود ...
عشقی که از اول محال بود . سخنان پر معنی دکتر شریعتی. دیروز همسایه ام از گرسنگی مرد ، در عزایش گوسفندها سربریدند. از خداوند چیزی برایت میخواهم که جز خدا در باور هیچکس نگنجد! در بیکرانه زندگی دو چیز افسونم کرد ، آبی آسمان که می بینم و میدانم نیست و خدایی که نمی بینم و میدانم که هست. دکتر علی شریعتی ). روزگاریست که شیطان فریاد می زند: آدم. در دردها دوست را خبر نکردن ، خود نوعی عشق ورزیدن است! نوشته شده در چهارشنبه بیست و هفتم فروردین 1393ساعت 17:41 توسط رها. سخنان پر معنی دکتر شریعتی. پ ر از جای خالی تو.