golnazdata.blogfa.com
˙·▪•●دنیای سایه ها●•▪·˙ - اشعار گروس عبدالملکیان
http://www.golnazdata.blogfa.com/tag/اشعار-گروس-عبدالملکیان
و من به خیابان رفتم! فضای اتاق برای پرواز کافی نبود. هميشه برای عاشق شدن. هميشه برای عاشق شدن،. به دنبال باران و. در انتهای خارهای يک کاکتوس،. که ماه را بر لبانت مینشاند. سینهام را آماده کردهام. بلیط قطار را پاره میکنم. و با آخرین گل هي گوزنها. که شاخهایم شکوفه داده است. چون مهای بر دریاچه میگذرد:. شلیک هر گلوله خشمی است. که از تفنگ کم میشود. سینهام را آماده کردهام. تا تو مهربانتر شوی. برچسبها: اشعار گروس عبدالملکیان. تاريخ جمعه بیستم دی 1392ساعت 1:5 نويسنده سایه. آن سپهری که گفت. تو مرا یاد کنی یا نکنی.
golnazdata.blogfa.com
˙·▪•●دنیای سایه ها●•▪·˙ - قشاع
http://www.golnazdata.blogfa.com/post/353
عاشق را که بر عکس کنی میشود قشاع:. دهخدا را که میشناسید؟ لغت نامه اش را باز کردم نوشته بود:قشاع یعنی. دردی که آدم را از درمان مایوس میکند! مثل زلیخا سمج باش. آنقدر رسوا بازی دربیاور. تا خدا خودش پا در میانی کند. ولی من خوب به یاد دارم. برای "داشتنت" دلی را به دریا زدم که. از آب واهمه داشت. בلم گ رفته ا ز ایט ش هر. که آد مهآی ش ه مچوט ه وآی ش نآپآیدآر ن د . گآهی آنق در پآک که باو ر ت ن مے ش و د. گآهی آט چن اט آلوده. که ن ف س ت مے گی رد! دوست داشتن که شاخ و دم ندارد. من دیو کوچکی بودم. دیروز پینوکیو آدم شد.
golnazdata.blogfa.com
˙·▪•●دنیای سایه ها●•▪·˙ - اینا رو گذاشتم یکم بخندیم
http://www.golnazdata.blogfa.com/post/351
اینا رو گذاشتم یکم بخندیم. ما بی تربیت نیستیم که تربیت داریم. منتها صلاح نمیبینیم ازش استفاده کنیم. دخترا ذاتا بلدن مخ پسرارو بزنن. پسره فکر می کنه. خودش مخ دختر رو زده. ﺍﯾﻦ ﺩﺧﺘﺮﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺭﮊ ﻟﺐ تا زیر دماغشون میکشن. نوه ی همون ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﺍیین ﮐﻪ. ﺷﻠﻮﺍﺭﺷﻮﻥ ﺗﺎ ﺯﯾﺮ ﺑﻐﻞشون ﻣﯿﮑﺸﻦ ﺑﺎﻻ! ﺍﻻﻥ ﺗﻮ ﻣﻬﺪﮐﻮﺩﮐﺎ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ همه ﺗﺒﻠﺖ ﺩﺍﺭﻥ! ونوقت من سه برابر سن. اینا سن داشتم یه تلفن داشتم. که هرکدوم از دکمه هاش. امروز داشتم پولامو واسه ولنتاین میشمردم. جمعا شد حدود 24 هزار تومن. هیچی دیگه خوب که دارم فکرمیکنم. قدیما مهمون میومد خونمون.
golnazdata.blogfa.com
˙·▪•●دنیای سایه ها●•▪·˙ - نزار قبانی
http://www.golnazdata.blogfa.com/post/357
نه برگی که در دقایق دلتنگی. مرا به خود سرگرم کند. خرقه یی نیست که آن را. در ایستگاه های میانه ی سفر. من ناچارم به عشق تو. تا دریابم که انسانم. چشمانت کارناوال آتش بازیست! یک روز در هر سال. برای تماشایش می روم. و باقی روزهایم را. وقف خاموش کردن آتشی می کنم. که زیر پوستم شعله می کشد! تمام آن چه دانستم همین است. و آن که عاشق است. به هیچ چیز نمی اندیشد. تاريخ چهارشنبه سی ام بهمن ۱۳۹۲ساعت 21:7 نويسنده سایه. آن سپهری که گفت. تو مرا یاد کنی یا نکنی. باورت گر بشود گر نشود. در هوایی که نفس های تو نیست.
golnazdata.blogfa.com
˙·▪•●دنیای سایه ها●•▪·˙ - گروس عبدالملکیان
http://www.golnazdata.blogfa.com/post/354
و من به خیابان رفتم! فضای اتاق برای پرواز کافی نبود. هميشه برای عاشق شدن. هميشه برای عاشق شدن،. به دنبال باران و. در انتهای خارهای يک کاکتوس،. که ماه را بر لبانت مینشاند. سینهام را آماده کردهام. بلیط قطار را پاره میکنم. و با آخرین گل هي گوزنها. که شاخهایم شکوفه داده است. چون مهای بر دریاچه میگذرد:. شلیک هر گلوله خشمی است. که از تفنگ کم میشود. سینهام را آماده کردهام. تا تو مهربانتر شوی. برچسبها: اشعار گروس عبدالملکیان. تاريخ جمعه بیستم دی ۱۳۹۲ساعت 1:5 نويسنده سایه. آن سپهری که گفت. تو مرا یاد کنی یا نکنی.
golnazdata.blogfa.com
˙·▪•●دنیای سایه ها●•▪·˙ - حلاج
http://www.golnazdata.blogfa.com/post/355
در آینه دوباره نمایان شد:. با ابر گیسوانش در باد،. باز آن سرود سرخ اناالحق. تو در نماز عشق چه خواندی؟ بالای دار رفتی و این شحنه های پیر. از مرده ات هنوز. نام تو را ،به رمز،. رندان سینه چاک نشابور. در لحظه های مستی. روی چوبه ی دارت،. با شحنه های مامور:. هر جا که برد،. مردی ز خاک رویید. در کوچه باغ های نشابور،. مستان نیم شب، به ترنم،. آوازهای سرخ تو را. ترجیع وار زمزمه کردند. نامت هنوز ورد زبان هاست. تاريخ دوشنبه سی ام دی ۱۳۹۲ساعت 0:20 نويسنده سایه. آن سپهری که گفت. تو مرا یاد کنی یا نکنی. انگار حرف می زنند.
golnazdata.blogfa.com
˙·▪•●دنیای سایه ها●•▪·˙ - خنده دار
http://www.golnazdata.blogfa.com/tag/خنده-دار
اینا رو گذاشتم یکم بخندیم. یکی از فانتزیام اینه که. برم سر کلاس هندسه. بگم این درسا بسه. کاشکی این زنگ بخوره. دل به دلدار برسه! پسری که تو داشبورد ماشینش پاستیل داشته باشه. بقیشون تو ادامه ی مطلب. ادامه مطلب. . تاريخ چهارشنبه هجدهم دی 1392ساعت 16:55 نويسنده سایه. آن سپهری که گفت. تو مرا یاد کنی یا نکنی. باورت گر بشود گر نشود. در هوایی که نفس های تو نیست. انگار حرف می زنند. سایه من همدم تنهایی ام شده است. نه ترسی در نگاهش نه. نه عشقی در سرش. نه دردی در دلش. فقط شبیه من قدم می زند ،. خوش به حالش .
golnazdata.blogfa.com
˙·▪•●دنیای سایه ها●•▪·˙ - دنیای سایه ها
http://www.golnazdata.blogfa.com/post/2
شب به روی جاده ی نمناک سایه های ما ز ما گویی گریزانند. دور ز ما در نشیب راه. در غبار شوم مهتابی که می لغزد. شب به روی جاده ی نمناک. در سکوت خاک عطراگین. نا شکیبا که به یکدیگر می اویزند. همچو گلهایی که مستند از شراب شبنم دوشین. گوئی انها در گریز تلخشان از ما. نغمه هایی را که ما هرگز نمی خوانیم. نغمه هایی را که ما با خشم. در سکوت سینه می رانیم. زیرلب با شوق می خوانند. لیک دور از سایه ها. بی خبر از قصه دلبستگی هاشان. از جدایی ها و از پیوستگی هاشان. جسمهای خسته ی ما در رکود خویش. زندگی را شکل می بخشند. دیگر ...
golnazdata.blogfa.com
˙·▪•●دنیای سایه ها●•▪·˙ - نا شنوا باش
http://www.golnazdata.blogfa.com/post/349
وقتی از محال بودن ارزوهایت سخن می گویند. تاريخ سه شنبه چهاردهم آبان ۱۳۹۲ساعت 14:51 نويسنده سایه. آن سپهری که گفت. تو مرا یاد کنی یا نکنی. باورت گر بشود گر نشود. در هوایی که نفس های تو نیست. انگار حرف می زنند. سایه من همدم تنهایی ام شده است. نه ترسی در نگاهش نه. نه عشقی در سرش. نه دردی در دلش. فقط شبیه من قدم می زند ،. خوش به حالش . وقتی سایه تو بالای سر من است،. دیگر هیچ آفتابی نمیتواند مرا بسوزاند. برامدگی گونه هایت توان ان را دارد. که امید رفته را بازگرداند! گاه قوسی کوپک می تواند. و خداوند عشق را افرید.