niki-k.blogfa.com

nasimsamani.blogfa.com

شروع دوباره من با تو آغاز شد - من وضو خواهم ساخت ..

http://www.nasimsamani.blogfa.com/post-95.aspx

شروع دوباره من با تو آغاز شد. من وضو خواهم ساخت . گاه گاهی دل من می گیرد . بیشتر وقت غروب . آن زمانی که خدا نیز پر از تنهایی ست . و اذان در پیش است . من وضو خواهم ساخت . از خدا خواهم خواست . که تو تنها نشوی . و دلت پر ز خوشیها باشد . تاريخ جمعه بیست و دوم بهمن ۱۳۸۹ساعت ۲۰:۵۰ بعد از ظهر نويسنده نسیم. شاید وقتی خسته از دغدغه های زندگی ، کار ، اجتماع ، سیاست و همه و همه بخواهی لحظه ای. را آرام ، ساکت و در آرامش مطلق بگذرانی. همه چیز را رها کنی و بر بال خیال خستگی را از تن و روح بزدایی. و نه هیچ چیز دیگر.

nasimsamani.blogfa.com

شروع دوباره من با تو آغاز شد - گذشت زمان

http://www.nasimsamani.blogfa.com/post-88.aspx

شروع دوباره من با تو آغاز شد. گاهی نیازی به فاصله است. تا زخمها درمان یابند. و خطاهای کوچک شناخته و. در با احتیاط باز خواهد ش د. و ما اجازهی بازگشت دوباره خواهیم داشت. سلام بر دوستی ، محبت ، صداقت و سادگی! تاريخ چهارشنبه پانزدهم دی ۱۳۸۹ساعت ۲۱:۴ بعد از ظهر نويسنده نسیم. شاید وقتی خسته از دغدغه های زندگی ، کار ، اجتماع ، سیاست و همه و همه بخواهی لحظه ای. را آرام ، ساکت و در آرامش مطلق بگذرانی. همه چیز را رها کنی و بر بال خیال خستگی را از تن و روح بزدایی. و این بهشت کوچک من است برای رهایی و .

lhilk.blogfa.com

زندگی بی نفس ..... هرگز هرگز - داستان کوتاه نصیحت

http://lhilk.blogfa.com/post-52.aspx

زندگی بی نفس . هرگز هرگز. روزی جوانی از پیری نصیحت خواست. گفت: ای جوان قرآن بخوان قبل از آنکه برایت قرآن بخوانند. نماز بخوان قبل از آنکه برایت نماز بخوانند. از تجربه دیگران استفاده کن. قبل از آنکه تجربه دیگران شوی. نوشته شده در دوشنبه ۲۴ آبان۱۳۸۹ساعت 15:4 توسط علی. A target=' blank' href='http:/ www.masbi.com/orderwork.aspx? Rgm=sldiwthvdk' فرصت استثنایی کسب و کار اینترنتی /a. کاش زندگی هم دنده عقبی داشت* *. هفته چهارم شهریور ۱۳۹۰. هفته چهارم آبان ۱۳۸۹. هفته چهارم مهر ۱۳۸۹. هفته او ل مهر ۱۳۸۹.

lhilk.blogfa.com

زندگی بی نفس ..... هرگز هرگز - استان مادر شوهر خوب من

http://lhilk.blogfa.com/post-45.aspx

زندگی بی نفس . هرگز هرگز. استان مادر شوهر خوب من. پدر همسرم سالها پيش، قبل از اينكه ما ازدواج كنيم فوت كرده بود. همسرم آخرين فرزند خانواده است و مدت مديدي را با مادرش تنها زندگي ميكرده و همين مسئله سبب شده است مادر او وابستگي زيادي نسبت به همسرم داشته باشد بهطوري كه گاه از خودم ميپرسم او چهطور توانسته اجازه بدهد كه حميد ازدواج كند. بايد مادرشوهرتو شوهر بدي! فكر كردم اشتباه شنيدم: چي؟ گفتم بايد براي مادرشوهرت شوهر پيدا كني! 1- طرف بايد از يك خانواده كمجمعيت باشد. 4 به اندازه كافي مال و ثروت داشته باشد.

lhilk.blogfa.com

زندگی بی نفس ..... هرگز هرگز - خانمهایی که پایین تنه بزرگ دارن

http://lhilk.blogfa.com/post-34.aspx

زندگی بی نفس . هرگز هرگز. خانمهایی که پایین تنه بزرگ دارن. لباس مناسب برای خانمهایی که پایین تنه بزرگ دارند. شما نبايد از دامنهايي كه تنها يك برش خوردهاند، استفاده كنيد. پوشيدن شلوارهاي چسبان و تنگ، با كفشهاي تخت و يا دامن هايي كه تا سر زانو ميرسند و مدل آنها. ميباشند، نيز اصلا برازنده شما نيست. همچنين شما نبايد از شلوارهايي كه در كنارههايش جيب دارند، و كتها و جليقههايي كوتاه استفاده كنيد. خانم هاي شكم بزرگ. خانم هايي با ساق و مچ پاي چاق. منبع: http:/ www.persianv.com/maharatha/116374.php#more.

nasimsamani.blogfa.com

شروع دوباره من با تو آغاز شد - التماس دعا

http://www.nasimsamani.blogfa.com/post-102.aspx

شروع دوباره من با تو آغاز شد. نه فقط بنده به ذات ازلی می ناز. ناشر حکم ولایت به ولی می نازد. گر بنازد به علی شیعه ندارد عجبی. عجب اینجاست که عالم به علی می نازد. تاريخ چهارشنبه بیست و پنجم خرداد ۱۳۹۰ساعت ۲۱:۳۰ بعد از ظهر نويسنده نسیم. شاید وقتی خسته از دغدغه های زندگی ، کار ، اجتماع ، سیاست و همه و همه بخواهی لحظه ای. را آرام ، ساکت و در آرامش مطلق بگذرانی. همه چیز را رها کنی و بر بال خیال خستگی را از تن و روح بزدایی. و این بهشت کوچک من است برای رهایی و . و نه هیچ چیز دیگر. هوای پاییزی - پیمان.

lhilk.blogfa.com

زندگی بی نفس ..... هرگز هرگز - داستان مادر زیرک

http://lhilk.blogfa.com/post-43.aspx

زندگی بی نفس . هرگز هرگز. خانم حميدي براي ديدن پسرش مسعود ، به محل تحصيل او يعني لندن آمده بود. او در آنجا متوجه شد كه پسرش با يك هم اتاقي دختر بنام ژانت زندگي ميكند. كاري از دست خانم حميدي بر نمي آمد و از طرفي هم اتاقي مسعود هم خيلي خوشگل بود. او به رابطه ميان آن دو ظنين شده بود و اين موضوع باعث كنجكاوي بيشتر او مي شد. مسعود كه فكر مادرش را خوانده بود گفت : " من ميدانم كه شما چه فكري مي كنيد ، اما من به شما اطمينان مي دهم كه من و ژانت فقط هم اتاقي هستيم. نوشته شده در دوشنبه ۲۴ آبان۱۳۸۹ساعت 14:22 توسط علی.

lhilk.blogfa.com

زندگی بی نفس ..... هرگز هرگز - صاف کردن مو در منزل

http://lhilk.blogfa.com/post-36.aspx

زندگی بی نفس . هرگز هرگز. صاف کردن مو در منزل. مرحله اول- شامپو کردن. روش صحیح استفاده ازشامپو در همین سایت به صورت جداگانه شرح داده شده برای یادآوری نکات مهم آن تذکر داده می شود:. ۱- قبل از اینکه زیر دوش بروید و مرحله شستشوی اولیه موها را انجام دهید گره های موی خود را با نوک انگشتان و یا با استفاده از یک شانه دندانه درشت به خوبی برطرف کنید. ۲- موی خود را خیس نموده و مقدار کمی شامپو مخصوص صاف کردن مو( مثل شامپو سبز رنگ پنتن ) کف دستتان بریزید. مرحله دوم- کاندیشن کردن. مرحله سوم- مدل دادن به مو. مقداری ژل...

lhilk.blogfa.com

زندگی بی نفس ..... هرگز هرگز - صاف کردن مو در منزل

http://lhilk.blogfa.com/post-35.aspx

زندگی بی نفس . هرگز هرگز. صاف کردن مو در منزل. مرحله اول- شامپو کردن. روش صحیح استفاده ازشامپو در همین سایت به صورت جداگانه شرح داده شده برای یادآوری نکات مهم آن تذکر داده می شود:. ۱- قبل از اینکه زیر دوش بروید و مرحله شستشوی اولیه موها را انجام دهید گره های موی خود را با نوک انگشتان و یا با استفاده از یک شانه دندانه درشت به خوبی برطرف کنید. ۲- موی خود را خیس نموده و مقدار کمی شامپو مخصوص صاف کردن مو( مثل شامپو سبز رنگ پنتن ) کف دستتان بریزید. مرحله دوم- کاندیشن کردن. مرحله سوم- مدل دادن به مو. مقداری ژل...

lhilk.blogfa.com

زندگی بی نفس ..... هرگز هرگز - در رعد و برق لبخند را فراموش نکن

http://lhilk.blogfa.com/post-53.aspx

زندگی بی نفس . هرگز هرگز. در رعد و برق لبخند را فراموش نکن. دختر كوچكي هر روز پياده به مدرسه مي رفت و بر مي گشت . با اينكه ها آن روز صبح هوا زياد خوب نبود و آسمان نيز ابري بود ،. دختر بچه طبق معمول هميشه ، پياده بسوي مدرسه راه افتاد. بعد از ظهر كه شد ، هوا رو به وخامت گذاشت و طوفان و رعد و برق شديدي درگرفت. مادر كودك كه نگران شده بود مبادا دخترش در راه بازگشت از طوفان بترسد. يا اينكه رعد و برق بلايي بر سر او بياورد ، تصميم گرفت كه با اتومبيل بدنبال دخترش برود . و اين كار با هر دفعه رعد و برق تكرار مي شد.