makbah.blogspot.com
من نه منم، نه من منم: دانشگاه... بعد از چهار سال
http://makbah.blogspot.com/2010/09/4-2.html
من نه منم، نه من منم. ه.ش. ۱۳۸۹ مهر ۵, دوشنبه. دانشگاه. بعد از چهار سال. تو دانشگاه راه میرم، محیطی که چهار ساله میرم و میام، 4ساله که اونجا رو با بهترین دوستام گذروندم و حالا 2سال دیگه باید تحملش کنم! بدون دوستایی که به عشق اونا از کلاس بیام بیرون. بدون انجمنی که بهترین دوست بزرگامو اونجا پیدا کردم. بدون انجمنی که وقتای بیکاریمو برم اونجا و با بچه ها گپ بزنمو برای یه لحظه هم که شده برای خودم brain storm کنم و ایده بدم تا رو بُرد بنویسم! Andrea Bauer - Song for Eli. ۸:۲۲ بعدازظهر, مهر ۰۵, ۱۳۸۹. This rem...
makbah.blogspot.com
من نه منم، نه من منم: May 2010
http://makbah.blogspot.com/2010_05_01_archive.html
من نه منم، نه من منم. ه.ش. ۱۳۸۹ خرداد ۷, جمعه. درست تو همون لحظاتی که داری جشن داشتن یه چیزی رو میگیری، خدا شاید یه لحظه با دور کردن اون از جلوی چشمات بخواد بهت یه سری چیزا رو بفهمونه که با داشتن اون شاید خیلی متوجه نمی شدی! نمی دونم برای همیشه میگیره ازت اون چیزو یا برای لحظه ای! شاید خیلی مهم نباشه، ولی مهم اینه که اون درسی رو که تو باید بگیری رو گرفته باشی و تصمیماتت رو بر اساس درس جدیدی که یاد گرفتی؛ بگیری! تپش قلبم کم کم داره از بین میره، احساس می کنم دارم آرامش بیشتری پیدا میکنم. لرزش و ...رنگ بدن...
makbah.blogspot.com
من نه منم، نه من منم: زمستان، بهمن و گويا بار ديگر يا مقلب القلوب و الاحوال...
http://makbah.blogspot.com/2011/01/blog-post.html
من نه منم، نه من منم. ه.ش. ۱۳۸۹ دی ۱۹, یکشنبه. زمستان، بهمن و گويا بار ديگر يا مقلب القلوب و الاحوال. نزديك يه ساعت ديگه امتحان آز فيزيك1 دارم. ديشب شب سختي رو گذروندم. يه جورايي دارم كلا عادت مي كنم به افتادن اتفاقاي بد ناگهاني تو زندگيم. احساس مي كنم افتادن اين اتفاقا يه جورايز جزيي از زندگيم شده. اينقدري كه ديگه مث قبل اصن نميتونه فكرمو. مشغول كنه. نميدونم اصن ميشه گفت اين خوبه يا نه؟؟؟ مياد چه حس جالبي ميتونه باشه؛ و صبح كه بيدار شدم.، برف. بعد از يه چيزي نزديك دو سال. آره! تاريخ باز هم تكرار شد...
makbah.blogspot.com
من نه منم، نه من منم: حقم تو سرم بخوره، بذار راحت بخوابم لااقل!
http://makbah.blogspot.com/2010/12/blog-post.html
من نه منم، نه من منم. ه.ش. ۱۳۸۹ آذر ۱۰, چهارشنبه. حقم تو سرم بخوره، بذار راحت بخوابم لااقل! اصن ماها عادت داریم حقمونو بخورن یه آبم روش، یارو همسایه نکبتمون حونه اش رو کوبیده میخواد برج بسازه، یه دونه از این پرده صورتی و آبیا از جنس گونی 2متر جلوتر از حریم خونه اش کشیده، هیچکی نمیره چیزی بهش بگه! خودمونم دیگه به زور از کوچه رد میشیم، چه برسه به ماشین! یه جوری که اصن انگار حق واقعا با اوناس! ای که ما ایرانیا چقدر به دیگران اجازه میدیم که مث خر رو حقمون پا بذارن! ۷:۰۶ بعدازظهر, آذر ۱۳, ۱۳۸۹. وقتی ما بودیم...
makbah.blogspot.com
من نه منم، نه من منم: جالبه! نه؟؟
http://makbah.blogspot.com/2010/11/blog-post.html
من نه منم، نه من منم. ه.ش. ۱۳۸۹ آبان ۳۰, یکشنبه. جالبه، اینکه درد خیلی از آدما به اینه که برای به دست آوردن چیزی تلاش میکنن که به صورت بای دیفالت توی زندگی خیلیهای دیگه هست. جالبه اینکه، خیلی از آدما میدونن اشکال کارشون از کجاس و می بینن چه جوری به خاطر این اشکال زندگیشون داره به 25 کشیده میشه، ولی اصن نمیخوان از این تفکرات مسخره احمقانه شون دست بردارن هیچ وقت؛ و جالبیش اینه که میگن بذار با این وضعمون زندگی بقیه رو هم به 25 بکشیم. آقا مگه یاد کردن دوطرفه نیست آخه؟؟ جالبه چرخش روزگار به نحوی که بلا بیاد ...
youbs.persianblog.ir
یبوست
http://youbs.persianblog.ir/tag/داستان+پاره
تراوش های ذهنی,عقلانی وعرفانی یک یبس حین زور زدن در مستراح تو حیاط. درین درداب خان بی غم مدهوش بی انجام. که هر دردی دری باشد بسوی آه بی فرجام. درین اندوهبار کشور خون ریز. که هر باری می افزاید تو را در محور ایام. من از درد و در و دیوار خون ریزش نمی گویم. نمی گویم که با من ها چه کرده اند درین ایام. ولی آری اگر روزی تو با یک آستین سبز. سرافشانی که تا دستی بگیری از زمین گرم. که تا نوری بیفشانی برین ایام. بیا بنشین ببین هر باغ. با تک درختی سبز می آغازد. با نهالی کوچک ازمن، تو، او، ما، شما، ایشان. که هر دم هره...
makbah.blogspot.com
من نه منم، نه من منم: می نویسم، نوشتم جایز نیست...
http://makbah.blogspot.com/2010/04/blog-post_18.html
من نه منم، نه من منم. ه.ش. ۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۹, چهارشنبه. می نویسم، نوشتم جایز نیست. سارا، یکی از دوستای صمیمی من، از آمریکا اومده. دلم خیلی براش تنگ شده بود. همین جا هم بهش خوش آمد میگم. ان شاءالله بتونه بدون هیچ مشکلی برای ادامه تحصیلش برگرده و مثل همیشه شاد و سبز باشه. به 22 خرداد نزدیک میشیم، دعا میکنیم همه مون، بلکه. حالا هر کی میخواد، باشه. محمدرضا علیقلی - خیلی دور خیلی نزدیک. ۲:۴۲ قبلازظهر, اردیبهشت ۳۰, ۱۳۸۹. قربونت برم امین جونم. آ کا ر دِ ئو ن. ۱۲:۳۰ بعدازظهر, اردیبهشت ۳۰, ۱۳۸۹. ولی وقتی که این ...
youbs.persianblog.ir
5:برو درستو بخون - یبوست
http://youbs.persianblog.ir/post/7
تراوش های ذهنی,عقلانی وعرفانی یک یبس حین زور زدن در مستراح تو حیاط. از شنبه امتحانای آخر سالمون شروع میشه ما هم از سه شنبه مدرسه مون تق و لق بود. صبح از خواب پا شدم رفتم به مامانم سلام صبح بخیر کنم گفت: پسرم امتحان داری این مدته رو برو بشین درستو بخون گفتم باشه بعد از صبحونه گفتم ببین مامان ما ۴روز دیگه امتحانامون شروع میشه من دو روز دیگه شروع میکنم گفت باشه. میگه تو به این کارا کاری نداشته باش برو دستو بخون میگم مامان نهار چی داریم؟ میگه برو درستو بخون میکم مامان خوبی؟ پس تو هم برو درستو بخون. د ه شورشو...
youbs.persianblog.ir
یبوست
http://youbs.persianblog.ir/1389/2
تراوش های ذهنی,عقلانی وعرفانی یک یبس حین زور زدن در مستراح تو حیاط. از شنبه امتحانای آخر سالمون شروع میشه ما هم از سه شنبه مدرسه مون تق و لق بود. صبح از خواب پا شدم رفتم به مامانم سلام صبح بخیر کنم گفت: پسرم امتحان داری این مدته رو برو بشین درستو بخون گفتم باشه بعد از صبحونه گفتم ببین مامان ما ۴روز دیگه امتحانامون شروع میشه من دو روز دیگه شروع میکنم گفت باشه. میگه تو به این کارا کاری نداشته باش برو دستو بخون میگم مامان نهار چی داریم؟ میگه برو درستو بخون میکم مامان خوبی؟ پس تو هم برو درستو بخون. د ه شورشو...