NOFACEWRITER.WORDPRESS.COM

lithium-overdose.persianblog.ir

lithium-overdose - Lithium Overdose

http://lithium-overdose.persianblog.ir/pages/1

From the Shadows, into the Black Light. ه ی دلت پاستیل بخواهد هی تنبلی کنی نخری،. خواهرت چند روز بعد: "بیا، برات پاستیل خریدم" :). سنجاق شد به: چیزهای ریز. 1634;٥ آذر ۱۳٩٢، ساعت ۱:۱٢ ‎ق.ظ نوشتم. یادگاریها. حالا آرومم آرامش بعد از طوفان. داشتم می‌رفتم که ناخونک‌های عصبی به شکلات سنگی و نخود و کشمش و توت خشک بزنم که دیدمش. تو آینه قدی جاکفشی بود شبیه کسی بود که همیشه قبل بیرون رفتن توش می‌بینم. برگشتم از پشت عینک‌هامان زل زده بودیم به هم. تمام وجودش لبخند می‌زد اما، من دیدم. من دوستش دارم می‌فهمید؟ موج&zwn...

lithium-overdose.persianblog.ir

Bloodied, but Unbowed - Lithium Overdose

http://lithium-overdose.persianblog.ir/post/100

From the Shadows, into the Black Light. Bloodied, but Unbowed. یک خواب سریالی طولانی دیدم شاید بیشتر از 12 ساعت! رویای دلپذیری بود که کابوسی کشنده شد. مثل یک dementor ذره ذره انرژی شادی خوشی ام را بلعید. هی بیدار می‌شدم، اما انگار طلسم شده بودم راه فراری نبود انگار خواب مجبورم می‌کرد ببینم آخرش چه می‌شود! یکی باید می‌بود که دستم را بگیرد، بک ش دم بیرون. کسی نبود. یکی باید می‌بود که سرم را بگذارد روی شانه‌هایش، تا دردهام چیلیک چیلیک از چشم‌هام بریزند بیرون. کسی نبود. تو که ظالم نیستی، پس این کارها چیست؟

lithium-overdose.persianblog.ir

die musik - Lithium Overdose

http://lithium-overdose.persianblog.ir/tag/die_musik

From the Shadows, into the Black Light. Lost and Bleeding, reaching out for an escape. As the Night falls, I roam through these Distant Lands. Lost and Bleeding, reaching out for an escape. Sleepwalking past the fields across the tree lines. Where Life flourished I was stunned and Left for Dead. As the Night goes on. I roam these Distant Shores. Oceans hold me Close. Beyond These Faded Tracks. There Can Still be Hope. From these Narrow roads I was searching for a place to rest. سنجاق شد به: die musik.

lithium-overdose.persianblog.ir

p a i n - Lithium Overdose

http://lithium-overdose.persianblog.ir/tag/p_a_i_n

From the Shadows, into the Black Light. Bloodied, but Unbowed. یک خواب سریالی طولانی دیدم شاید بیشتر از 12 ساعت! رویای دلپذیری بود که کابوسی کشنده شد. مثل یک dementor ذره ذره انرژی شادی خوشی ام را بلعید. هی بیدار می‌شدم، اما انگار طلسم شده بودم راه فراری نبود انگار خواب مجبورم می‌کرد ببینم آخرش چه می‌شود! یکی باید می‌بود که دستم را بگیرد، بک ش دم بیرون. کسی نبود. یکی باید می‌بود که سرم را بگذارد روی شانه‌هایش، تا دردهام چیلیک چیلیک از چشم‌هام بریزند بیرون. کسی نبود. تو که ظالم نیستی، پس این کارها چیست؟

lithium-overdose.persianblog.ir

...I simply pack my things, and go - Lithium Overdose

http://lithium-overdose.persianblog.ir/post/102

From the Shadows, into the Black Light. I simply pack my things, and go. همه چیز از جایی شروع می‌شه که یه دختر موهاشو بالای سرش جمع می‌کنه.". آدمی ام که [اغلب] پیش از انجام هرکاری مدت‌هاااا در موردش فکر می‌کنم خودم را در حال /بعد انجامش تصور می‌کنم، احساس‌م را شبیه‌سازی می‌کنم، سرچ می‌کنم حتی! بعد که اوکی گرفتم از خودم، مثل عقاب به سوی انجام‌ش شیرجه می‌زنم هیچ چیز هم جلودارم نیست! زمان شیرجه زدن عقاب فرارسیده‌ست! صبح که شد موهایم را بالای سرم جمع کردم، بعد هم بافتم‌شان. خورش کرفس را بار گذاشتم (. برای پر...

lithium-overdose.persianblog.ir

شب - Lithium Overdose

http://lithium-overdose.persianblog.ir/tag/شب

From the Shadows, into the Black Light. Ich liebe dich meine Jahreszeit :D. همه جا داره سپیدپوش می‌شه و من از شادی در پوست خود همی‌نگنجم! دلم می‌خواد تا صبح تو خیابون زیر برف قدم بزنم هم پایی نیست اما. آسمون زمستونی صورتی برف ریزون عزیزم! خدایا danke, danke! کاش هیچ‌کس بی‌سقف نباشه امشب. سنجاق شد به: شب. 1777;۱ دی ۱۳٩٢، ساعت ۸:٠٢ ‎ب.ظ نوشتم. یادگاریها. بالله که شهر بی تو مرا حبس میشود. امشب تاریک‌ترین طولانی‌ترین یلدای عمرم بود. اولین یلدایی که اصلا" دلم نمی‌خواست برگردم خونه. سنجاق شد به: day 0 day.

lithium-overdose.persianblog.ir

repeat this - Lithium Overdose

http://lithium-overdose.persianblog.ir/tag/repeat_this

From the Shadows, into the Black Light. Lost and Bleeding, reaching out for an escape. As the Night falls, I roam through these Distant Lands. Lost and Bleeding, reaching out for an escape. Sleepwalking past the fields across the tree lines. Where Life flourished I was stunned and Left for Dead. As the Night goes on. I roam these Distant Shores. Oceans hold me Close. Beyond These Faded Tracks. There Can Still be Hope. From these Narrow roads I was searching for a place to rest. سنجاق شد به: die musik.

lithium-overdose.persianblog.ir

Lithium Overdose

http://lithium-overdose.persianblog.ir/1392/10

From the Shadows, into the Black Light. I simply pack my things, and go. همه چیز از جایی شروع می‌شه که یه دختر موهاشو بالای سرش جمع می‌کنه.". آدمی ام که [اغلب] پیش از انجام هرکاری مدت‌هاااا در موردش فکر می‌کنم خودم را در حال /بعد انجامش تصور می‌کنم، احساس‌م را شبیه‌سازی می‌کنم، سرچ می‌کنم حتی! بعد که اوکی گرفتم از خودم، مثل عقاب به سوی انجام‌ش شیرجه می‌زنم هیچ چیز هم جلودارم نیست! زمان شیرجه زدن عقاب فرارسیده‌ست! صبح که شد موهایم را بالای سرم جمع کردم، بعد هم بافتم‌شان. خورش کرفس را بار گذاشتم (. برای پر...

lithium-overdose.persianblog.ir

...Lost and Bleeding, reaching out for an escape - Lithium Overdose

http://lithium-overdose.persianblog.ir/post/101

From the Shadows, into the Black Light. Lost and Bleeding, reaching out for an escape. As the Night falls, I roam through these Distant Lands. Lost and Bleeding, reaching out for an escape. Sleepwalking past the fields across the tree lines. Where Life flourished I was stunned and Left for Dead. As the Night goes on. I roam these Distant Shores. Oceans hold me Close. Beyond These Faded Tracks. There Can Still be Hope. From these Narrow roads I was searching for a place to rest. سنجاق شد به: die musik.

lithium-overdose.persianblog.ir

تصمیمات کبری گونه - Lithium Overdose

http://lithium-overdose.persianblog.ir/tag/تصمیمات_کبری_گونه

From the Shadows, into the Black Light. I simply pack my things, and go. همه چیز از جایی شروع می‌شه که یه دختر موهاشو بالای سرش جمع می‌کنه.". آدمی ام که [اغلب] پیش از انجام هرکاری مدت‌هاااا در موردش فکر می‌کنم خودم را در حال /بعد انجامش تصور می‌کنم، احساس‌م را شبیه‌سازی می‌کنم، سرچ می‌کنم حتی! بعد که اوکی گرفتم از خودم، مثل عقاب به سوی انجام‌ش شیرجه می‌زنم هیچ چیز هم جلودارم نیست! زمان شیرجه زدن عقاب فرارسیده‌ست! صبح که شد موهایم را بالای سرم جمع کردم، بعد هم بافتم‌شان. خورش کرفس را بار گذاشتم (. برای پر...