nosratrahmani.blogfa.com

sibilo0.blogfa.com

من گوش استماع ندارم لمن تقول؟ - غرق میشویم ...

http://www.sibilo0.blogfa.com/post/136

من گوش استماع ندارم لمن تقول؟ حال و روزش را می نوشت کاکتوسی گنگ. امروز به خاطر چندرغاز دروغ گفتم. نوشته شده در سه شنبه نوزدهم آذر ۱۳۹۲ساعت 16:32 توسط سیبیل. یکی هم واسه من روشن کن. یک پاکت توت خشک در بیست و شش سالگی. راضی نبودن به دیدنی که پنجاه و پنج روز پیاپی. کلید شهر مطلای م. صدای کلاچ، صدای ویراژ، صدای خنده ها. یک حجم دیوانه و نق نقو در اتاق کناری. گفتی برایم بنویس، گفتم چطور. گفتی برایم بنویس، گفتم چطور. دو روایت از رویایی که تو باشی. دو سه سطری از کتابی، شعری. سریال و فیلم ها.

sibilo0.blogfa.com

من گوش استماع ندارم لمن تقول؟ - گاهی هم فوتبال

http://www.sibilo0.blogfa.com/post/128

من گوش استماع ندارم لمن تقول؟ حال و روزش را می نوشت کاکتوسی گنگ. یه مطلبی رو نوشتم دیروز. خواستین بخونین. یک هواپیما، چند نفر و یک مشت خاطره. نوشته شده در شنبه نهم آذر ۱۳۹۲ساعت 19:23 توسط سیبیل. یکی هم واسه من روشن کن. یک پاکت توت خشک در بیست و شش سالگی. راضی نبودن به دیدنی که پنجاه و پنج روز پیاپی. کلید شهر مطلای م. صدای کلاچ، صدای ویراژ، صدای خنده ها. یک حجم دیوانه و نق نقو در اتاق کناری. گفتی برایم بنویس، گفتم چطور. گفتی برایم بنویس، گفتم چطور. دو روایت از رویایی که تو باشی. دو سه سطری از کتابی، شعری.

sibilo0.blogfa.com

من گوش استماع ندارم لمن تقول؟ - شاتل نوردی

http://www.sibilo0.blogfa.com/post/135

من گوش استماع ندارم لمن تقول؟ حال و روزش را می نوشت کاکتوسی گنگ. پیرزنه یه 5 تومنی مچاله شده رو گذاشت جلو دختره گفت اینترنت بچمو شارژ کن. نوشته شده در یکشنبه هفدهم آذر ۱۳۹۲ساعت 22:1 توسط سیبیل. یکی هم واسه من روشن کن. یک پاکت توت خشک در بیست و شش سالگی. راضی نبودن به دیدنی که پنجاه و پنج روز پیاپی. کلید شهر مطلای م. صدای کلاچ، صدای ویراژ، صدای خنده ها. یک حجم دیوانه و نق نقو در اتاق کناری. گفتی برایم بنویس، گفتم چطور. گفتی برایم بنویس، گفتم چطور. دو روایت از رویایی که تو باشی. دو سه سطری از کتابی، شعری.

sibilo0.blogfa.com

من گوش استماع ندارم لمن تقول؟ - همین سوالایی که اونقد مهم نیستن که جوابشونو بدونی. ولی به دونستن جوابشون عادت داشتی و واقعا برات مهم

http://www.sibilo0.blogfa.com/post/146

من گوش استماع ندارم لمن تقول؟ حال و روزش را می نوشت کاکتوسی گنگ. همین سوالایی که اونقد مهم نیستن که جوابشونو بدونی. ولی به دونستن جوابشون عادت داشتی و واقعا برات مهم. الان سوال کلیدی م اینه که حال به قول حسین، حاج آقا همسایه کناریمون خوبه؟ یا کمرش بیشتر تا شده؟ هوا شمال الان رطوبتش باز همونطوریه که لباس بچسبه به پشت آدم؟ مهدی که قبلا باهاش کار می کردم، دوباره دماغشو عمل کرد؟ هنوز گاهی صورتی میپوشه؟ از بچه های مدرسه سپیده چه خبر؟ بلخره عکاسی یادشون داد؟ دانشگاهمون هنوز سر جاش هست؟ پن: حالا پنج ماهه تهرانم.

sibilo0.blogfa.com

من گوش استماع ندارم لمن تقول؟ - با آهنگ نگفتمت ...

http://www.sibilo0.blogfa.com/post/142

من گوش استماع ندارم لمن تقول؟ حال و روزش را می نوشت کاکتوسی گنگ. با آهنگ نگفتمت . مقاومت فایده نداره. آزادی به معنای کلمه رو هم تجربه کنی، تنها که باشی نمیچسبه. هرچقدر هم جلوی این ایده بمونی که میشه بیخیال همه چیزایی که سر آدما میاد باشی و با یکی بخزی یه گوشه و زندگیتو کنی و اسمتو بذاری جناب خوشبخت اما بازم تو عمل همینه. باز اگه یه طرف قضیه تو باشی همینی. نوشته شده در چهارشنبه سی ام بهمن ۱۳۹۲ساعت 21:24 توسط سیبیل. یکی هم واسه من روشن کن. یک پاکت توت خشک در بیست و شش سالگی. کلید شهر مطلای م.

sibilo0.blogfa.com

من گوش استماع ندارم لمن تقول؟ - جوابی به تحکمِ اینکه مال مشتریه

http://www.sibilo0.blogfa.com/post/129

من گوش استماع ندارم لمن تقول؟ حال و روزش را می نوشت کاکتوسی گنگ. جوابی به تحکم اینکه مال مشتریه. این روزا که با یه کیف پر از خوراکی خوشمزه، پیاده و گشنه - گاهی - خیابونای شهر رو گز میکنم دیگه میدونم چرا قالیباف رو گلیم میشینه و کوزهگر تو کوزه شکسته آب میخوره. نوشته شده در یکشنبه دهم آذر ۱۳۹۲ساعت 12:41 توسط سیبیل. یکی هم واسه من روشن کن. یک پاکت توت خشک در بیست و شش سالگی. راضی نبودن به دیدنی که پنجاه و پنج روز پیاپی. کلید شهر مطلای م. صدای کلاچ، صدای ویراژ، صدای خنده ها. گفتی برایم بنویس، گفتم چطور.

sibilo0.blogfa.com

من گوش استماع ندارم لمن تقول؟ - زیر دو هزاران من و ما ای عجبا من چه منم ؟

http://www.sibilo0.blogfa.com/post/133

من گوش استماع ندارم لمن تقول؟ حال و روزش را می نوشت کاکتوسی گنگ. زیر دو هزاران من و ما ای عجبا من چه منم؟ زمان گذشت. به یه نسل لطیف رسیدیم. که باز هم بلد نیست خودش باشه و احترام بخره. دروغ میگه و ادای کسی که نیست رو در میاره. صفر تا صد رو تو 4 ثانیه پر میکنه. بلد نیست مشکلاتشو حل کنه. عادت میکنه به ناله کردن. ضجه زدن. خود رو محور دنیا دیدن. همه رو مجرم دونستن در مقابل سیاووشی که خودش باشه. نه که اتفاق خجستهتری باشم. نشستم و از دور سیاحت میکنم. نوشته شده در پنجشنبه چهاردهم آذر ۱۳۹۲ساعت 21:42 توسط سیبیل.

sibilo0.blogfa.com

من گوش استماع ندارم لمن تقول؟ - عبور یک کرگدن، با جارویی بسته به دمش از غاری که به اندازه ابدیت بزرگ بود

http://www.sibilo0.blogfa.com/post/145

من گوش استماع ندارم لمن تقول؟ حال و روزش را می نوشت کاکتوسی گنگ. عبور یک کرگدن، با جارویی بسته به دمش از غاری که به اندازه ابدیت بزرگ بود. گیر کردن در موقعیت پیچیده ای که نشونه هاش اینه فکرهایی که ارزش گرفتن دنباله شو ندارن. جرقه هایی که ارزش نوشتن ندارن. تصمیم هایی که تعریف کردن ندارن. آرزوهایی که عمرشون کمه. این جور وقتا چیکار میکنی؟ هیچی عبور. مثه بقیه زندگیت که دنبال فکرهاتو گرفتی و جرقه هاتو نوشتی و تصمیماتتو تعریف کردنی و پی آرزوهاتو گرفتی. نوشته شده در شنبه ششم تیر ۱۳۹۴ساعت 13:15 توسط سیبیل.

sibilo0.blogfa.com

من گوش استماع ندارم لمن تقول؟ - هیچی

http://www.sibilo0.blogfa.com/post/134

من گوش استماع ندارم لمن تقول؟ حال و روزش را می نوشت کاکتوسی گنگ. حالا من که همه شهیدا رو نمیشناسم. اما خوب تو یه جمعیت بیشتر از صد هزار نفری توشون آدم حسابی کم نبود. یه عده هستن. دیدینشون تو خیابون و جاهای دیگه. از مدل موی یه پسر تا پاچهی شلوار یه دختر میرسن به شهیدا. که اینا بود آرمانهای شهیدا؟ اونا از ما راضین؟ یعنی اونا انقد آدمای بیشخصیت و عقدهای بودن که در قبال رفتن و به کشتن دادن خودشون یه طومار از انتظارها واسه بعدیا جا گذاشتن؟ نوشته شده در یکشنبه هفدهم آذر ۱۳۹۲ساعت 21:58 توسط سیبیل.

sibilo0.blogfa.com

من گوش استماع ندارم لمن تقول؟ - حق؟

http://www.sibilo0.blogfa.com/post/130

من گوش استماع ندارم لمن تقول؟ حال و روزش را می نوشت کاکتوسی گنگ. حق با مسافریه که میگه این راننده تاکسیا 7 به بعد هیچکودوم نیستن، یا راننده تاکسیای که میگه یه روز 8 تا 9 منتظر بود و خبری از مسافر نبود؟ نوشته شده در دوشنبه یازدهم آذر ۱۳۹۲ساعت 20:9 توسط سیبیل. یکی هم واسه من روشن کن. یک پاکت توت خشک در بیست و شش سالگی. راضی نبودن به دیدنی که پنجاه و پنج روز پیاپی. کلید شهر مطلای م. صدای کلاچ، صدای ویراژ، صدای خنده ها. یک حجم دیوانه و نق نقو در اتاق کناری. گفتی برایم بنویس، گفتم چطور. سریال و فیلم ها.