ONLINE-GAME.PERSIANBLOG.IR

koche-shab.blogfa.com

اشک مهتاب - پرنده مردنی است...

http://www.koche-shab.blogfa.com/post-41.aspx

به ايوان مي روم و انگشتانم را. بر پوست كشيده شب مي كشم. چراغ های رابطه تاريكند. چراغ های رابطه تاريكند. كسي مرا به آفتاب معرفي نخواهد كرد. كسي مرا به ميهماني گنجشك ها نخواهد برد. پرواز را به خاطر بسپار. نوشته شده در یکشنبه نوزدهم مهر ۱۳۸۸ساعت 14:27 توسط شادی. من از کوچه های شب،از اشک مهتاب،از ضیافت ستاره ها،کوچ کردم.تا بنشینم بر دامن زرد رنگ. خورشید که پهن شده بر پوست خاکستری زمین،تا بوسه زنم بر پیشانی خورشید که بوسه می. زند هر صبح بر پیشانی زمین.شادی هستم(13/1/1368)از غرب این زمین خاکستری از سرزمین.

koche-shab.blogfa.com

اشک مهتاب

http://www.koche-shab.blogfa.com/8812.aspx

صید گمنامی که نامت را پریشان کرده است. مانده در دامی که خوابت را پریشان کرده است. عاشقانه تا کنار خوابگاهت آمده ست. نازک اندامی که خوابت را پریشان کرده است. بیقرار لحظه های خوب دیدار شماست. چشم بادامی که خوابت را پریشان کرده است. می شود بر کوچه ی نیمایی اش آبی شوی. نشکنی گامی که خوابت را پریشان کرده است. دست هایش کودک افسونگر ویرانی اند. دختر خامی که خوابت را پریشان کرده است. خود پریشان هراس آسمان چشم توست. تا سرانجامی که خوابت را پریشان کرده است. می شود حکم قصاصش را شبی صادر کنی. مسایل جنسی و روانشناسی.

koche-shab.blogfa.com

اشک مهتاب

http://www.koche-shab.blogfa.com/8904.aspx

که هر چه بخواهی همان را بخواهم. تو را شاد تر می خواهم. با من یا بی من. و این همان عشق است. عشق همین تفاوت است. همین تفاوت که به مویی بسته است. و چه بهتر که به موی تو بسته باشد. خواستن تو تنها يک مرز دارد. و آن نخواستن توست. و فقط يک مرز ديگر. و آن آزادي توست. تو را آزاد مي خواهم. نوشته شده در پنجشنبه بیست و چهارم تیر ۱۳۸۹ساعت 12:23 توسط شادی. من از کوچه های شب،از اشک مهتاب،از ضیافت ستاره ها،کوچ کردم.تا بنشینم بر دامن زرد رنگ. خورشید که پهن شده بر پوست خاکستری زمین،تا بوسه زنم بر پیشانی خورشید که بوسه می.

koche-shab.blogfa.com

اشک مهتاب - پشت چراغ قرمز

http://www.koche-shab.blogfa.com/post-38.aspx

ازدیاد آدمها بر روی شهر. سر در گمی ات در یک غروب. حتی خواندن تکه ای روزنامه. کنار این عدد لبریز شده . فقط یک ، یکی را نمی یابیم. شاید قالب بسته من. به تابش آفتاب سالها. و یا شاید آفتاب سرخی خود زا. در سایه های درهم بنفش گم کرده. نوشته شده در دوشنبه نهم شهریور ۱۳۸۸ساعت 10:21 توسط شادی. من از کوچه های شب،از اشک مهتاب،از ضیافت ستاره ها،کوچ کردم.تا بنشینم بر دامن زرد رنگ. خورشید که پهن شده بر پوست خاکستری زمین،تا بوسه زنم بر پیشانی خورشید که بوسه می. میهمان دنیایم باشید صمیمانه پذیرای شما خواهم بود.

koche-shab.blogfa.com

اشک مهتاب -

http://www.koche-shab.blogfa.com/post-44.aspx

صید گمنامی که نامت را پریشان کرده است. مانده در دامی که خوابت را پریشان کرده است. عاشقانه تا کنار خوابگاهت آمده ست. نازک اندامی که خوابت را پریشان کرده است. بیقرار لحظه های خوب دیدار شماست. چشم بادامی که خوابت را پریشان کرده است. می شود بر کوچه ی نیمایی اش آبی شوی. نشکنی گامی که خوابت را پریشان کرده است. دست هایش کودک افسونگر ویرانی اند. دختر خامی که خوابت را پریشان کرده است. خود پریشان هراس آسمان چشم توست. تا سرانجامی که خوابت را پریشان کرده است. می شود حکم قصاصش را شبی صادر کنی. مسایل جنسی و روانشناسی.

koche-shab.blogfa.com

اشک مهتاب - تنفس صبح

http://www.koche-shab.blogfa.com/post-42.aspx

لبخند تو خلاصه ی خوبی هاست لختی بخند،خنده ی گل زیباست. پیشانی ایت تنفس یک صبح است صبحی که انتهای شب یلداست. در چشمت از حضور کبوترها هر لحظه مثل صحن حرم غوغاست. رنگین کمان عشق اهورایی از پشت شیشه ی دل تو پیداست. فریاد تو تلاطم یک طوفان آرامشت تلاوت یک دریاست. با ما بدون فاصله صحبت کن ای آن که ارتفاع تو دور از ماست. نوشته شده در دوشنبه شانزدهم آذر ۱۳۸۸ساعت 9:57 توسط شادی. من از کوچه های شب،از اشک مهتاب،از ضیافت ستاره ها،کوچ کردم.تا بنشینم بر دامن زرد رنگ. میهمان دنیایم باشید صمیمانه پذیرای شما خواهم بود.

koche-shab.blogfa.com

اشک مهتاب - بوسه خورشید

http://www.koche-shab.blogfa.com/post-37.aspx

هر ثانیه قدمی است طولانی. در پس لحظه هایی که چشم در انتظار تو. خطوط چشم براه و منتظر در می آیند. خطوط که از روزی به روز دیگر. در پناه ازدیاد دلتنگی ها. یکی یکی رشد می کنند. و رقص دسته جمعی انتظار را. به نمایش می گذارند. نوشته شده در جمعه بیست و سوم مرداد ۱۳۸۸ساعت 11:37 توسط شادی. من از کوچه های شب،از اشک مهتاب،از ضیافت ستاره ها،کوچ کردم.تا بنشینم بر دامن زرد رنگ. خورشید که پهن شده بر پوست خاکستری زمین،تا بوسه زنم بر پیشانی خورشید که بوسه می. میهمان دنیایم باشید صمیمانه پذیرای شما خواهم بود.

koche-shab.blogfa.com

اشک مهتاب

http://www.koche-shab.blogfa.com/8809.aspx

لبخند تو خلاصه ی خوبی هاست لختی بخند،خنده ی گل زیباست. پیشانی ایت تنفس یک صبح است صبحی که انتهای شب یلداست. در چشمت از حضور کبوترها هر لحظه مثل صحن حرم غوغاست. رنگین کمان عشق اهورایی از پشت شیشه ی دل تو پیداست. فریاد تو تلاطم یک طوفان آرامشت تلاوت یک دریاست. با ما بدون فاصله صحبت کن ای آن که ارتفاع تو دور از ماست. نوشته شده در دوشنبه شانزدهم آذر ۱۳۸۸ساعت 9:57 توسط شادی. من از کوچه های شب،از اشک مهتاب،از ضیافت ستاره ها،کوچ کردم.تا بنشینم بر دامن زرد رنگ. میهمان دنیایم باشید صمیمانه پذیرای شما خواهم بود.

koche-shab.blogfa.com

اشک مهتاب - دوستت دارم....

http://www.koche-shab.blogfa.com/post-46.aspx

که هر چه بخواهی همان را بخواهم. تو را شاد تر می خواهم. با من یا بی من. و این همان عشق است. عشق همین تفاوت است. همین تفاوت که به مویی بسته است. و چه بهتر که به موی تو بسته باشد. خواستن تو تنها يک مرز دارد. و آن نخواستن توست. و فقط يک مرز ديگر. و آن آزادي توست. تو را آزاد مي خواهم. نوشته شده در پنجشنبه بیست و چهارم تیر ۱۳۸۹ساعت 12:23 توسط شادی. من از کوچه های شب،از اشک مهتاب،از ضیافت ستاره ها،کوچ کردم.تا بنشینم بر دامن زرد رنگ. خورشید که پهن شده بر پوست خاکستری زمین،تا بوسه زنم بر پیشانی خورشید که بوسه می.

koche-shab.blogfa.com

اشک مهتاب

http://www.koche-shab.blogfa.com/8811.aspx

تنهابیست و هفت بهار را پشت سر گذاشت. هم رزمنده بود هم شاعر. در سال 1940 در نیاراگوآ دیده به جهان گشود. وی رهبری چریکی دانشجویان نیکاراگوآ را عهده دار بود و در سال 1967 در یکی از نبردها کشته شد. حال میدانی که دیگر مرده است. حالمیدانی که دیگر مرده است. و میدانی بردار رزمنده است د رکدامین گور آرمیده است. و میدانی که او را هیچگاه. نسپردند در دل خاک سرد. و نیک میدانی که:. تنها دل سوزان تو او را مدفن است. و تمامی روزها شکوفا میشوند سرخ گلها. و میآفرینند سرخ گلهای تازه تری. که در برمیگیرند گورش را.