ravayt.blogspot.com
باغ داستان
http://ravayt.blogspot.com/2005_07_01_ravayt_archive.html
Wednesday, July 06, 2005. داستان خرس های پاندا. ماتئی ویسنی یک - ترجمه. آقاى ويسنى يك حالش خوب است؟ اصلا در چه شرايطى چنين نمايشى نوشته است؟ آيا او هنگام نوشتن تب ۵۰ درجه داشته است؟ Sunday, July 03, 2005. عصرها ی يکشنبه مهمان مادام آنا بودم . هميشه ، بسته به فصل ، دسته گلی کوچک از گل فروشي پالاس برايش می خريدم . وقتی در را باز می کرد ، گونه اش را به طرفم پيش می آورد . او را می بوسيدم و گل ها را به او می دادم . مادام آنا گل ها را می گرفت و می گفت : چقدر قشنگ! و بعد می رفت تا گل ها را در گلدان بگذارد .
khalil.blogspot.com
باغ در باغ
http://khalil.blogspot.com/2008_10_25_archive.html
Oct 25, 2008. میتوانی تصورکنی چه خوابی دیدم؟ در ظاهر همه چیز دقیقا مثل ما. آب، آتش، باد، خاک زیر پا. افقی، عمودی، دایره، مثلث. تقریبا همین آب و هوا، چشمانداز نسبتا زیبا. و موجوداتی از نعمت زبان برخوردار. زبانشان اما چیز دیگری جز زمینیها. جملهها حالت شرطی ندارند. اسمها چسبیده به اشیاء. نمیشود چیزی اضافه کرد، کم کرد، تغییر داد. زمان همیشه همان که ساعتها. گذشته و آینده محدود. یک ثانیه فقط میگذرد از خاطرهها. دیدن آینده، پیش روست. که تازه شروع شده است. کلام- به اندازهی نیاز. حتی یکی اضافه نیست. تازهترین کتاب ...
khalil.blogspot.com
باغ در باغ
http://khalil.blogspot.com/2007_10_10_archive.html
Oct 10, 2007. آغاز رمان شب آخر پاییز. کشتی مسافربری بوی نفت میدهد و چیزی مدام مثل مشغلهی ذهنی ور و ور میکند. نورافکنها روشن میشوند. به اسکله نزدیک میشویم. فقط من اینجا پیاده میشوم. ". پل را برایتان وصل کنم؟ همین صداست. صدای گوشی پزشک وقتی قلب کند میزند. میزند، لحظهای باز میایستد و باز میگردد. کسی انگار زیگزاگی از مرز گذشت. یا کسی به دیوارمیکوبد، کسی که از آن جهان است اما اینجا جامانده. میکوبد، میخواهد باز گردد. دیرشده! از: مجموعه شعر"حصار حقیقت- ۱۹۷۸". دوشعر با صدای شاعر. روز بعد- بدون ما. دو روی یک سکه.
khalil.blogspot.com
باغ در باغ
http://khalil.blogspot.com/2009_03_22_archive.html
Mar 22, 2009. نامه سرگشاده با امضای ۲۶۷ نفر- سوم فوریه ۲۰۰۹. پایهی استدلال خود را بر مفاهیم کهنه و نادرستی چون "شرم همگانی" و "توبهی عمومی" گذاشته است. اولا ، همهی روشنفکران را به "سکوت در برابر جنایت" متهم کردن نادرست است. هر فرد مسئول اعمال خویش است و نباید او را پاسخگوی کارهای گروهی در گذشته و حال دانست. بگذار هر فرد داستان شخصیاش را خود بگوید و اگر در این راستا، نسبت به خاموش ماندن خود در برابر جنایتکاران در گذشته احساس شرم میکند خود مسئولیت فردی آن را به عهده بگیرد. بهائیان: دادخواهی نه شرم خواهی،.
khalil.blogspot.com
باغ در باغ
http://khalil.blogspot.com/2009_06_19_archive.html
دوشعر با صدای شاعر. روز بعد- بدون ما. تکملهای بر بحث پ رنوگرافی. نگاهی به یک ترجمه. آغاز رمان شب آخر پاییز. در خیابانهای هر کجا. به ممههام زل نزن. نامه به شاعری جوان. و آنگاه در خواب دیدن. تایریسیاس در سرزمین ویران. از شهر سخن میگویم. ترانه برای تصویری پاره. مرگ روی صفحه کاغذ. آهای برده، به خدمت پیشآ. مفت زندگی میکنیم، مفت. دانلود کتاب- پ.د.اف. ده برگ از کتاب مشاهیر. نگاهی به سوره الغراب. دو روی یک سکه. باران در ده بخش. این خانه خواندن دارد. نگاهی به شعر و داستان معاصر. اگر گوش شنوايي باشد. May 19, 2004.
jostar1.blogspot.com
باغ نقد و نظر
http://jostar1.blogspot.com/2005_12_13_jostar1_archive.html
1576;اغ در باغ. Tuesday, December 13, 2005. بحران شاعرانه ی هویت فرناندو پسوآ. این که نویسندگانی با اسم مستعار کار چاپ می کنند و در کنار آن زندگی شان را ادامه می دهند، نکته ی تازه ای نیست. اما فرناندو پسوآ، شاعر و نویسنده ی پرتغالی بسی از این پیش تر رفته است. او جز شعرهای خود، برای سه شاعر دیگری که خود آفریده بود نیز شعر سرود. در این مقاله می کوشم تا نگاه دیگری داشته باشم به "ديگران" پسوآ و شعر آن ها. دست آخر، کی چه کسی است،. در آشفته گی پنهان کاری که پنهان نمی کند و. با نخ زیرکانه ی شخصیت های بی شمار.
jostar1.blogspot.com
باغ نقد و نظر
http://jostar1.blogspot.com/2004_09_30_archive.html
1576;اغ در باغ. Thursday, September 30, 2004. جايگاه راوى در رمان معاصر. The position of the Narrator in the Contemporary Novel" in T.W.Adorno, Notes to literature, Vol. 1, Columbia University press, New York, 1991. مترجم از آقاى مراد فرهادپور كه اين مقاله را ويراستارى كردهاند سپاسگزار است. فصلنامه فلسفى ارغنون - شماره 7-. نگاهی به یک ترجمه. مرزهای زبان و واقعیت. گوشههايی از داستان امروز ما. داستان و آگاهی مدنی. تصویر زن در ادبیات کهن فارسی. زن و حدیث نفس نویسی. قتلهای پاییزی در بهار. استیوان اچ. گیل.
ravayt.blogspot.com
باغ داستان
http://ravayt.blogspot.com/2006_05_28_archive.html
Sunday, May 28, 2006. نیمه تاریک بود و در و دیوار و اشیاء و لباسهای آویزان از رختآویز چوبی، و آباژور، یا زرد بود یا قهوهای رنگ یا قرمز و شعلهی شمعی که میسوخت، تکان نمیخورد چون باد به اتاق نمیآمد. ادنا از پنجره به بیرون نگاه میکرد. خیابان دور دیوارهی فلزی پالایشگاه پیچ خورده بود و سمت راست که باغچهی سبز خانههای کارمندان شرکت نفت بود، خلوت بود و فقط پاسبانی زیر سایبانی آجری یک ساختمان قرمز رنگ اداری ایستاده بود و کف دستهایش را مدام بههم میمالید و پا به پا میشد. صدای من اینقدر ضعیفشده که تو نمیشنوی ادنا؟
ravayt.blogspot.com
باغ داستان
http://ravayt.blogspot.com/2005_04_03_archive.html
Saturday, April 09, 2005. شهروند - شماره ۹۷۶ ۸ آوریل ۲۰۰۵ - جمعه ۱۹ فرورد ن ۱۳۸۴. خداحافظ تهران -مرضيه ستوده. تهران سهراه شكوفه آغوش عمه. عمه فاطي گفت: خواب بابات زير پلكهاي تو، بوي تنات بوي تنام بوي بابات. هنوز بعد از سالها، من و عمه انگار پيماني سري، مرگ بابا را كه يكهو ورپريد، باور نداريم. و مرز بين خيال و واقعيت، همزمان در آغوش هم، پنهان از چشم ديگران، مخدوش ميشود و لذت ناب سرگيجهآوري دارد. زندگي اين است يا آن؟ بگذار از اول بگويم. از همان اول كه در فرودگاه آمستردام، سوار هواپيماي ايران اير شدم. و ديد...