panjereyehamrah.wordpress.com
پنجره همراه | شعرهای یاسر خسروی زادهشعرهای یاسر خسروی زاده
http://panjereyehamrah.wordpress.com/
شعرهای یاسر خسروی زاده
http://panjereyehamrah.wordpress.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Monday
LOAD TIME
1.6 seconds
16x16
32x32
PAGES IN
THIS WEBSITE
5
SSL
EXTERNAL LINKS
22
SITE IP
192.0.78.13
LOAD TIME
1.562 sec
SCORE
6.2
پنجره همراه | شعرهای یاسر خسروی زاده | panjereyehamrah.wordpress.com Reviews
https://panjereyehamrah.wordpress.com
شعرهای یاسر خسروی زاده
پنجره همراه
https://panjereyehamrah.wordpress.com/2010/08/06/10
8212; panjereyehamrah @ 7:56 ب.ظ. بید ها چرا یک ریز سوت می زنند؟ نمی توانند حرفشان را مثل آدم بگویند؟ تاریکی را که می بینی؟ نه نگاه به چشم می آید، نه لرزش دست ها. باد از پنجره بسته چه دیده. که اینگونه بر سرش می کوبد؟ بوته تنباکو، درخت مو. همیشه هوش از سر می برند. هر کسی این راز نمی داند. سکوت را به داوری نشسته اند. نوشتن دیدگاه ». هنوز دیدگاهی داده نشده است. Feed for comments on this post. پاسخی بگذارید لغو پاسخ. دیدگاهتان را اینجا وارد نمایید. نشانی هرگز عمومی نمیشود). درحال اتصال به %s.
اسماعیل | پنجره همراه
https://panjereyehamrah.wordpress.com/2010/08/06/اسماعیل
8212; panjereyehamrah @ 7:53 ب.ظ. بکوب پاهای برهنه ات را بر زمین. به نفت که رسیدی. فرشته ها از همه جا سرت می ریزند. برایت پپسی می آورند. نوشتن دیدگاه ». هنوز دیدگاهی داده نشده است. Feed for comments on this post. پاسخی بگذارید لغو پاسخ. دیدگاهتان را اینجا وارد نمایید. در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی شمایلها کلیک نمایید:. نشانی هرگز عمومی نمیشود). شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. ( بیرون رفتن. درحال اتصال به %s. مرا از دیدگاههای جدید به وسیله رایانامه آگاه کن.
سر به هوا | پنجره همراه
https://panjereyehamrah.wordpress.com/2010/08/07/سر-به-هوا
8212; panjereyehamrah @ 9:36 ب.ظ. کلا بی دقتی رفیق. واسه همین این همه به در و دیوار میخوری. اگه به جای انتظار سبز شدن آسمون آبی. یا کلوچه شدن خورشید. یه کم زیر پاتو نگاه می کردی. نه خاطر جناب شیر رو می آزردی. نه رو سر یوسف بدبخت خراب می شدی. مگه ملت بیکارن بیفتن دنبال تو. که هی پشت سرتو می پایی. یا اینگرید برگمنی که اینجوری تو نخ چشم همه ای. که کی الان از دیدنت خشکش زده. نه عزیزم، محض اطلاع اینجام کازابلانکا نیست، همین خراب شده خودمونه. من که بچه دستت داده بودم! این دسته بیل چیه دستت؟ ۱ دیدگاه ».
چاره | پنجره همراه
https://panjereyehamrah.wordpress.com/2010/08/07/چاره
8212; panjereyehamrah @ 9:28 ب.ظ. نفس هایم وسواس گرفته اند. به دیدن موهایت می فرستمشان. نوشتن دیدگاه ». هنوز دیدگاهی داده نشده است. Feed for comments on this post. پاسخی بگذارید لغو پاسخ. دیدگاهتان را اینجا وارد نمایید. در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی شمایلها کلیک نمایید:. نشانی هرگز عمومی نمیشود). شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. ( بیرون رفتن. شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Twitter خود هستید. ( بیرون رفتن. درحال اتصال به %s. معرفی گروه های موسیقی.
مرثیه ای برای کبوترها | پنجره همراه
https://panjereyehamrah.wordpress.com/2010/08/07/مرثیه-ای-برای-کبوترها
مرثیه ای برای کبوترها. 8212; panjereyehamrah @ 9:06 ب.ظ. میان شاخه هایی که بر تنشان شکوفه می زنند. دنبال لانه می گردند. به دانه های فلزی. که سربازها برایشان می ریزند. می ترسم گلویشان را پاره کند. بی سیم که آمد. صدای کبوتر به جایی نرسید. و تنها قفس را. بین ژنرال ها جابجا می کرد. کبوترها از سوراخ های شهر بیرون میریزند. و سربازها یک ریز. برایشان دانه می پاشند. شانه هایشان را ستاره پرکرده است. مجبورند بر پوتین هایشان. نوشتن دیدگاه ». هنوز دیدگاهی داده نشده است. Feed for comments on this post.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
5
panjereyehamrah.persianblog.ir
اسماعیل - بی پنجره نمی توان سر کرد
http://panjereyehamrah.persianblog.ir/post/3
بی پنجره نمی توان سر کرد. شعرهای یاسر خسروی زاده. ساعت ٦:٢٤ ق.ظ روز چهارشنبه ۱۳ امرداد ۱۳۸٩ کلمات کلیدی: اجتماعی. بکوب پاهای برهنه ات را بر زمین. به نفت که رسیدی. فرشته ها از همه جا سرت می ریزند. برایت پپسی می آورند. نویسنده: یاسر خسروی زاده. پروفایل مدیر : یاسر خسروی زاده. دوشنبه ٢٢ شهریور ۱۳۸٩. شنبه ۱٦ امرداد ۱۳۸٩. مرثیه ای برای کبوترها. چهارشنبه ۱۳ امرداد ۱۳۸٩. اکنون میان دو هیچ. پنجره همراه در وردپرس. خودم, اجتماعی - سیاسی. گوری با مساحت انجیر. چشمان تو شناسنامه من است. افشین در سرزمین گل ها.
panjereyehamrah.persianblog.ir
انسان - بی پنجره نمی توان سر کرد
http://panjereyehamrah.persianblog.ir/tag/انسان
بی پنجره نمی توان سر کرد. شعرهای یاسر خسروی زاده. ساعت ٤:٢۱ ق.ظ روز شنبه ٢۳ امرداد ۱۳۸٩ کلمات کلیدی: شعر. رنده کن تا نفس هایت را. در شتاب زنده ماندن و مهمان های ناخوانده تر از مرگ. بگذار این زخم ها را در فریزر، دست و پا بندی کن. خرد کن این پیازها را. سطل زباله هنوز برای اشک هایت جا دارد. جوانه هایت را از گل های قالی بچین. هضمت می کند در کنار. حرف های در سرکه مانده ات. گر بده آن سماور را. هر چه آواز در خانه داری در او بریز. بگذار جوش بیایند، قلقل کنند. سگ هم نمی خورد این سیاه تلخ را. بگیر و سرخش کن.
panjereyehamrah.persianblog.ir
بی پنجره نمی توان سر کرد
http://panjereyehamrah.persianblog.ir/1389/5/9
بی پنجره نمی توان سر کرد. شعرهای یاسر خسروی زاده. ساعت ۸:٠٠ ب.ظ روز جمعه ۱٥ امرداد ۱۳۸٩ کلمات کلیدی: شعر. کلا بی دقتی رفیق. واسه همین این همه به در و دیوار میخوری. اگه به جای انتظار سبز شدن آسمون آبی. یا کلوچه شدن خورشید. یه کم زیر پاتو نگاه می کردی. نه خاطر جناب شیر رو می. نه رو سر یوسف بدبخت خراب می شدی. مگه ملت بیکارن بیفتن دنبال تو. که هی پشت سرتو می پایی. یا اینگرید برگمنی که اینجوری تو نخ چشم همه ای. که کی الان از دیدنت خشکش زده. نه عزیزم، محض اطلاع اینجام کازابلانکا نیست، همین خراب شده خودمونه.
panjereyehamrah.persianblog.ir
قصه - بی پنجره نمی توان سر کرد
http://panjereyehamrah.persianblog.ir/post/12
بی پنجره نمی توان سر کرد. شعرهای یاسر خسروی زاده. ساعت ۳:٠٧ ق.ظ روز چهارشنبه ۳ شهریور ۱۳۸٩ کلمات کلیدی: شعر. انگار همین پارسال بود. با صندوق بیرونمان کشیدند. برای امید کوچکمان شناسنامه بگیریم. گفتند آرزو بود و خام ترشیده بود. تلویزیون، آب سردی شد. چشم هایمان به برفک انداخت. آتش، بازی اش گرفته بود. می ترکاندمان و جیغمان می زد. به سرو اشک با طعم فلفل. خوشی گذشت از کنارمان. سیگار، چشم عزیزمان خاموش می کرد. که اشک نریزدمان روی خیابان. دزد فریادمان را زد. اتوبوس ها را پیاده کردیم. گاهی هم موتور سوارمان می شد.
panjereyehamrah.persianblog.ir
panjereyehamrah - بی پنجره نمی توان سر کرد
http://panjereyehamrah.persianblog.ir/pages/1
بی پنجره نمی توان سر کرد. شعرهای یاسر خسروی زاده. ساعت ۳:٠٧ ق.ظ روز چهارشنبه ۳ شهریور ۱۳۸٩ کلمات کلیدی: شعر. انگار همین پارسال بود. با صندوق بیرونمان کشیدند. برای امید کوچکمان شناسنامه بگیریم. گفتند آرزو بود و خام ترشیده بود. تلویزیون، آب سردی شد. چشم هایمان به برفک انداخت. آتش، بازی اش گرفته بود. می ترکاندمان و جیغمان می زد. به سرو اشک با طعم فلفل. خوشی گذشت از کنارمان. سیگار، چشم عزیزمان خاموش می کرد. که اشک نریزدمان روی خیابان. دزد فریادمان را زد. اتوبوس ها را پیاده کردیم. گاهی هم موتور سوارمان می شد.
panjereyehamrah.persianblog.ir
شهرنوشت - بی پنجره نمی توان سر کرد
http://panjereyehamrah.persianblog.ir/post/9
بی پنجره نمی توان سر کرد. شعرهای یاسر خسروی زاده. ساعت ٩:٥٦ ب.ظ روز شنبه ۱٦ امرداد ۱۳۸٩ کلمات کلیدی: شعر. پرسه می زند شهر در. بوی خون می دهند. پلاک های بی سر و سرهای بی پلاک. مردی که نقشه اش را گم کرد. روی مین تکه تکه. می چسبد به پاکت های پستی. که هیچکدام برای او باز نمی شوند. بوی خون می دهند نامه ها. شانس اگر بیاوری و کوچه تان سر داشته باشد. هم بازی هایی می یابی برای. گرگم به هوا و. این پاهای روی مین مانده را. که دیگر گم نخواهد شد. نقشه میدان های مین. از پای همین کوچه ها و خیابان ها. شنبه ۱٦ امرداد ۱۳۸٩.
panjereyehamrah.persianblog.ir
بی پنجره نمی توان سر کرد
http://panjereyehamrah.persianblog.ir/1389/5/16
بی پنجره نمی توان سر کرد. شعرهای یاسر خسروی زاده. ساعت ۱٠:٤٠ ب.ظ روز شنبه ۱٦ امرداد ۱۳۸٩ کلمات کلیدی: شعر. تهوع سقوط است که پایان ندارد. کمربندی که باز کردنش جیغ های ممتد دوستانی را از دور خارج می کند. و خونی کم فشار تر از آن را. که کارگر ها را تا این بالا بکشاند. در جیغ های ممتد دوستانی گیر می اندازد. که صفحه حوادث فردا را ندیده اند. صندلی کناری ات که خالی است. داد تاب هم بلند شود. از تو صدایی در نمی آید. سکوت تو را میان این جیغ ها کسی ندیده است. آنقدر خوش حال می بینندت. که حسرت سرگیجه ات را ببرند.
panjereyehamrah.persianblog.ir
بی پنجره نمی توان سر کرد
http://panjereyehamrah.persianblog.ir/post/13
بی پنجره نمی توان سر کرد. شعرهای یاسر خسروی زاده. ساعت ٢:٢٤ ق.ظ روز دوشنبه ٢٢ شهریور ۱۳۸٩ کلمات کلیدی: شعر. هنوز هم می شود. سرشار از شور شد. خیال تافته ای را بیداد بگسلاند. به هر تاب اش بیابان پیمود. هر فراز هر فرود. در آواز مسافران گم شد. از تارهایش داد ستاند. آهنگ طواف کرشمه ای کرد. هنوز هم می شود. شبان آرزو شد و بر دشت های زنده امید یله کرد. توضیح: این شعر تقدیم شده است به همه دانشجویان دانشگاه علم و صنعت. نویسنده: یاسر خسروی زاده. پروفایل مدیر : یاسر خسروی زاده. دوشنبه ٢٢ شهریور ۱۳۸٩. پا برهنه تا ماه.
panjereyehamrah.persianblog.ir
شعر - بی پنجره نمی توان سر کرد
http://panjereyehamrah.persianblog.ir/tag/شعر
بی پنجره نمی توان سر کرد. شعرهای یاسر خسروی زاده. ساعت ٢:٢٤ ق.ظ روز دوشنبه ٢٢ شهریور ۱۳۸٩ کلمات کلیدی: شعر. هنوز هم می شود. سرشار از شور شد. خیال تافته ای را بیداد بگسلاند. به هر تاب اش بیابان پیمود. هر فراز هر فرود. در آواز مسافران گم شد. از تارهایش داد ستاند. آهنگ طواف کرشمه ای کرد. هنوز هم می شود. شبان آرزو شد و بر دشت های زنده امید یله کرد. توضیح: این شعر تقدیم شده است به همه دانشجویان دانشگاه علم و صنعت. نویسنده: یاسر خسروی زاده. انگار همین پارسال بود. با صندوق بیرونمان کشیدند. تلویزیون، آب سردی شد.
پرسشهای بی پاسخ دربارۀ تولد علی رضی الله عنه در كعبه | سلسله کتابها و مقالات استاد عبدالله حیدری جامی
https://haidari11.wordpress.com/2010/08/26/questions
سلسله کتابها و مقالات استاد عبدالله حیدری جامی. مناظره استاد با یک شیعه تاجیک. تنها کتابی که هر انسانی باید آنرا بخواند. شناخت كوتاهى از اسلام. گره های کور در مذهب شیعه. شرح کوتاهی بر دعای کمیل. آیت الله برقعی علامهای مظلوم. استاد حیدرعلی قلمداران نابغهای گمنام. تهمت به علی در نهج البلاغه. اهل بيت از خود دفاع مي کنند. مناظره امام جعفر صادق با یک رافضی. افتخار صحبت و همراهي رسول الله صلي الله عليه وسلم. فضائل اهل بيت و منزلت والاي آنان از ديدگاه اهل سنت. گفتاري با حق جويان شيعه. زيارت از ديدگاه اهل بیت.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
22
دو چشم که میبینند
دو چشم که میبینند. جا مانده ام در میان کلماتی که انگار سر و تهشان بهم نمی رسد یا من عاجز مانده ام در انبوه حرفهایی که هستند اما شکلی ندارند و نه می خواهند شکلی بگیرند متولد شوند و رهایم کنند از این بلاتکلیفی . جایی برای نفس کشیدن برایم نمی گذارند این وامانده های کوچک موذی ، کسی هم کاری بلد نیست . آهای کمک کنید ایجا کسی دارد زیر حرفهای نگفته اش غرق می شود. نوشته شده در ۱۳٩٢/٤/٢٤ساعت ۱۱:۳٥ ب.ظ توسط دوچشم نگاه نظرات . که چه گاه ها با آه در آمیختم. به امید "گاه" هایی که هرگز نیامدند. و یا آمدند و من نبودم.
تازه وارد
آب را گل کردند. و چه با دل کردند. گفته بودی قایقی خواهم ساخت. دور خواهم شد از این خاک غریب. من هم از همهمه ی اهل زمین دلگیرم. نوشته شده در پنجشنبه ششم تیر ۱۳۹۲ساعت 11:20 توسط نگار. راه رفتن خوب است.همیشه خوب بوده است.همیشه به درد می خورد.وقتی که فقیری و کرایه ی تاکسی گران تمام می شود.وقتی که ثروتمندی و چربی های بدنت با راه رفتن آب می شود.ا . نوشته شده در پنجشنبه ششم تیر ۱۳۹۲ساعت 11:0 توسط نگار. خسته ام حتی از نوشتن. نوشته شده در شنبه هجدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 9:8 توسط نگار. اونام بوسای عید مبارکیه. در 25 سالگ...
نیشتو ببند ツ
معنای خوشبختی این است که در دنیا کسی هست که بی اعتنا به نتیجه ، دوستت دارد. با یکی از هم لینکیا تصمیم. گرفتیم واسه جلوگیری از پشه پروندن. آدرس لینکای همو بذاریم توی وبای هم تا تبادل مخاطب کنیم. Http:/ www.lovetoinfinity.blogfa.com. Http:/ adminstrator.blogfa.com/. نوشته شده در سه شنبه 18 آذر 1393 ساعت 08:42 ب.ظ توسط ツ. زیر دندونات حسش کن خخخ. نوشته شده در شنبه 5 اردیبهشت 1394 ساعت 11:17 ق.ظ توسط ツ. دیشب کف پامو پشه. زدیکی نیست بگه آخه حیوون. این جای نیش زدن بود؟ یک ربع می خندم. ای الاغی که میری تو دستشوئی.
كلبه عشق من و اونی که مهربونی مرامش بود
كلبه عشق من و اونی که مهربونی مرامش بود. تو كلبه ي كوچيك من هيچكسي جز تو پا نزاشت / جز تو كسي لياقت اين قلب عاشق و نداشت. به اغوش تو محتاجم ببین بی تو تنم سرده. ببین بی تو چجوری غم من و خاکسترم کرده. به اغوش تو محتاجم برام اغوشت و وا کن. دل من بی تو یخ کرده یکم قلب من و ها کن. یکم قلب من و ها کن نزار بی تو بمونه سرد. هنوزم نبض احساسم واسه تو میزنه برگرد. خدا میدونه قلب من هنوزم غرق احساسه. هنوزم این دل عاشق صدای پات و میشناسه. خدا میتدونه من بی تو عجب حال بدی دارم. میون غصه و حسرت یه جورایی گرفتادم.
panjereyehamrah.persianblog.ir
بی پنجره نمی توان سر کرد
بی پنجره نمی توان سر کرد. شعرهای یاسر خسروی زاده. ساعت ٢:٢٤ ق.ظ روز دوشنبه ٢٢ شهریور ۱۳۸٩ کلمات کلیدی: شعر. هنوز هم می شود. سرشار از شور شد. خیال تافته ای را بیداد بگسلاند. به هر تاب اش بیابان پیمود. هر فراز هر فرود. در آواز مسافران گم شد. از تارهایش داد ستاند. آهنگ طواف کرشمه ای کرد. هنوز هم می شود. شبان آرزو شد و بر دشت های زنده امید یله کرد. توضیح: این شعر تقدیم شده است به همه دانشجویان دانشگاه علم و صنعت. نویسنده: یاسر خسروی زاده. پروفایل مدیر : یاسر خسروی زاده. دوشنبه ٢٢ شهریور ۱۳۸٩. پا برهنه تا ماه.
پنجره همراه | شعرهای یاسر خسروی زاده
8212; panjereyehamrah @ 9:36 ب.ظ. کلا بی دقتی رفیق. واسه همین این همه به در و دیوار میخوری. اگه به جای انتظار سبز شدن آسمون آبی. یا کلوچه شدن خورشید. یه کم زیر پاتو نگاه می کردی. نه خاطر جناب شیر رو می آزردی. نه رو سر یوسف بدبخت خراب می شدی. مگه ملت بیکارن بیفتن دنبال تو. که هی پشت سرتو می پایی. یا اینگرید برگمنی که اینجوری تو نخ چشم همه ای. که کی الان از دیدنت خشکش زده. نه عزیزم، محض اطلاع اینجام کازابلانکا نیست، همین خراب شده خودمونه. من که بچه دستت داده بودم! این دسته بیل چیه دستت؟ دنبال لانه می گردند.
BLOGFA.COM
از ارائه خدمات در این آدرس به یکی از دلایل زیر معذوریم. تخطی از قوانین و توافقنامه استفاده از خدمات سایت. دستور مراجع قانونی جهت مسدود سازی وبلاگ. انتشار محتوای غیر اخلاقی یا محتوایی که براساس قوانین کشور تخلف است.
I LOVE YOU
اگه مغرورم اگه زخمی و خسته ام تو ببخش. اگه دورم اگه زندونی و بسته ام تو ببخش. تو ببخش که این همه فاصله ها از من تنهاست. این همه فاصله ها مثل یه گریه تو شب بلند یلداست. تو ببخش که بی خبر از تو گذشنم واسه رفتن. نمیدونی که چه سخته حرف دل با تو نگفتن. تو ببخش ترانه هام بدون تو دارن می پوسن. نمیدونی بعد تو شعرای من چقدر عبوسن. تو ببخش عزیزترینم این منو این تن مغرور. این منی که با غرورش شده از تو به خودش دور. نوشته شده در جمعه سی ام شهریور ۱۳۸۶ساعت 14:19 توسط SAMAN. به یاد تو می نویسم. دوباره بی وفایی از یارست.
پنجــــره ای رو به خیـــــال . . .
پنجره ای رو به خیال . . . در ما صدای فریاد های درختی ست ، خسته از میوه های تکراری . . ! نوشته شده در جمعه 1393/02/05. ساعت 14:53 توسط پگاه. خالی می کنم خودم را. که تو را از من دور می کند. و تو را نفس می کشم. و من نمی دانم. از شوق اینهمه بودنت. به کدام جانب آسمان. نوشته شده در جمعه 1393/02/05. ساعت 14:45 توسط پگاه. سال نو پیش پیش مبارک. مثل یک سیب سرخ درختی. از کدام شاخه نمی دانم. اما روی همین صفحه از تقویم نخ کرده ام افتاد . همین تقویمی که آغاز سال نو اش تویی و پایانش تو . برسرشان نازل می کنم. نوشته شده ...
panjereyekhiyal.persianblog.ir
پنجره خیال
خیالم را لب پنجره ی دلم به انحصار کاغذ دراوردم . ساعت ۱٠:٠٢ ب.ظ روز ۱۳٩٤/٥/٢٩. گاهی از زندگیم ، تنها دو گوش میخواهم که بشنود دردها و حرف ها و. دل تنگی هایم را. دو گوش که بشنود آرزوهای دور و درازم را. به هرکه اعتماد میکنی و از دردهایت برایش میگویی ، فردا خودش میشود درد تازه ی. پن:دلم گرفته.دلخورم . ساعت ۱٠:٠٦ ب.ظ روز ۱۳٩٤/٥/٢٤. تازگی ها نگاهت را به هرکجا می اندازی. همه را بیمار و مسموم میکنی. پادزهر نگاه های زهر آلودت را ازکجا پیدا کنم؟ دنیای دروغین اطرافم را. که مردمش برای یک لحظه شادی خودشان ،.
دلتنگی های خاک خورده
دلتنگی های خاک خورده. در پس پنجره تاریک. حس بغض گرفته واژه هایم را. و شاید این بار. ابی ترین واژه ها. نوشته شده در پنجشنبه هجدهم تیر ۱۳۹۴ساعت 0:19 توسط شبنم. سلااااااااام به همه دوستای وبلاگی. من از این به بعد میخوام یه وب فعال داشته باشم. دلم میخواد شمام با نظراتون همراهیم کنین. هر کی دلش خواس لینکش میکنم. نوشته شده در چهارشنبه دهم تیر ۱۳۹۴ساعت 16:10 توسط شبنم. وقتی که می نویسم. دانلود آهنگ غمگین جدید. بهترین دبیرستان دخترانه منطقه 4.