parchin24.blogfa.com
پرچینپرچین - ... و ما تا مدتی چیزی نمی گفتیم
http://parchin24.blogfa.com/
پرچین - ... و ما تا مدتی چیزی نمی گفتیم
http://parchin24.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Friday
LOAD TIME
0.1 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
18
SSL
EXTERNAL LINKS
33
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.139 sec
SCORE
6.2
پرچین | parchin24.blogfa.com Reviews
https://parchin24.blogfa.com
پرچین - ... و ما تا مدتی چیزی نمی گفتیم
پرچین - معتکف پرده
http://www.parchin24.blogfa.com/post-16.aspx
و ما تا مدتی چیزی نمی گفتیم. با اين همه رنج ودرد جان فرسوده است. تنها نه زمىن که آسمان فرسوده است. من معتکف پرده ى غيبم حاجى! بردار وببين خدايمان فرسوده است. نوشته شده توسط محمود شاهرودی در دوشنبه دوم دی ۱۳۹۲.
پرچین
http://www.parchin24.blogfa.com/8802.aspx
و ما تا مدتی چیزی نمی گفتیم. یک چرخش کامل در برگشت به خود اگر زمین باشی یا حتا زمینی. هر چرخش این مدار را باور کن. تکرار دو تک سوار را باور کن. هر روز غروب روی این بام برقص. اسطوره ی بیست و چار را باور کن. نوشته شده توسط محمود شاهرودی در شنبه بیست و ششم اردیبهشت ۱۳۸۸.
پرچین
http://www.parchin24.blogfa.com/9210.aspx
و ما تا مدتی چیزی نمی گفتیم. با اين همه رنج ودرد جان فرسوده است. تنها نه زمىن که آسمان فرسوده است. من معتکف پرده ى غيبم حاجى! بردار وببين خدايمان فرسوده است. نوشته شده توسط محمود شاهرودی در دوشنبه دوم دی ۱۳۹۲.
پرچین - به دخترم
http://www.parchin24.blogfa.com/post-15.aspx
و ما تا مدتی چیزی نمی گفتیم. و هر چه هست. از گوشه ی لبان تو. نوشته شده توسط محمود شاهرودی در سه شنبه پنجم دی ۱۳۹۱.
پرچین
http://www.parchin24.blogfa.com/8912.aspx
و ما تا مدتی چیزی نمی گفتیم. بانوی من ببخش مرا. خوب در حال من تامل کن1. من که در شهرتان غریبم یک. چند روزی مرا تحمل کن2. یاد آن روزها که مردم تان. وارث آب و روشنی بودند3. نان خشک وپنیر می خوردند. ولی از عاشقی غنی بودند. یادتان رفته روزهایی که. توی این سرزمین سیاوش بود. قصه ی آرش و کمان ترش. محفل گرم وپاک آتش بود. چه بلا ومصیبتی دیدید. که پر از آیه های ادبارید. پشت تان خم شده در این پوچی. از درود وقیام بیزارید. توی پس کوچه های شهر شما. بوی باروت ودود می آید. ضجه های غریب قحطی ودرد. جای آواز رود می آید.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
18
موسیقی و آموزش
http://mehrdadpourmardan.blogfa.com/8706.aspx
ورود پيانو به ايران:از ناپلئون تا مرتضى خان محجوبى. چرا ارتباط نسل جوان تر پيانيست ها و شنوندگان با نسل يا نسل هاى پيش از خودشان به كلى قطع شده است؟ چرا به ديسكوگرافى اين نوازندگان كه برخى از آنها مانند گيتى امير خسروى با موسيقيدانان بزرگى چون ياشا هايفتز برنامه مشترك اجرا كرده اند، هيچ دسترسى نداريم؟ چرا در كاتالوگ هاى ضبط موسيقى نامى از يك پيانيست ايرانى نمى بينيم؟ چرا پس از دهه هاى ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ و تا اندازه اى ۱۳۵۰ پيانيست هاى ايرانى منزوى شده اند و عرصه جهانى را ترك كردند؟ شردهشدن یک کلاویه، مستقل از ش...
خاکستر از خاکسترم می ریزد
http://vajeha.blogfa.com/1393/08
خاکستر از خاکسترم می ریزد. در شعرهای من دختری است از آیدای شما آینه تر. از تو اما شاعر تر نبودم. در پارک های این نیمکت. غروب های دلگیری است. و ظهرهای این آفتاب. حتی نمی تواند برایمان سیگاری بگیراند. شما هم شبیه ما اینقدر خسته بودید؟ ما شاعر می شویم. و کارخانه ی دخانیات پولدار. این روزها سیگار را با دلیل عمیق تری می کشم. به معنای دقایقی که در دود. نوشته شده در چهارشنبه هفتم آبان ۱۳۹۳ساعت 22:31 توسط رضا امیرزاده. گر چه کردیم سکوت و سخنی پر نگرفت. در جهان هرچه سکوت است صدای من و توست. مجله ادبی پیاده رو.
خاکستر از خاکسترم می ریزد
http://vajeha.blogfa.com/1393/06
خاکستر از خاکسترم می ریزد. در مردان این بعد از ظهر. زنی نازا زندگی می کند. به شماره ای ناشناس زنگ می زند. سکوت می کند و . نوشته شده در یکشنبه شانزدهم شهریور ۱۳۹۳ساعت 2:13 توسط رضا امیرزاده. گر چه کردیم سکوت و سخنی پر نگرفت. در جهان هرچه سکوت است صدای من و توست. مجله ادبی پیاده رو. شروین شاه وزی پور. علی کرمانی - ایهام.
خاکستر از خاکسترم می ریزد
http://vajeha.blogfa.com/1394/01
خاکستر از خاکسترم می ریزد. حادثه ای عجیب برای سگی در شب" نوشته ی مارک هادون رمان خوبی بود که این روزها در حین سفر خواندم. نوشته ی پشت جلد رمان به شدت مرا راغب به خواندن این کتاب کرد ، قسمتی از آن را اینجا می آورم شاید شما هم راغب شدید:. هرگز فکر کرده اید اگر شازده کوچولو به جای گل سرخش عاشق ریاضیات بود، چه می شد؟ برای من کریستوفربا عشقش به ریاضیات ، دقتی که به محیط دارد و سرگشتگی اش از دنیای انسانی از ماندگارترین شخصیت های ادبی بود. نوشته شده در یکشنبه نهم فروردین ۱۳۹۴ساعت 21:26 توسط رضا امیرزاده.
خاکستر از خاکسترم می ریزد
http://vajeha.blogfa.com/1392/10
خاکستر از خاکسترم می ریزد. هزاران سال پیش . نواختن سازهای زیادی را بلد بوده ام. فقط در چشم های تو. خاطره ای دور از آن روزها. دلم را به شور می کشاند. پی نوشت: هرچند مدتی می شود که با رونق گرفتن فیس بوک و . دیگر فضای وبلاگ نویسی مثل سابق نیست. اما هنوز به روز کردن وبلاگ را دوست دارم . نوشته شده در پنجشنبه پنجم دی ۱۳۹۲ساعت 1:25 توسط رضا امیرزاده. گر چه کردیم سکوت و سخنی پر نگرفت. در جهان هرچه سکوت است صدای من و توست. مجله ادبی پیاده رو. شروین شاه وزی پور. علی کرمانی - ایهام.
موسیقی و آموزش - Evanescence
http://mehrdadpourmardan.blogfa.com/post-25.aspx
به فارسی معنی به تدریج محو شدن یا محو تدریجی میدهد که نام گروه موسیقی راک سنگین است که در سال ۱۹۹۸ شروع به فعالیت کرد. اعضای گروه: Amy lee خواننده ; Ben moody گیتاریست ; John lecompt گیتاریست ; William boyd بیسیست گروه و Terry blasmo عضو جدید. این آلبوم استسنایی بود! 7 7 میلیون نسخه فروش در آمریکا و بیش از 18 میلیون نسخه در سراسر جهان . این آلبوم یکی از ۸ آلبوم تاریخ موسیقی هست که موفق شد یک سال تمام ( یعنی ۵۲ هفته ) در چارت 50 Billboard Top حضور داشته باشد! نقد آلبوم The Open Door! آلبوم با آهنگ Sweet S...
موسیقی و آموزش - تاریخچه پیانو
http://mehrdadpourmardan.blogfa.com/post-15.aspx
نوشته شده در ۱۳۸۷/۰۶/۱۴ساعت ۹:۲۱ ق.ظ توسط مهرداد. سایتی جالب برای نیازمندی ها.
موسیقی و آموزش
http://mehrdadpourmardan.blogfa.com/8708.aspx
نوشته شده در ۸۷/۰۸/۲۲ساعت ۲:۵۲ قبل از ظهر توسط مهرداد. سایتی جالب برای نیازمندی ها.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
33
✿♓❀ پرچین ヅ اینجا ❀╪╫╬❃
ℋℰ ℰ ℋℰdℊℰ . و من در این دشت وسیع به دنبال شکسته های پرچینم می گردم. خونه خاطرات من وتو. خانم و آقای اردیبهشتی. هرچه میخواهد دل تنگت بگو. الهی هب لی کمال الانقطاع الیک. روزهای بی حوصلگی من . اووووف چقد همه چیز کسل کنندست. مخصوصن تنظیم پروژه ای که هیچ علاقه ای به استادش ندارم. نوشته شده در ساعت 1:14 توسط اعظم. میگمااا یه وخ فک نکنیدا من بدقولم! نچ خعلی هم خوش قولم این سرویس دهنده ی اینترنت من خیلی ادمه بوقیه! اصن من گله دارم! عاقا من ماهی 50 تومن پول میریزم توو حلقوم ارائه دهنده اینترنتم. من که راضی نیستم.
وارش | هر روز بی تو روز مباداست ، روزی شبیه به امروز ، روزی شبیه به دیروز ، روزی شبیه به فردا .
هر روز بی تو روز مباداست ، روزی شبیه به امروز ، روزی شبیه به دیروز ، روزی شبیه به فردا . دسامبر 25, 2010. اینجا رو فیلتر کردن بیایید ادرس جدیدم. اخرادرس بجای 7 بگذار 9 بیا خونه جدیدم متوجه نشدی یه نگاه به توییت من بنداز. Posted in دل نوشته هاي من. دسامبر 22, 2010. هر كدوم دو سه تا خواستگار اونم يه روز؟ Posted in دل نوشته هاي من. اجیل با طعم نفت. دسامبر 20, 2010. شب یلداتون مبارک باشه پیشاپیش. گازوئیل هم نشدیم اون آزاد شد ماهنوز در بندیم. Posted in دل نوشته هاي من. دسامبر 18, 2010. دسامبر 13, 2010. یادمه ...
وارش | وارش : فصلی جدید را برای زندگی اش بر گزیده است ، مهاجرت از ایران ! کاری که می بایست سالها قبل انجام میداد و حالا شروع کرده است .
وارش : فصلی جدید را برای زندگی اش بر گزیده است ، مهاجرت از ایران! کاری که می بایست سالها قبل انجام میداد و حالا شروع کرده است . خدا یا این خوشبختی رو نگیر از ما. Lما چشم یاری داریم که وضع بهتره بشه . بعد از مدتها وقتی ریس جمهور مملکتم رو میبینم نگران نیستم مبادا لولو و ممه آب بریز و از این چی ها از دهنش در بیاد . خدا رو شکر که انسان با پدر مادر و با شعور با خانواده و لحن کلام انسانی اجتماعی بین الملی ریس جمهور ما شد . خدا رو شکر. Posted in دل نوشته هاي من. آقای دکتر رییس جمهور روحانی سلام. تا بعد یا حق.
رهای پاکباز
انشاء الله كه تو خوبي چرا سري بهم نمي زني؟ چرا مدتي با من قهري؟ مگه من چكارت كردم؟ دوشنبه بیست و نهم آبان 1391 4:21 بعد از ظهر nilo. گوشه ی این شهر. به جرم این که. پنجشنبه بیست و پنجم آبان 1391 5:45 بعد از ظهر nilo. یکشنبه بیست و یکم آبان 1391 11:37 قبل از ظهر nilo. دلم گرفته از این دنیای پوچ وتوخالی. خدایا به دادم برس. سه شنبه نهم آبان 1391 12:38 بعد از ظهر nilo. خسته ام از این زندان. دوشنبه هفدهم مهر 1391 12:9 بعد از ظهر nilo. نجار ها هم کورند ،. دو نفره می سازند . نمی بینند همه تنهاییم. چرا که من یک ا...
پرچین
نوشته شده در جمعه هفدهم شهریور 1391ساعت 11:3 توسط زهرا. نوشته شده در چهارشنبه پانزدهم شهریور 1391ساعت 16:29 توسط زهرا. اگه يه روز چشمات را باز كردي و خودت را توي يك كوره ديدي سعي كن پخته بيرون بياي وگرنه سوختن را همه بلد هستند. نوشته شده در چهارشنبه پانزدهم شهریور 1391ساعت 12:24 توسط زهرا. براي اينكه طعم خوشبختي را بشناسيم بايد به همان درجه احساس رنج كنيم. نوشته شده در چهارشنبه پانزدهم شهریور 1391ساعت 12:22 توسط زهرا. قلب من جايگاه رفيقي است كه شقايق ها حسرت آن را مي خورند. خبر از دل پردرد گل ياس نداشت .
پرچین
و ما تا مدتی چیزی نمی گفتیم. با اين همه رنج ودرد جان فرسوده است. تنها نه زمىن که آسمان فرسوده است. من معتکف پرده ى غيبم حاجى! بردار وببين خدايمان فرسوده است. نوشته شده توسط محمود شاهرودی در دوشنبه دوم دی 1392. و هر چه هست. از گوشه ی لبان تو. نوشته شده توسط محمود شاهرودی در سه شنبه پنجم دی 1391. بانوی من ببخش مرا. خوب در حال من تامل کن1. من که در شهرتان غریبم یک. چند روزی مرا تحمل کن2. یاد آن روزها که مردم تان. وارث آب و روشنی بودند3. نان خشک وپنیر می خوردند. ولی از عاشقی غنی بودند. یادتان رفته روزهایی که.
از پرچین که بگذری
از پرچین که بگذری. نزدیک میشم وقتی حواست نیست. اونقدر که مرزی جز لباست نیست. از پشت سر چشماتو میگیرم. بگو کیم وگرنه میمیرم. نزدیک میشم وقتی حواست نیست. اونقدر که مرزی جز لباست نیست. از پشت سر چشماتو میگیرم. بگو کیم که برگشتم، بگو وگرنه میمیرم. منم اونکه تظاهر کرد نداره دیگه احساسی. شاید واسه همینم هست که دستامو نمیشناسی. منم اونکه ازت دوره ولی قهرش حقیقت نیست. اونکه با تموم دل تنگیش تولد تو دعوت نیست. شاید از صورت خسته ام، از این لحن غم آلودم. بفهمی من کیم امشب، کجای زندگیت بودم. حال همه ما خوب است.
دوستی
نوشته شده در پنجشنبه هفدهم اسفند ۱۳۹۱ساعت 13:6 توسط محمد. نوشته شده در پنجشنبه هفدهم اسفند ۱۳۹۱ساعت 13:6 توسط محمد. نوشته شده در پنجشنبه هفدهم اسفند ۱۳۹۱ساعت 13:6 توسط محمد. نوشته شده در پنجشنبه هفدهم اسفند ۱۳۹۱ساعت 13:6 توسط محمد. نوشته شده در پنجشنبه هفدهم اسفند ۱۳۹۱ساعت 13:5 توسط محمد.
فانوس خیال
بارفیق شفیق خود دیروز. داخل شهرتاب خوردیم و. ظهرچون شدبه کافه ای رفتیم. بودو پیاز و هم نعناع. روی آن دوغ ناب خوردیم و. توی بازار تاب خوردیم و. وسپس بستنی و فالوده. تشنه مان شدچو بستنی خوردیم. چندلیوان آب خوردیم و. توی یک کوچه آش نذری. مفت بود بی حساب خوردیم و. مابرای صواب خوردیم و. وشبش شام هم نشدبخوریم. مثل این بود گاب. البته ازشماچه پنهان ما. این همه توی خواب خوردیم و. چون که ما پولمان. نوشته شده توسط محمدبابایی در دوشنبه هجدهم آذر 1392 و ساعت 11:33. روزی که گروه اسرا رابردند. که زحلقوم توجاری شده بود.
انگاه که به پرچین هفتم رسیدی ...
انگاه که به پرچین هفتم رسیدی . ساعت ٥:٠٥ ب.ظ روز شنبه ۱۳ آذر ،۱۳۸٩. پس از گذران یک خرده روز با خستگی که میای خونه فکرت مشغول یه چیزیه. سریع کارات رو انجام میدی که دیگه هیچ کاری فکرت رو مشغول نکنه. هرجور که شده اینترنت رو دست و پا میکنی و شروع میکنی به وب گردی. میشینی و وبلاگ خودت رو هم هرزگاهی به روز میکنی، این همه قلم فرسایی چرا؟ مگه وقت ما آدما مفته یا اینکه وقت زیادی داریم، این همه وقت گذاشتن برای وب گشتن و یا بروز کردن یا خوندن کامنت هاو. این چه کاریه، چه شوقیه ،چیه ، ما که نفهمیدیم.
Parchina.com