parinaz1366.persianblog.ir
دغدغه های پرینازدغدغه های پریناز
http://parinaz1366.persianblog.ir/
دغدغه های پریناز
http://parinaz1366.persianblog.ir/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Sunday
LOAD TIME
1.9 seconds
16x16
32x32
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
19
SITE IP
46.224.2.182
LOAD TIME
1.891 sec
SCORE
6.2
دغدغه های پریناز | parinaz1366.persianblog.ir Reviews
https://parinaz1366.persianblog.ir
دغدغه های پریناز
23 - دغدغه های پریناز
http://parinaz1366.persianblog.ir/post/235
ساعت ۱۱:٤٧ ب.ظ روز ۱۳۸٩/٢/٢٠. ١٨:امروز ۱۸ سالم تموم شد.۱۸ سالگی که اصلا اونطوری که فکر می کردم نبود. ١٩:دلم می خواست تمام این ۱۹ سال عمرم و مثل کاغذ مچاله می کردم .وقتی یک سال دیگم می گذره حداقل باعث می شه برگردی یک نیم نگاهی به عقب بندازی و یک نظر به وضع الانت و اون وقت کلی غصه ات می گیره از این که چی فکر می کردی و چی شد. ٢٠:امروز روز تولدم بود! ولی خوشبختانه به قوله مامان این قدر امروز ( مشنگ) بودم که خبری از این افسردگی ها که همه روزه تولدشون می گیرن نبود! فکر کردی چی می شد؟ آهای من گوسفند نیستم!
درماندگی - دغدغه های پریناز
http://parinaz1366.persianblog.ir/tag/درماندگی
چه کنم در این باتلاق درماندگی؟ ساعت ۱٢:٤٩ ب.ظ روز ۱۳۸٩/٥/٦. چگونه می توان زیست و مانند یک آدمیزاد زندگی کرد، که برای آدمیزاد ماندن باید مبرا از ایشان باشی و برای آدمیزاد بودن نمی توانی همیشه تنها به سر بری و چه می توان کرد در این باتلاق درماندگی؟ نه خدای مرا باقی گذاشتند تا دل به او آرام بدارم و نه انسان را به قرار وانهاده اند تا به آن امید بندم. اکنون من چه کنم در این باتلاق درماندگی، در معرض چشمان وقیح و دهان های حریص و زبان های دروغ و چهره های ریا؟ خاطرات محمود دولت آبادی "نون نوشتن".
دغدغه های پریناز
http://parinaz1366.persianblog.ir/post/230
ساعت ۱٢:۳٦ ق.ظ روز ۱۳۸۸/٩/٢٢. شایدم بودم ولی سخت در حال تقلا برای باز کردن یه جا برای خودم توی دنیا! امشب دل تنگ شدم. این روزا تازه معنی دلتنگی رو می فهمم تنهایی رو هم همین طور! باورم نمی شه به همه ی آرزوهای یک سال پیشم رسیدم ولی اصلا خوشحال نیستم! پی نوشت: داشتم یه قسمت از زندگی این چند سالمو با خودم مرور می کردم.دیدم جدای از آدم هایی که اومدن و رفتن ، از من هیچ دیوونگی باقی نمونده. غصه م گرفت! چه کنم در این باتلاق درماندگی؟ آهای من گوسفند نیستم! حضور خلوت انس(عباس معروفی. یک زن یک حس یک نقطه.
دغدغه های پریناز
http://parinaz1366.persianblog.ir/1389/2
ساعت ۱۱:٤٧ ب.ظ روز ۱۳۸٩/٢/٢٠. ١٨:امروز ۱۸ سالم تموم شد.۱۸ سالگی که اصلا اونطوری که فکر می کردم نبود. ١٩:دلم می خواست تمام این ۱۹ سال عمرم و مثل کاغذ مچاله می کردم .وقتی یک سال دیگم می گذره حداقل باعث می شه برگردی یک نیم نگاهی به عقب بندازی و یک نظر به وضع الانت و اون وقت کلی غصه ات می گیره از این که چی فکر می کردی و چی شد. ٢٠:امروز روز تولدم بود! ولی خوشبختانه به قوله مامان این قدر امروز ( مشنگ) بودم که خبری از این افسردگی ها که همه روزه تولدشون می گیرن نبود! فکر کردی چی می شد؟ هر چی بیشتر فکر می کردم ک...
دلتنگی - دغدغه های پریناز
http://parinaz1366.persianblog.ir/tag/دلتنگی
ساعت ۱٢:۳٦ ق.ظ روز ۱۳۸۸/٩/٢٢. شایدم بودم ولی سخت در حال تقلا برای باز کردن یه جا برای خودم توی دنیا! امشب دل تنگ شدم. این روزا تازه معنی دلتنگی رو می فهمم تنهایی رو هم همین طور! باورم نمی شه به همه ی آرزوهای یک سال پیشم رسیدم ولی اصلا خوشحال نیستم! پی نوشت: داشتم یه قسمت از زندگی این چند سالمو با خودم مرور می کردم.دیدم جدای از آدم هایی که اومدن و رفتن ، از من هیچ دیوونگی باقی نمونده. غصه م گرفت! چه کنم در این باتلاق درماندگی؟ آهای من گوسفند نیستم! حضور خلوت انس(عباس معروفی. یک زن یک حس یک نقطه.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
کاغذی
http://www.kaghazi.blogfa.com/8707.aspx
ما هر قدمی که برمیداریم لااقل یک مورچه رو می کشیم. باید انتخاب کنی، اگه میخوای بری دیدن مرد کاملت باید جنایتکار زندگی مورچه ها بشی. اگه وایسی قربونی زندگی مورچه ها میشی. تو گوشت نمی خوری که آدم خوبی باشی،. چه فرقی میکنه گاو و گوسفند و مرغ با اون مورچه ایی که زیر پات له میشه؟ اگر خوردن گوشت خشونته راه رفتن هم خشونته. اگر خدا هست پس چرا خوبی ناممکنه؟ چونکه راه می رم . خدایا منو ببخش . خدایا مورچه ها را از سر راه من کنار ببر. من باید راه برم. یه مورچه مرد. فریادشو شنیدم. خدایا ، فریاد مورچه رو شنیدی؟
کاغذی
http://www.kaghazi.blogfa.com/8806.aspx
پوست می اندازم. لایه لایه. از درون . روز ذره ذره. کنده می شود. دود می شود . دلم برای رنگ کهنه ام تنگ شده. کاش هنوز هم می توانستم جهان را با بادبادک و باد عوض کنم. نوشته شده در چهاردهم شهریور ۱۳۸۸ساعت 18:32 توسط کاغذی.
کاغذی -
http://www.kaghazi.blogfa.com/post-78.aspx
یادمه ۱۱ سال و ۱ ماه و ۱ روز پیش سر کلاس زیست شناسی خانم رزاقی قرار گذاشته بودیم که امروز همه توی پارک سیدجمال الدین اسدآبادی جمع بشیم. خانم رزاقی اون روز آرزوهامون رو پرسید و توی تقویمش نوشت تا ۸/۸/۸۸ که ما رو میبینه ازمون بپرسه که به آرزهامون رسیدیم یا نه؟ نمیدونم کسی امروز ساعت ۴ به پارک رفته بود یا نه. اصلا کسی یادش مونده بود قراری رو که ۱۱ سال پیش با هم گذاشته بودیم یا نه . من قرارمون رو فراموش نکرده بودم. آرزوهامو به یاد نمی آوردم. در عوض امروز از صبح نشستم و آرزو کردم! می خوام بخاطر بسپارمشون!
کاغذی
http://www.kaghazi.blogfa.com/8805.aspx
انباشته به کشتی بی لنگر زمین. سوی کدام ساحل تا کهکشان دور. ایا رهایی بشریت را. در کائنات یک دل امیدوار نیست؟ ایا درخت خشک محبت را. در همه شاخسار نیست؟ باشد کزین گذرگه اندوه بگذریم. نوشته شده در بیستم مرداد ۱۳۸۸ساعت 20:34 توسط کاغذی.
کاغذی -
http://www.kaghazi.blogfa.com/post-74.aspx
انباشته به کشتی بی لنگر زمین. سوی کدام ساحل تا کهکشان دور. ایا رهایی بشریت را. در کائنات یک دل امیدوار نیست؟ ایا درخت خشک محبت را. در همه شاخسار نیست؟ باشد کزین گذرگه اندوه بگذریم. نوشته شده در بیستم مرداد ۱۳۸۸ساعت 20:34 توسط کاغذی.
کاغذی
http://www.kaghazi.blogfa.com/8710.aspx
امروز باید ۲۲ تا شمعو فوت کنم! هنوز نفهمیدم ما آدما چرا روز تولدمون باید شمع های روشن رو خاموش کنیم. نوشته شده در پنجم دی ۱۳۸۷ساعت 13:54 توسط کاغذی.
کاغذی
http://www.kaghazi.blogfa.com/8711.aspx
مرز بین درست و خطا چیه؟ کی می تونه ادعا کنه که اشتباه نمی کنه؟ کیه که با خواست قلبی خودش اشتباه کنه؟ گیجمم دور سرم پره از علامت سوال و یه سرگیجه مبهم که زیاد هم با هم غریبه نیستیم. نوشته شده در نوزدهم بهمن ۱۳۸۷ساعت 21:53 توسط کاغذی.
کاغذی
http://www.kaghazi.blogfa.com/8804.aspx
بوف کور.خلاء بی نهایت. چند جمله اول را بارها هم که بخوانی باز هم تمام نمی شوند. در زندگی زخم هایی هست که مثل خوره آهسته روح را در انزوا می خورد و می تراشد. در زندگی همیشه زخم هایی هست که مثل خوره آهسته روح را در انزوا می خورد و می تراشد. نوشته شده در بیست و هشتم تیر ۱۳۸۸ساعت 12:1 توسط کاغذی. گذرگاهی صعب است زندهگی تنگابی در تلاطم و در جوش.ایمان، یکی چشم بند است دیواری در برابر بینش. به خیره مگو که ایمان کوه را به جنبش درمیآورد من کوه بیجان نیستم انسانم من!
کاغذی
http://www.kaghazi.blogfa.com/8709.aspx
یلدا نام فرشته ای است، بالا بلند، با تن پوشی از شب و دامنی از ستاره. یلدا نرم نرمک با مهر آمده بود با اولین شب پاییز آمده بود. و هر شب ردای سیاهش را قدری بیشتر بر سر آسمان می کشید. تا آدمها زیر گنبد کبود آرامتر بخوابند. یلدا هر شب بر بام آسمان و در حیاط خلوت خدا راه می رفت. و لا به لای خواب های زمین لالایی اش را زمزمه می کرد. گیسوانش در باد می وزید و شب به بوی او آغشته می شد. یلدا شبی از خدا پاره ای آتش قرض گرفت. آتش که می دانی، همان عشق است. یلدا آتش را در دلش پنهان کرد تا شیطان آن را ندزدد.
کاغذی
http://www.kaghazi.blogfa.com/8807.aspx
گره ی کور خورده ام به روزمرگی. دست هایم عادت کرده اند به مدام عرق داشتن، چشم هایم به بی خوابی و قدم هایم به راه های همیشه آشنا . هرز می روم انگار از ۵ حرفی "حقیقت" های تقویم روز و ماه و هر سال. گذشته نیشخند می زند و آینده نقطه چین می فرستد. دلم خنده های بلند بلند بی دلیل می خواهد. دلم بدجوری هوس تف کردن هسته آلبالو از روی پل هوایی کرده. و بلند بلند خواندن "توی ده شلمرود." با خاله هنگامه روی صندل های سالن خلوت مترو! نوشته شده در بیستم مهر ۱۳۸۸ساعت 18:45 توسط کاغذی.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
19
تولـــــدی دوبــــاره
من سکوت خویش را گم کرده ام. آنگاه که در دنیا از من نشانی نمان د. و یاد و نام من از ذهن و دل آفریدگان. پاک گردد و من چون فراموش شدگان. به فراموشی سپرده شوم ، ،. بر من رحم کن . صحیفه سجادیه دعای 35. تو می دانی آنچه را که من نمی دانم. در دانستن تو آرامشی ست. و در ندانستن من تلاطم ها . تو خود با آرامشت ، تلاطمم را آرام ساز. بهترین سخن آنست که کمش تو را از بسیار آن بی نیاز سازد ، پس وقتی می گویم دوستت دارم دیگر هیچ مگوی. سکوت عشق همیشه پر از ناگفته هاست. گاهی خنده بیخ گلویم را. آخرش هیچ کس نفهمید. مثل برهنگی ...
خففن میخای ثبت نام کن
خففن میخای ثبت نام کن. گالری عکس هنرمندان,عکسهای شگفت انگیز,عکسهای عشقولانه,تصاویر همه جوره,عکسهای زیبا از کودکان, نیوشا ضیغمی بدون آرایش! ارائه دامنه رایگان,. پنج شنبه 09 / 09 / 1391 زمان : 5:0. دو شنبه 06 / 09 / 1391 زمان : 20:57. 05 / 09 / 1391 زمان : 22:58. 05 / 09 / 1391 زمان : 20:57. شنبه 10 / 04 / 1391 زمان : 1:57. تعداد صفحات : 3. پنجشنبه 09 آذر 1391. دوشنبه 06 آذر 1391. یکشنبه 05 آذر 1391. یکشنبه 05 آذر 1391. شنبه 10 تیر 1391. جمعه 09 تیر 1391. جمعه 09 تیر 1391. جمعه 09 تیر 1391.
سایه ی دریا...
دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد؟ چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد؟ آغاز به کار پلیس اینترنت. رييس پليس مبارزه با جرايم رايانه اي آگاهي ناجا با بيان اينكه كميته ويژه اي براي رسيدگي به جرايم رايانه اي تشكيل شده است، گفت: نيروي انتظامي يكي از 12 عضو ستاد مبارزه با جرايم رايانه اي است اما با تمامي جرايم در فضاي اينترنت برخورد مي كند. به گفته او، نيروي انتظامي يكي از 12 عضو ستاد مبارزه با جرايم رايانه اي است و زير نظر نظر دادستاني فعاليت مي كند. اميدي ادامه داد: در رابطه با توهين، عموما بايد شاكي خصوصي...
test
Inja matlab minvisi masalan harchi dost dari. Mitoni masaln rangeho avaz koni ya aks bezari. Bara aks gozashtanam ino mizani bad akseto entekhab mikoni. Hala sabt mizani tamom. نوشته شده در جمعه چهارم بهمن ۱۳۹۲ساعت 18:33 توسط test.
parinaz123456789.mihanblog.com
parinaz123456789
راه حل جوانسازی پوست بدون مشکل چیست؟ ابتکار برود آلودگی هوا از بین می رود؟ چگونه گیفت کارت اپل بخریم؟ تور پاتایا ، بانکوک و پوکت. ساندویچ پانل سقفی پشم شیشه. آخوندی: دولت قبل مسکن را بمباران کرد. مجموعه نرم افزارهای کاربردی در پارسی دانلود. معرفی شرکت فن گستر تاوریژ. فروش انواع پکیج های شوفاژ گازی. خرید باطری اصلی سامسونگ n510. مراحل اجرای سقف کامپوزیت عرشه فولادی. گلمیخ های عرشه فولادی. برترین کسب و کارهای ایران و جهان-کارآفرینی دیجیتالی به شیوه انجام میدم دات کام. پاوربانک طرح گارد موبایل. دانشمند برجس...
دغدغه های پریناز
ساعت ۱:٥۱ ب.ظ روز ۱۳٩٠/٦/۱. نمیدونم دقیقا باید از کی تشکر کنم که تو 24 سال پیش توی این روز به دنیا اومدی، مامان و بابایت، خدا و یا خودت. در هر حال تو به دنیا اومدی، بزرگ شده و امروز کنار همیم و من از هیچ چیز به این اندازه مطمئن نیستن که حضور تو کنارم، بزرگترین لطف و نعمت زندگیمه. نمیدونم چرا حالا که دارم اینو رو مینویسم، اینقدر بغض دارم در حالی که باید خوشحال باشم آخه امروز سالروز همهی دنیای منه. چه کنم در این باتلاق درماندگی؟ خاطرات محمود دولت آبادی "نون نوشتن". چند هفته ای هست که با خودم درگیرم!
BLOGFA.COM
این وبلاگ به دستور کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه مسدود شده است. محتوای وبلاگ محفوظ است. تنها از نمایش عمومی آن جلوگیری شده است. جهت اطلاعات بیشتر بخش ر اهنمای پیگیری جهت رفع فیلتر وبلاگهای مسدود شده توسط کارگروه.
لـــحظه هــــــــای بــی تو بــــودن...!
لحظه های بی تو بودن! ن ترس از هج وم حضور م چیزﮮ جز ت ن های ﮯ با م ن نیس ت. آنقدر در ت و. که از تلاقی نگاهم با دیگری. نوشته شده در Sun 18 Aug 2013. تو مقصری اگر من دیگر من سابق. من را به من نبودن محکوم نکن! من همانم که درگیر عشقش بودی! حتی اگر این روز ها هر دویمان بوی بی تفاوتی بدهیم! نوشته شده در Mon 15 Jul 2013. هیچ کس نمی داند. پشت این چهره ی آرام،. در دلم چه می گذرد! هیچ کس نمی داند. این آرامش ظاهر و این دل نا آرام. نوشته شده در Sat 13 Jul 2013. هایت را به کسی نگو. نگه دار برای خودم. وضعیتم مشخص نیس .
ناقوس عشق
اگر بگریم گویند که عاشق است. اگر بخندم گویند دیوانه است. پس می خندم و می گریم. که بگویند یک عاشق دیوانست. Tarikh پنجشنبه چهارم شهریور ۱۳۸۹ neveshte ye پریناز. خدایا دلم باز امشب گرفته! بیا تا کمی با تو صحبت کنم. بیا تا دل کوچکم را. خدایا فقط با تو قسمت کنم! خدایا بیا پشت آن پنجره. که وا می شود رو به سوی دلم! بیا پرده ها را کناری بزن. که نورت بتابد به روی دلم! خدایا کمک کن :. که پروانه ی شعر من جان بگیرد. کمی هم به فکر دلم باش. که هر شب نفس می کشد در هوایت. شبی می فرستم برایت! میان عاشق و ومعشوق رمزیست.
پرواز
عشق را بر زبان نه.در دل گوی همیشه. رنگ چشمان دلم . رگ غیرت دلم ، همچنان میجوشد. و در این آبادی. نگاهیست که مرا می پاید. دست در دست دلم می نهد و خنده زنان می نازد. تا ز اعماق خواب دلت برخیزی و به دیدار چشمانم آیی. گره از زلف سیاهت باز کن. نوشته شده در پنجشنبه نهم بهمن 1393ساعت 8:31 توسط علی. یه شب که سکوتش شکسته میشه. با قدمای من که آروم آروم باکرگی برگهای تازه ریخته شده پاییز و خرد میکنه. آره پاییز داره میاد. دارم حس میکنم خودمو. دارم حس میکنم پاییز بودنمو. اگه یه روز داشتین رو برگای پاییز قدم میذاشتین.
عشق رویایی
به وبلاگ پریناز خوش آمدید. دوست داشتنت گناه باشد یا که اشتباه گناه میکنم تو را حتی به اشتباه. نوشته شده در دوشنبه هشتم اردیبهشت 1393 ساعت 19:39 توسط پریناز. ﻧﺎﻣﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ . ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪﯼ،. ﺍﻣﯿﺪﻭﺍﺭ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﯽ،. ﺣﺘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﻨﺪ ﮐﻠﻤﻪ،. ﻧﻈﺮﻡ ﺭﺍ ﺑﭙﺮﺳﯽ ﯾﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺧﻮﺑﯽ ﮐﻪ ﺩﯾﺮﻭﺯ ﺩﺭ. ﺍﺯ ﻣﻦ ﺗﺸﮑﺮ ﮐﻨﯽ. ﺍﻣﺎ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪﻡ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﺸﻐﻮﻟﯽ،. ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻟﺒﺎﺳﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﯽ ﺑﭙﻮﺷﯽ،. ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺷﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﻃﺮﻑ ﻭ ﺁﻥ ﻃﺮﻑ ﻣﯽ ﺩﻭﯾﺪﯼ ﺗﺎ ﺣﺎﺿﺮ. ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺍﯼ ﻭﻗﺖ ﺩﺍﺭﯼ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺴﺘﯽ ﻭ. ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ...