eshgholakam.blogfa.com
کلبـــه عشقــــم
http://www.eshgholakam.blogfa.com/9002.aspx
زندگی قصه ی تلخیست که از آغازش بس که آزرده شدم چشم به پایان دارم : :. کاش میدونستی ، برق نگاهت. هر لحظه مرا از خواب نيمه شبم. از وجود غريب توست كه بعد از رفتن تو همراه من ماند. آخه چجوري تونستي تو اوج. بي كسيم منو تنهاتر. کردم ولی تو چی؟ تنهايي كه با خاطره. هاي با تو بودن پر ميشه. نميدونم چرا حالا هم كه باز تنهاي تنهام و وجود تو از زندگي. من بيرون رفته ولي. با نبود تو باز هم به پاي تو موندم. از تو بپرسم تا حالا اين سوالاتي رو كه من دارم از خودم. که به خاطرم چه کارایی. و و و و خیلی. كاش ميدونستم چه جوابي.
tanhatarin27.blogfa.com
ღتنها ترین ღ - گله نمی کنم
http://www.tanhatarin27.blogfa.com/post/1
گله نمی کنم اما. این روز ها حتی از خواب او هم. برای عذاب دادنم استفاده می کنی. جمعه نوزدهم مهر 1392 13:15نویسنده melika. هرکی هستی بیا تو. دختر باحالیم من * *. دختر ابان ماهي (مليكا جونم ).
dieloveforevil.blogfa.com
سلاطین مرگ - بازی حکم...
http://www.dieloveforevil.blogfa.com/post/15
دم ازبازی حکم میزنی! دم ازحکم دل میزنی! بس به زبان قمار برایت میگویم! قمارزندگی را به کسی باختم که تک دل راباخشت برید! یادم گرفتم به دل دل نبندم! یادگرفتم ازروی دل حکم نکنم! نقش سیگار رابازی می کنند. وبعد از اندک زمانی. بعضی ها گریه نمی کنند. از چشم هایشان معلوم است. که اشکی به بزرگی یک سکوت. گوشه ی چشمشان به کمین نشسته! یکشنبه بیستم مرداد ۱۳۹۲ 13:39 EVIL. هفته سوم مرداد ۱۳۹۲. هفته دوم مرداد ۱۳۹۲. هفته دوم تیر ۱۳۹۲. هفته او ل تیر ۱۳۹۲. هفته چهارم خرداد ۱۳۹۲. دنیای من بدون من. یه نفس تا تو. هم تنها هم خسته.
dieloveforevil.blogfa.com
سلاطین مرگ -
http://www.dieloveforevil.blogfa.com/post/3
از یک عاشق شکست خورده پرسیدم:. گفتم: بزرگ ترین شکست؟ گفتم: بزرگ ترین درد؟ گفت: از چشم معشوق افتادن. گفتم: بزرگ ترین غصه؟ گفت: یک روز چشم های معشوق رو ندیدن. گفتم: بزرگ ترین ماتم؟ گفت: در عزای معشوق نشستن. گفتم: قشنگ ترین عشق؟ گفت: شیرین و فرهاد. گفت: در کنار معشوق بودن. گفتم: بزرگ ترین رویا؟ گفت: به معشوق رسیدن. پرسیدم: بزرگ ترین آرزوت؟ اشک توی چشماش حلقه زد و با نگاهی سرد گفت:. پنجشنبه ششم تیر ۱۳۹۲ 17:30 EVIL. هفته سوم مرداد ۱۳۹۲. هفته دوم مرداد ۱۳۹۲. هفته دوم تیر ۱۳۹۲. هفته او ل تیر ۱۳۹۲. یه نفس تا تو.
ghorobe-tanhaei.blogfa.com
غـــروبــــ تنـــهایـــے - قـلـبـــ شـکـسـتـهـ
http://www.ghorobe-tanhaei.blogfa.com/post/5
سرگذشتمان چنین بود : ما به دنیا آمدیم ، دنیا به ما نیامد. از استادی پرسیدند : آیا قلبی که شکسته ،. باز هم می تواند. استاد گفت : بله می تواند! آیا شما تاکنون از لیوان شکسته آب خورده اید! آیا شما بخاطر لیوان شکسته ،. پنجشنبه دوازدهم اردیبهشت ۱۳۹۲ 1:38 AHMAD. سلام دختر پسرای گل. خوش اومدین به وبم! امیدوارم که حالتون خوش باشه ،. در ضمن اومدین اینجا دیگه بدون نظر نرین! مدیر وبلاگ : احمد. کاری به کار عشق ندارم. من هیچ چیز و هیچ کس را دیگه در این زمانه دوست ندارم. زیرا هر چیز و هر کس که دوست تر بداری. وقتی سگ گ...
ghorobe-tanhaei.blogfa.com
غـــروبــــ تنـــهایـــے
http://www.ghorobe-tanhaei.blogfa.com/1392/05
سرگذشتمان چنین بود : ما به دنیا آمدیم ، دنیا به ما نیامد. را باید سطل سطل از زندگے بیرون کشید . خاطرات نه سر دارند ، نه ته! بے هوا مے آیند تا خفه. مے رسند گاهے وسط یک فکر ، گاهے وسط یک خیابون. و گاهے حتے وسط یک صحبت سردت مے کنند! رگ خوابت را بلدند! زمینت مے زنند . خاطرات تمام نمے شوند ، تمامت مے کنند . خاطرات تمام نمے شوند ، تمامت مے کنند. دوشنبه بیست و هشتم مرداد ۱۳۹۲ 19:39 AHMAD. که به دوست دخترت. آخرش موقع بستن کمربندته ؟ یکشنبه سیزدهم مرداد ۱۳۹۲ 8:19 AHMAD. سلام دختر پسرای گل. خوش اومدین به وبم!
venous0111.blogfa.com
˙·▪•●.ღ.کلبه ی یخی..ღ.•●▪·˙
http://www.venous0111.blogfa.com/1392/10/4
ღکلبه ی یخی.ღ. سکوت تنهایی شب در کلبه ای خاموش. چهارشنبه ۲۵ دی۱۳۹۲ 21:6. قربون قدمتون. . * `. لطفا نظر بدین . . * `. پس از آفرینش آدم. خدا گفت به او: نازنینم آدم،. با تو رازی دارم ، اندکی پیشتر آی. آدم آرام و نجیب آمد پیش. زیر چشمی به خدا می نگریست. محو لبخند غم آلود خدا. قطره ای اشک ز چشمان خداوند چکید ). یاد من باش که بس تنهایم. بغض آدم ترکید ،گونه هایش لرزید،. و به خدا گفت:. من به اندازه ی. من به اندازه ی گلهای بهشت . نه. به اندازه عرش. نه. نه. من به اندازه ی تنهاییت ای هستی من. آدم کوله اش را برداشت.
khodayashokr.blogfa.com
دختری با یه دنیا شادی
http://www.khodayashokr.blogfa.com/1393/05
دختری با یه دنیا شادی. هیچ وقت دوست نداشتم از این دست پست ها توی وبلاگم باشه. ولی پیش اومد دست ما نیست. یکی از اقوام دچار ضربه مغزی شده. جوونه و دو تا بچه کوچیک داره. به دعای شما احتیاج داره. از دعای شما حال این بنده خدا خیلی بهتره به هوش اومده. نوشته شده در جمعه بیست و چهارم مرداد 1393 ساعت 15:6 توسط دریا. ایشالله همیشه به شادی. دیشب رفته بودیم 1 مجلس متفاوت. توی 1 خوانواده برای 3 نفر. پسر و دختر خانواده بجه دار شده بودن. یکی از دخترا هم عروس. جشن تولد دو نوزاد و جشن عقد. چون دیروز رقص و اواز نداشت.
roza1996.blogfa.com
my memories - خونه ی مادربزرگه ...
http://www.roza1996.blogfa.com/post/6
خونه ی مادربزرگه . دیروز بعد امتحان یه سر رفتم خونه مامان بزرگم. داییم: چه عجب رزا خانم راه گم کردی؟ داییم: بیا بشین خودتو لوس نکن. مامانی چرا این دایی رو زنش نمیدی بره پی کار؟ داییم: تو سرت به کار خودت باشه جونور. مادربزرگم: می بینی گوشش بدهکار این حرفا نیست. دایی راست میگه دیگه مامانی پیر پسر شدی رفت! دایی مچ دستمو پیچوند و گفت : یه بار دیگه بگو. آییی دایی هیچی میگم 27 سالگی تازه اول جوونیه! مادربزرگ : ول کن دست بچه رو کندی. دایی دستم و ول کرد و گفت: آها من فکر کردم چیز دیگه شنیدم! آرامش می خواهد .