mywizard.blogfa.com
جادوی سیاه
http://mywizard.blogfa.com/90044.aspx
نوشته شده در جمعه سی و یکم تیر ۱۳۹۰ساعت 17:22 توسط هانیه خانم. خب بعد از مدتها تصمیم گرفتم بنویسم. به خاطر ناجوری اوضاع کشور زیاد حال و حوصله ندارم ولی تصمیم گرفتم گرفته نباشم ظاهریم شده خوشحال باشم.پس بیاید در مورد چیزای خوب حرف بزنیم. هفته چهارم تیر ۱۳۹۰. هفته سوم اسفند ۱۳۸۸. هفته او ل اسفند ۱۳۸۸. هفته چهارم بهمن ۱۳۸۸. هفته دوم بهمن ۱۳۸۸. هفته دوم اردیبهشت ۱۳۸۷. هفته چهارم فروردین ۱۳۸۷. هفته دوم اسفند ۱۳۸۶. هفته او ل اسفند ۱۳۸۶. هفته چهارم بهمن ۱۳۸۶. هفته دوم بهمن ۱۳۸۶. هفته او ل بهمن ۱۳۸۶.
mywizard.blogfa.com
جادوی سیاه
http://mywizard.blogfa.com/86112.aspx
فردا تولد یکی از بهترین فرشته های زمینی. این پست با تمام وجودم تقدیم تو دوست عزیزم. امروز از خواب پاشدم به نظرتون اولین چیزی که یادم افتاد چی بود؟ اولین چیزی که یادم اومد تولد یکی از بهترین دوستان زندگیمه. از اول بهمن دارم نقشه می کشم برای تولدش چیکار کنم که خوشحال بشه. بالاخره فهمیدم که بهترین کار اینه که یه پست قشنگ براش بزارم تا بفهمه که همیشه به یادشم . یک سال و پنج ماه از دوستی ما می گذره خیلی با معرفته. برای منم خیلی عزیزه. توی همین نت هم باهاش آشنا شدم. ولی امیدوارم دوستیمون هیچ وقت تموم نشه.
delnaz1364.blogfa.com
با او بگو که مهــر تو از دل نمی رود -
http://www.delnaz1364.blogfa.com/post-525.aspx
با او بگو که مهر تو از دل نمی رود. ماهى هميشه تشنه ام،اى زلال تابناك! يك نفس اگر مرا،به حال خود رها كنى،ماهى تو جان سپرده روى خاك. عاقبت در یک شب از شب های دور کودک من،پا به دنیا می نهد. آن زمان بر من خدای مهربان نام شورانگیز"مادر"می نهد ! تاريخ : نویسنده : فرزانه. Weblog Themes By VatanSkin. وإ ن ی کاد ال ذین ک ف روا ل ی زل قون ک ب أ بصار ه م لم ا س م ع وا الذ کر و ی قولون إ ن ه ل م جنون و م ا ه و إ لا ذ کر ل لع ل مین -. دلم مي خواست : دنيا رنگ ديگر بود. خدا ، با بنده هايش مهربان تر بود. نمی گویم به هرک...
delnaz1364.blogfa.com
با او بگو که مهــر تو از دل نمی رود - پانصد و دوازده
http://www.delnaz1364.blogfa.com/post-524.aspx
با او بگو که مهر تو از دل نمی رود. ماهى هميشه تشنه ام،اى زلال تابناك! يك نفس اگر مرا،به حال خود رها كنى،ماهى تو جان سپرده روى خاك. وقتی که صبح هنوز از جات بلند نشدی و تازه چشماتو باز کردی منتظری تا مغزت لود بشه و تو بررسی کنی که امروز چه کارهایی داری و تصمیم بگیری ناهار چی درست کنی یهو چندتا لگد محکم نوش جان میکنی این یعنی امروز هم یکی از قشنگترین روزهای عمرته! و این قشنگترین و مقدس ترین کلمه ای هست که تا الان،تنها مختص نازنین مامانم بود و حالا،من هم به لطف خدا ملقب شدم به این واژه مقدس! و من امروز رو هم...
mywizard.blogfa.com
جادوی سیاه
http://mywizard.blogfa.com/86122.aspx
شعر عرب.نیمی از شعر جهان. هان گفتی که شاعر. از کجا می آیی که پوستت را این گونه نرم می یابم! صدایم را می شنوی. را به تو می بخشم. اما پوستش را به من آر،. مبادا که خراشی بردارد. این پوست برای من. زیباترین زیرانداز خواهد بود. هان گفتی که شاعر. نوشته شده در چهارشنبه هشتم اسفند ۱۳۸۶ساعت 14:19 توسط هانیه خانم. خب بعد از مدتها تصمیم گرفتم بنویسم. به خاطر ناجوری اوضاع کشور زیاد حال و حوصله ندارم ولی تصمیم گرفتم گرفته نباشم ظاهریم شده خوشحال باشم.پس بیاید در مورد چیزای خوب حرف بزنیم. هفته چهارم تیر ۱۳۹۰.
nagoftehayeinman.blogfa.com
ناگفته های اين من ِ تعريف شده - يكم
http://www.nagoftehayeinman.blogfa.com/post-1.aspx
ناگفته های اين من تعريف شده. ناگفته هايي كه اين من تعريف شده نتوانسته به راحتي فريادشان كند.و این منم! حتی آن " سپيدی هوس انگيز " هم نمی توانست قلبم را سفيد كند! نوشته شده در ساعت توسط راز. من ، در گذر زمان ، خویشتن خویش را شناختم و دانستم چگونه زیستن را دوست تر می دارم. پس من ، من شدم! و تو مرا شناختی . این من برای تو تعریف شده ، گاه ناگفته هایی داشت که چون تو آن را به گونه ای ،. جدای از تعاریفت می شناختی ، نتوانست فریادشان کند و لاجرم سکوت را برگزید . امروز وقت شکستن قفل های سکوت است! رد پای یک بغض.
samane880.blogfa.com
تسلیم سرنوشت - زندگی به شرط ...
http://www.samane880.blogfa.com/post/168/زندگی-به-شرط-
زندگی به شرط . کاش یک جایی زندگی می فروختند،. آنهم به شرط چاقو. درد را از هر طرفش که بخوانی درد است ، دریغ از درمان که عکسش نامرد است. مراقب باش برای دردت به هر درمانی تن ندی. این روزها به هر کی پر و بال بدی به جای اینکه باهات پرواز کنه ، واست دم در میاره. روی هر کسی که دست گذاشتیم .روی ما پا گذاشت. کسی که دردی را حس نکرده .درکی هم از درمان نداره. گاهی باید کم باشی تا کمبودت احساس بشه ، نه اینکه نباشی تا نبودنت عادت بشه. نه آن باش که از تو سیر شوند نه آن باش که بر تو شیر شوند. لبریزم از امید - مجید.
samane880.blogfa.com
تسلیم سرنوشت - داستان آموزنده زندگی
http://www.samane880.blogfa.com/post/167/داستان-آموزنده-زندگی-
پیرمردی ضعیف و رنجور تصمیم گرفت با پسر و. عروس و نوه ی چهارساله اش زندگی کند.دستان. پیرمرد میلرزید،چشمانش تار شده بودو گام هایش. مردد و لرزان بود. اعضای خانواده هر شب برای خوردن شام دور هم. جمع میشدند،اما دستان لرزان پدربزرگ و ضعف. چشمانش خوردن غذا را تقریبا برایش مشکل می. ساخت نخود فرنگی ها از توی قاشقش قل می. خوردند و روی زمین می ریختند، یا وقتی لیوان را. می گرفت غالبا شیر از داخل آن به روی رومیزی. می ریخت.پسر و عروسش از آن همه ریخت و. پسر گفت: باید فکری برای پدربزرگ کرد.به قدر. چوبی به او غذا میدادند.
samane880.blogfa.com
تسلیم سرنوشت
http://www.samane880.blogfa.com/1391/10
بیاد همه دوستان هستیم. نوشته شده در سی ام دی 1391ساعت 20:50 توسط سمانه. لبریزم از امید - مجید. حصار سکوت - یاسی. گنجینه ی واژگان پارسی. خدا ومن - مرتضی. عشق یعنی تو - سهیلا. صدای سکوت - زینب.