hastivoroojak.blogfa.com
خـــاطــره ای از یــــــاد رفـــتــــه - گل
http://hastivoroojak.blogfa.com/post-107.aspx
خاطره ای از یاد رفته. گلی از شاخه اگر می چینیم. و به بادش ندهیم. لااقل لای کتاب دلمان بگذاریم. و شبی چند از آن را. هی بخوانیم و ببوئیم و معطر بشویم. شاید از باغچه کوچک اندیشه مان گل روید . . ! امروز تو همان فردائی بود که تو نگران آمدنش بودی، زندگی زیبایت را بیهوده با یاد. گذشته و آینده فنا نساز. بدیها را از یاد ببر، خوبیها را چندین برابر کن. اگر دیروز، دل کسی. را شکستی، فراموشش کن. امروز دلش را بهدست آور. اگر دیروز به زمین خوردهای، امروز با. نوشته شده در چهارشنبه ۲۱ اردیبهشت۱۳۹۰ساعت 11:43 توسط یه خاطره.
hastivoroojak.blogfa.com
خـــاطــره ای از یــــــاد رفـــتــــه
http://hastivoroojak.blogfa.com/9005.aspx
خاطره ای از یاد رفته. دلتنگم . . . دلتنگ روزهای با هم بودنمان . دلتنگ من . . ! دلتنگ همه چیزهایی که از آن من و تو بود . . ! حیف که بود و دیگر نیست ! دلتنگ صدایی هستم که هربار مرا به نام صدامی زد. و چشم هایی که هر بار خیره به من می ماند . دلتنگ دست هایی هستم که نوازشگرم بود و شانه هایی که تکیه گاه. دلتنگم . . . دلتنگ تو . . ! اما امروز نه دستی هست که نوازشم کند و نه شانه ای که تکیه. گاهی باشد برای دلتنگیم . . ! امروز نه دستانت را دارم ، نه نگاهت و نه شانه هایت را . امروز عجیب دلتنگم و تو نیستی . 15 - تموم...
hastivoroojak.blogfa.com
خـــاطــره ای از یــــــاد رفـــتــــه
http://hastivoroojak.blogfa.com/9007.aspx
خاطره ای از یاد رفته. کاش از این فاصله حس می کردی ، لحظه هايم همه از دوري تو دلگير است ! نوشته شده در چهارشنبه ۱۳ مهر۱۳۹۰ساعت 11:6 توسط یه خاطره. من که تسبیح نبودم ، تو مرا چرخاندی. مشت به مهره ی تنهایی من. مهر دستان تو دنبال دعایی. بارها دور زدی ذهن مرا گرداندی. ذکرها گفتی و بر گفته ی خود. از همین نغمه ی تاریک مرا ترساندی. بر لبت نام خدا بود ، خدا شاهد ماست . بر لبت نام خدا بود و مرا رقصاندی. دست ویرانگر تو عادت چرخیدن داشت! عادتت را به غلط چرخه ی ایمان خواندی. قلب صدپاره ی من مهره ی صددانه نبود.
hastivoroojak.blogfa.com
خـــاطــره ای از یــــــاد رفـــتــــه - تفال
http://hastivoroojak.blogfa.com/post-106.aspx
خاطره ای از یاد رفته. حالم بد نیست غم کم می خورم. کم که نه . . ! هر روز کم کم. آب می خواهم ، سرابم می دهند عشق می ورزم عذابم. خود نمی دانم کجا رفتم به خواب. از چه بیدارم نکردی؟ خنجری بر قلب بیمارم زدند بی گناهی بودم. دشنه ای نامرد بر پشتم نشست از غم نامردمی پشتم شکست. سنگ را بستند و سگ آزاد شد یک شبه بیداد آمد داد شد. عشق آخر تیشه زد بر ریشه ام. تیشه زد بر ریشه ی اندیشه ام. عشق اگر اینست مرتد می شوم خوب اگر اینست من بد می شوم. بس کن ای دل. نابسامانی بس است ،. کافرم دیگر مسلمانی بس است . . ! بارها دور زدی...
hastivoroojak.blogfa.com
خـــاطــره ای از یــــــاد رفـــتــــه - گـاهــي
http://hastivoroojak.blogfa.com/post-114.aspx
خاطره ای از یاد رفته. گاهي نگاه من حرفهاي نا گفته. ميزند . . . گاهي نگاه تو انگشت ميزند. گاهي نگاه من در كنج آسمان. گاهي نگاه تو گويد كه هان؟ گاهي نگاه تو يعني كه رفته ام. گاهي نگاه من يعني كه مانده ام. گاهي نگاه تو برقلب من نشان. گاهي نگاه من چون خون فشان. گاهي نگاه من مجنون بود چنين. گاهي نگاه تو ليلا بود همين. گاهي نگاه من آخر چرا همين. گاهي نگاه تو رسم زمان چنين . . ! نوشته شده در سه شنبه ۱۵ شهریور۱۳۹۰ساعت 9:25 توسط یه خاطره. من که تسبیح نبودم ، تو مرا چرخاندی. مشت به مهره ی تنهایی من. 1 - دختر خورشید.
hastivoroojak.blogfa.com
خـــاطــره ای از یــــــاد رفـــتــــه - عصیــانــگـــــر
http://hastivoroojak.blogfa.com/post-109.aspx
خاطره ای از یاد رفته. زندگی هیچ نبود ،. و به آسانی یک گریه گذشت . . . کودکی را دیدم که دلش غمگین بود و بدنبال عروسک می گشت . تا که در رویاها. همه دار و ندارش،. قلک بی اعتبارش و دل خسته و زارش. همه را بی منت، به عروسک بخشد. غافل از آینده . . ! زندگی فلسفه ای بیش نبود. که در آن بیزاری ، رهنمای همه یاران شده بود. و محبت ، افسوس . . . من خودم را دیدم ، آن زمانی که دلم سوخته بود. و تو را می دیدم ، بی خبر از من و غمهای دلم. و تو آن عصیانگر ،. که نماد همه خوبان شده بود . . ! و سخن از غم یاران می گفت. 17 - پاتوق...
hastivoroojak.blogfa.com
خـــاطــره ای از یــــــاد رفـــتــــه
http://hastivoroojak.blogfa.com/9001.aspx
خاطره ای از یاد رفته. حالم بد نیست غم کم می خورم. کم که نه . . ! هر روز کم کم. آب می خواهم ، سرابم می دهند عشق می ورزم عذابم. خود نمی دانم کجا رفتم به خواب. از چه بیدارم نکردی؟ خنجری بر قلب بیمارم زدند بی گناهی بودم. دشنه ای نامرد بر پشتم نشست از غم نامردمی پشتم شکست. سنگ را بستند و سگ آزاد شد یک شبه بیداد آمد داد شد. عشق آخر تیشه زد بر ریشه ام. تیشه زد بر ریشه ی اندیشه ام. عشق اگر اینست مرتد می شوم خوب اگر اینست من بد می شوم. بس کن ای دل. نابسامانی بس است ،. کافرم دیگر مسلمانی بس است . . ! بارها دور زدی...
hastivoroojak.blogfa.com
خـــاطــره ای از یــــــاد رفـــتــــه
http://hastivoroojak.blogfa.com/9006.aspx
خاطره ای از یاد رفته. گاهي نگاه من حرفهاي نا گفته. ميزند . . . گاهي نگاه تو انگشت ميزند. گاهي نگاه من در كنج آسمان. گاهي نگاه تو گويد كه هان؟ گاهي نگاه تو يعني كه رفته ام. گاهي نگاه من يعني كه مانده ام. گاهي نگاه تو برقلب من نشان. گاهي نگاه من چون خون فشان. گاهي نگاه من مجنون بود چنين. گاهي نگاه تو ليلا بود همين. گاهي نگاه من آخر چرا همين. گاهي نگاه تو رسم زمان چنين . . ! نوشته شده در سه شنبه ۱۵ شهریور۱۳۹۰ساعت 9:25 توسط یه خاطره. من که تسبیح نبودم ، تو مرا چرخاندی. مشت به مهره ی تنهایی من. 1 - دختر خورشید.
hastivoroojak.blogfa.com
خـــاطــره ای از یــــــاد رفـــتــــه - حرف ناگفته
http://hastivoroojak.blogfa.com/post-108.aspx
خاطره ای از یاد رفته. نگو از غصه ها ، امشب تبسم کن که غمگینم. مرا در چشمهای خویشتن گم کن که غمگینم. نه رازی هست بین ما ، نه حرفی هست ناگفته. مرا افسانه ی شبهای مردم کن که غمگینم. تو دریای منی ، من هم شبیه قایقی کوچک. بیا دریای من ، در من تلاطم کن که غمگینم. تو سرشار از غمی ، اما تو را جان شقایق ها. نگو از غصه ها ، امشب تبسم کن که غمگینم . . ! نوشته شده در شنبه ۲۸ خرداد۱۳۹۰ساعت 15:2 توسط یه خاطره. من که تسبیح نبودم ، تو مرا چرخاندی. مشت به مهره ی تنهایی من. مهر دستان تو دنبال دعایی. تو ولی گشتی و این گمشده.