PICHAKEZENDEGII.PERSIANBLOG.IR
404 - Blog not foundوبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.
http://pichakezendegii.persianblog.ir/
وبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.
http://pichakezendegii.persianblog.ir/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Monday
LOAD TIME
1.3 seconds
16x16
32x32
PAGES IN
THIS WEBSITE
0
SSL
EXTERNAL LINKS
20
SITE IP
46.224.2.182
LOAD TIME
1.253 sec
SCORE
6.2
404 - Blog not found | pichakezendegii.persianblog.ir Reviews
https://pichakezendegii.persianblog.ir
وبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.
روياي تنهايي - مي بيني!!!؟
http://www.royayetanhaei.blogfa.com/post/18
روز چرکنویس پاک یکی از نامه های قدیمی را پیدا کردم. از آواز آن هم. ه واژه بی دریغ سنگین بود. از باران آن همه دری. تیاق آن همه اشك! چقدر ساده برایت ت. چقدر لب های ت. م بی ریا بودن. در باغچه ی بیداریمان سبز می ش. سی را پیدا می کنم. و از آن روز های بی برگشت برایش می گوی. نمی دانی مرور دیدار های پش. ت سر چه کیفی دارد. به خاطر آوردن خ. واب های هر دم رؤیا! ه قدم های تو را. تا حوالی همان شمش. اد های سبز سر کوچه می شمردم. عد بر می گشتم. و به یاد تران. ه ی تازه ای می افتادم! حالا بعضی از آن تران. دیگر همسن و س.
روياي تنهايي - دلتنگ!!!
http://www.royayetanhaei.blogfa.com/post/12
گاه دلتنگ مي شوم. دلتنگ تر از تمام دلتنگي ها. حسرت ها را مي شمارم. و صداي شکستن را! نمي دانم من کدامين اميد را نااميد کردم. و کدام خواهش را نشنيدم. و به کدام دلتنگي خنديدم. نوشته شده در پنجشنبه بیست و ششم مرداد ۱۳۹۱ ساعت 4:50 توسط امير. درد های من جامه نیستند تا ز تن درآورم! چامه و چکامه نیستند تا به رشته ی سخن درآورم! نعره نیستند تا ز نای جان برآورم! درد های من نگفتنی درد های من نهفتنی است! درد های من گرچه مثل درد های مردم زمانه نیست درد مردم زمانه است! درد های پوستی کجا درد دوستی کجا! داستان پند آموز و.
روياي تنهايي - گمان!!!
http://www.royayetanhaei.blogfa.com/post/3
منتظر نباش که شبی بشنوی. از این دلبستگی های ساده دل بریده ام. که روسری تو را. در آن جامه دان قدیمی جا گذاشته ام. به ستاره ی دیگری سلام کرده ام! توقعی از تو ندارم. در همان دامنه دور دریا بمان. هر جور تو راحتی بی بی باران! از آنسوی پرده ی دوری. برای روشن کردن اتاق تنهائیم کافی است. من که اینجا کاری نمی کنم. گمان آمدن تو را در دفترم ثبت می کنم. این کار هم که نور نمی خواهد. می دانم که مثل همیشه. به این حرف های من می خندی. با چاله های مهربان گونه ات! وقتی به آن روز های زلالمان نزدیک می شوم. شعر تازه ی مرا درد...
روياي تنهايي - مغموم!!!
http://www.royayetanhaei.blogfa.com/post/5
مغموم ترم از برگی که از شاخه ج. و اسبی که در راهی ناآشنا. دلم گرچه از عشق روشن. اینک بی روی ت. تیرگی کسوف با م. بی تو زندگی تلخ تر از شرمی است مستمر! دام اندوهت را ب. نوشته شده در پنجشنبه هفدهم فروردین ۱۳۹۱ ساعت 0:46 توسط امير. درد های من جامه نیستند تا ز تن درآورم! چامه و چکامه نیستند تا به رشته ی سخن درآورم! نعره نیستند تا ز نای جان برآورم! درد های من نگفتنی درد های من نهفتنی است! درد های من گرچه مثل درد های مردم زمانه نیست درد مردم زمانه است! من ولی تمام استخوان بودنم لحظه های ساده ی سرودنم درد می کند!
روياي تنهايي - فقط فرض كن!!!
http://www.royayetanhaei.blogfa.com/post/14
فرض کن پاک کني برداشتم. از سر نويس تمام نام. مام ترانه ها پاک کردم! فرض کن با ق. ش و پروانه پشت کردم. و چشمهايم را به روي رويش روي. ا و روشني بستم! فرض کن ديگر آوازي از آسمان بي س. حجره ي حنجره ام از تکلم ترانه تهي ش. گر شبگرد کوچه ي شما. مه آرزو چه کنم؟ ن دل در به در. با بي قراري ابره. باور کن به ديدار آينه هم كه م. يال تو از انتهاي سياهي چشمهايم سوسو مي زند. وع دوري دستها و ديدارها مطرح نيست. همنشين نفسهاي من شده اي! م يکي شده اي. نوشته شده در شنبه بیست و نهم مهر ۱۳۹۱ ساعت 23:9 توسط امير. درد نام دیگر ...
روياي تنهايي - شايد...
http://www.royayetanhaei.blogfa.com/post/13
در دایره ی تاریک. کس فانوس ستاره و عطر اطلسی افتاده است. نشانه ای از بازگشت نگاه گرم تو باش. باید به طراوت تقوی. م های کهنه سفر کنم. تقویم ناب ترین ترانه ی نمناک. بزترین سلام اول صبح. تقویم دور دیدار بوس. اید در ازدحام روزها. یا در انتهای همان کوچه ی ش. که شیرین ترین نام جهان را زیر لب ت. و تلخ می گری. نوشته شده در جمعه سی و یکم شهریور ۱۳۹۱ ساعت 23:45 توسط امير. درد های من جامه نیستند تا ز تن درآورم! چامه و چکامه نیستند تا به رشته ی سخن درآورم! نعره نیستند تا ز نای جان برآورم! درد رنگ و بوی غنچه ی دل است!
روياي تنهايي - انتهاي گريه...
http://www.royayetanhaei.blogfa.com/post/2
همیشه به انتهای گریه که می رسم. صدای ساده ی فروغ از نهایت شب را می شنوم. صدای غروب غزال ها را. صدای بوق بوق نبودن تو را در تلفن! آرام تر که شدم. شعری از دفاتر دریا می خوانم. و به انعکاس صدایم در آیینه ی اتاق. در برودت این همه حیرت. کجا مانده ای آخر؟ نوشته شده در جمعه یازدهم فروردین ۱۳۹۱ ساعت 3:38 توسط امير. درد های من جامه نیستند تا ز تن درآورم! چامه و چکامه نیستند تا به رشته ی سخن درآورم! نعره نیستند تا ز نای جان برآورم! درد های من نگفتنی درد های من نهفتنی است! درد های پوستی کجا درد دوستی کجا! به كلبه ك...
روياي تنهايي - شب ها!!!
http://www.royayetanhaei.blogfa.com/post/22
شب ها که در خیابان خلوت خواب. پا به پای غرور و قافیه می روی. مرگ با لباس چین دار بلندش. پای پنجره ی اتاقم می آيد! و منتظر می ماند. قوطی قرص های این قلب بی قرار که سبک تر شد. مرگ هم بر می گردد. می رود سراغ سرایدار پیر همسایه! تازگی بوف کور هدایت را نخوانده ام. این ها که نوشتم حقیقت محض است. یک شب به کوچه ی دلتنگ ما بکوچ. کنار همان درخت که پر از خاطرات خط خورده است. بایست و تماشا کن! تا ببینی چگونه به دامن دريا و گريه می روم. بس کن ای دل ساده. صفحه صفحه برای که گريه می کنی؟ کتاب کبود گريه ها را آهسته ببند.
روياي تنهايي - خوابم می آید...
http://www.royayetanhaei.blogfa.com/post/21
خوابم مي آيد ام. بايد دوباره تمام کتاب کواک. ب را دوره کنم. لايه و گريه که نمي توان. به ديدار ديار دور رؤي. بايد به رکعت س. کوت و صداي کبوتر فرو شوم. ره ي باز و پرواز پوک پر بينديشم. ه هاي نانوشته ي جمعه هاي کودکي. ه و گريه ي گيتار. به طنين ترانه و طبل ت. بايد به حقارت ابرها بينديش. به سرود ساکت اشک. بايد به اندازه ي گ. ريه اي کوتاه هم که شده. ايد نگاه گرم تو. در لابه لاي اين ه. يا در خيال اين همه خميازه گم شده باش. ريه هاي گاه به گاه بالش و بستر. و کرده ام ديگر! درد های من جامه نیستند تا ز تن درآورم!
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
20
๑♥๑ پیچک تنهایی ๑♥๑
๑ ๑ پیچک تنهایی ๑ ๑. برایم مهمانی گرفته اند. . . و من میخواهم بترکانم . . . هایم را. . . جمعه 13 بهمن 1391 ] [ 04:39 ب.ظ ] [ sahar ] [ نظرات ]. خوش به حال باد. گونه هایت را لمس می کند. و هیچ کس از او نمی پرسد که با تو چه نسبتی دارد! کاش مرا باد می آفریدند. تو را برگ درختی خلق می کردند. عشق بازی برگ و باد را دیده ای؟ در هم می پیچند و عاشق تر می شوند. چهارشنبه 11 بهمن 1391 ] [ 12:28 ب.ظ ] [ sahar ] [ نظرات ]. تا حالا شده خیلی دلتنگ صدای یه نفر باشی. چون نمیتونی بهش زنگ بزنی . ناشناس باهاش تماس بگیری. سه شن...
BLOGFA.COM
این وبلاگ به دستور کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه مسدود شده است. محتوای وبلاگ محفوظ است. تنها از نمایش عمومی آن جلوگیری شده است. جهت اطلاعات بیشتر بخش ر اهنمای پیگیری جهت رفع فیلتر وبلاگهای مسدود شده توسط کارگروه.
پيچك زرد
شعر ۲۷۶ - صفحه ۲۵۹. نوشته شده در چهارشنبه بیست و چهارم خرداد 1391ساعت 16:8 توسط حسين سعادت. و در بوی سال ها. برف بر داوودی های سفید. شعر ۱۸ - صفحه ۱۶. نوشته شده در سه شنبه دوازدهم اردیبهشت 1391ساعت 8:50 توسط حسين سعادت. گم نمي شويم ، بر باد مي رويم . شكوفه ها گفتند . مكالمات - سيروس نوذري. شعر ۲۷ - صفحه ۲۰. نوشته شده در شنبه نوزدهم فروردین 1391ساعت 14:1 توسط حسين سعادت. شما که زمستان را تاب آوردید. و معنای نان ریزه های من شدید. آه تا ماه - سيروس نوذري. شعر ۲۵۳ - صفحه ۸۲. چه كم دارد اين جهان؟ در كه باز است.
فرهنگ چگونه زیستن
پیدا کردن مسیر درست زندگی از طریق فکر کردن ، مطالعه کردن و عمل کردن. نویسنده :نیلوفر صفری نژاد. تاریخ: شنبه یازدهم بهمن 1393 ساعت: 1:3. و به آغاز کلام. آفتابی لب درگاه شماست! که اگر در بگشایید ، به رفتار شما می تابد! جایگاه ما در این زندگی چیست؟ بی شک برای بودن جایگاهی در زندگی باید از ( فرهنگ ) صحیح برخوردار بود. فرهنگ را چگونه تعریف می کنید؟ آیا تاکنون خود را انسان با فرهنگی می دانید؟ به نظر ما این تعریف از فرهنگ بد نیست. هر چقدر تلاش برای افزودن :. معمول داشته اید . به همان میزان انسان با فرهنگی هستید!
پيچك زندگي
دوست دارم اشک باشم. تا اگر روزی بیفتم. 1662;نجشنبه ۱ آذر ،۱۳۸٦ - پیچک نویس. بوسه بر عکست زنم ترسم که قابش بشکند. قاب عکس توست اما شیشه عمر من است. بوسه بر مویت زنم ترسم که تارش بشکند. تار موی توست اما ریشه عمر من است. 1662;نجشنبه ۱ آذر ،۱۳۸٦ - پیچک نویس. اسمت رو نمی ذارم دریا که خشک نشی. نمی ذارم خورشید که غروب نکنی. ماه نمی ذارم که صبح بری خورشید جات بیاد. می ذارم عمرم که اگه رفتی منم برم. ای دوست دلت همیشه زندان من است. آتشکده عشق تو از آن من است. آن روز که لحظه وداع من و توست. چقدر میدی لو ندمت؟
بیا تو فروم
را مطالعه کرده و ثبت نام. مرا برای ورود های بعدی به خاطر بسپار. رمز عبور فراموش شده را بازیابی. نشانه گذاري انجمن ها به عنوان خوانده شده. نمايش مديران انجمن ها. لطفا قبل از ايجاد تاپيک در بیا تو فروم ، با استفاده از کادر رو به رو جست و جو نماييد. Submit this to Twittley. Submit this to Script and Style. Share this on Reddit. Share this on del.icio.us. Stumble upon something good? Share it on StumbleUpon. Share this on Mixx. Share this on Technorati. Share this on Blinklist. Post this on Diigo. 2015-08-18...
بــــــــرکـﮧ اﮮ پــر از ســـنجاقکــــ !
برکﮧ اﮮ پر از سنجاقک! همیشه یادمون باشه : و خدایی که در این نزدیکیست . لای این شب بو ها . پای آن کاج بلند . باران که می بارد. باید آغوشی باشد . . . چهارشنبه ۱ خرداد۱۳۹۲ ] [ 22:30 PM. آلیس در سرزمین عجایب ]. لبخند خدا روزت مبارک. با منی ، با همه ی ناز نگاهت مثلا. با دل آرایی آن صورت ماهت مثلا. پیش من هستی و بر شانه ی تو ریخته است. فتنه انگیزی موهای سیاهت مثلا. با سه تا شاخه ی گل دسته گلی ساخته ام. مثل یک تاج و یا مثل کلاهت مثلا. فال من گفت می آیی ، و خیالم با عشق. چیده و ریخته گل بر سر راهت مثلا. اگه حرفی...
سیب
کی می دونه کیه؟ ز آن دسته از مردم که میبایست در نوروز هم بر سر کار حاضر شوند، نوروز برای اغلب مردم حکم تعطیلات بلند مدتی را دارد که چه بسا طولانی ترین تعطیلات در سراسر کره خاکی باشد. اما آیا نوروز از زمان پیدایش مترادف این همه تعطیلی بوده؟ این در حالی است که اگر چند دهه به عقب بازگردیم و از زندگی های مدرن امروزی و شهرنشینی با تعریف فعلی دور شویم، درخواهیم یافت که نوروز هرگز به معنای تعطیلات دو هفتهای و بیشتر نبوده و تفاوت آشکاری با آنچه امروز از آن میبینیم داشته است. کافی است احوال مردمانی را مرور کنیم ک...
pichakhaye-ehsas.persianblog.ir
از پیله تا پرواز
از پیله تا پرواز. روزگاریست که آدمها فقط سقف مشترک دارند ، نه زندگی مشترک . خوب من ، همین جا درون شعرهایم بمان تا وسوسه دوستت دارم های دروغین آدمها مرا با خود نبرد به سرزمین های دور احساس من اینجا هر روز با تو عاشقی می کنم بی انتها . شعر من بهانه ایست برای ما شدن دستهایمان تا تکرار غریبانه جدایی را شکست دهیم . وقتی اژدهای درونم فعال میشود . ماجرای من و کنسرت . در مسیر آب و آتش ( یلدا ). امروز صبح تصمیم گرفتم یه کم بیشتر بخوابم و دیرتر برم اداره از شانس خوب من :. گفتم برو برگشت بزن . البته حقشونه ها .
دل نوشته هاي ماماني
دل نوشته هاي ماماني. خاطرات فرشته كوچولواي كه زميني شد. 10 روزی که گذشت. مامانی رو ببخش که این 10 روز برات ننوشت الان برات تعریف می کنم که چی شد. این جمعه که گذشت نه جمعه قبلش 6 صبح که بیدار شدم بهت شیر بدم دیدم داری تو تب می سوزی. خیلی ناراحت شدم آخه ساعت 4 که شیر خوردی خوب خوب بودی سریع بیدارت کردم تب رو که اندازه گرفتم. 39،5 بود سریع برات شیاف گذاشتم و پاشویت کردم ، الهی دورت بگردم موقع پاشویه انقدر گریه کردی که خدا. دکت کشیک که معاینت کرد گگفت لازم نیست که همین الان دکتر ببینت و تا صبح صبر کنید.
