POEMCLUB.BLOGFA.COM

sahele-negah.blogspot.com

ساحل نگاه: August 2011

http://sahele-negah.blogspot.com/2011_08_01_archive.html

شکستی بغض کالم را شکستی. زدی کوپال و یالم را شکستی. در اوج آسمان سرمست پرواز. به سنگ عشق بالم را شکستی. ارسال شده توسط نگاه. پست‌های قدیمی‌تر. مشاهده نمایه کامل من. من و سایه ام. مجذور یک بی نهایتِ عجیب. آشفته گويي هاي مهدي زماني خرقاني. 215;×××××××××××××××××××××××××××××××××××××××. انجمن مجازی شعر ایران. خدا با ما می ماند. مغبچه ی باده فروش. از نیل و آفتاب. حرف های یک سیب زمینی واقعی. Try us on Wibiya!

sahele-negah.blogspot.com

ساحل نگاه: January 2010

http://sahele-negah.blogspot.com/2010_01_01_archive.html

غمت شراب كهنه اي به ساغر جوانيم. بهانه نگاه تو اميد زندگانيم. بمان دگر چه مي شود شبي به بوسه سر شود! به مسلخ فراق خود چگونه مي كشانيم؟ ارسال شده توسط نگاه. اي مرگ شبي بيا و خاموشم كن. با بستر سرد خود هم آغوشم كن. مانند تمام عاشقان وقت وصال. از غربت اين جهان فراموشم كن. ارسال شده توسط نگاه. وقتي كه شب به خانه مهتاب مي روي. انگار پشت پنجره در قاب مي روي. من شيشه نگاه تو را لمس مي كنم. اما تو در نگاه ترم آب مي روي. ارسال شده توسط نگاه. يك عمر دلم همدل و همدوشت شد. رسواي غم عشق و سيه پوشت شد. كلك غم مي لغزد.

sahele-negah.blogspot.com

ساحل نگاه: February 2010

http://sahele-negah.blogspot.com/2010_02_01_archive.html

قصد نيرنگ مكن، باز مزن حيله عشق. شمع من باش كه پروانه شود پيله عشق. شك ندارم به دلت معركه اي در كار است. بين انكار و غم و خاطر بدپيله عشق. ارسال شده توسط نگاه. ز دنياي حقيقي دل بريدن. نشستن پاي نِت دائم چتيدن. چرا بُعد نگاه ما يكي نيست؟ چتيدن كِي بُود مانند ديدن! ارسال شده توسط نگاه. نگاه سبز رؤيايي غريبه. نجيب و پاك و زيبايي غريبه. شنيدم زير لب گفتند انگار. تو هم اهل همين جايي غريبه. تو را هر روز مي بينم كه در راه. مرا از دور مي پايي غريبه. به ديوار سر كوچه نوشتي. هنوزم عاشق مايي غريبه. آوار لحظه هاي جد...

sahele-negah.blogspot.com

ساحل نگاه: February 2011

http://sahele-negah.blogspot.com/2011_02_01_archive.html

در درون نطفه خاموشم مكن. جسم سردت را در آغوشم مكن. مي روي، افسوس اما تا ابد. نازنين هرگز فراموشم مكن. ارسال شده توسط نگاه. دعا مي كنم . دعا مي كنم بغض شبنم شوي. شبي با گل و سبزه همدم شوي. دعا مي كنم مثل دامان باد. پر از عطر انفاس مريم شوي. ارسال شده توسط نگاه. باز چشمانم سیاهی می رود. در نگاهم بغض عشق آویخته. سهمگین تر می تپد در سینه دل. بازهم آتش به کامم ریخته. شعرهایم زخم غربت خورده اند. آه حسرت سینه ام را سوخته. شعله های سرکش آن خاطرات. آتش غم در دلم افروخته. می گریزم از شرار سرنوشت. این دگر آوازه ی م...

sahele-negah.blogspot.com

ساحل نگاه: November 2009

http://sahele-negah.blogspot.com/2009_11_01_archive.html

بازهم از آتش مي حرمت ميخانه سوخت. شب به دست آه عشق عاشقي ديوانه سوخت. بازهم برگي دگر از دفتر بي رنگ عمر. شد سياه از عشق و با اين آه مظلومانه سوخت. بازهم با يك نگاه خسته لبريز عشق. خاطر صدها نگاه كهنه جانانه سوخت. بازهم در تابش مهتاب از فرط فراق. تا سحر دل از خروش آتش پيمانه سوخت. بازهم در آرزوي بوسه اي از سوي تو. گونه ام از حُرم اين احساس بي شرمانه سوخت. بازهم نقش تو را در ماه شب هاي ديده ام. راستي چشمان من از لمس اين افسانه سوخت. بازهم اشكي دگر از گونه ام لغزيد و مرد. بازهم وقتي نسيم عشق در چشمت وزيد.

sahele-negah.blogspot.com

ساحل نگاه: June 2010

http://sahele-negah.blogspot.com/2010_06_01_archive.html

شعله ي جانسوز غم در جان و دل افروختم. مويه كردم، موي كندم، در فراقت سوختم. گنج رنجي كز عروجت شد نصيبم اي پدر. تا ابد در سينه ي پردرد خود اندوختم. تقديم به روح پاك پدر بزرگوارم. ارسال شده توسط نگاه. داغ رويت ديدم و خون از دو چشمم ريختم. آه سرد سينه با سوز جگر آميختم. عاقبت امّا زماني درد پشتم را شكست. كز سر غم دست بر تابوت تو آويختم. تقديم به روح پاك پدر بزرگوارم. ارسال شده توسط نگاه. تا شهر تو اين جاده خراب است خراب. پيمان وفا نقش بر آب است بر آب. گاهي شبح تو در نگاهم پيداست. آن هم همه نيرنگ سراب است سراب.

sahele-negah.blogspot.com

ساحل نگاه: March 2010

http://sahele-negah.blogspot.com/2010_03_01_archive.html

دل خوش سیری چند . می دهم در دل خود یک شبه تغییری چند. همچو خواب است فقط شامل تعبیری چند. بازهم گردش دوری دگر از چرخه عمر. حال گوییم مبارک، دل خوش سیری چند. ارسال شده توسط نگاه. در دلم آتشي برپاست كه آتش هاي ديگر به چشمم نمي آيند. ارسال شده توسط نگاه. برچسب‌ها: كوته نوشت. با نام نامي اش كه به هر نامه نام اوست. امشب دوباره سفره دل را گشوده ام. شكر خدا شراب و كمي قرص نان عشق. شعري هم از ديار نگاهت سروده ام. عاشق سلام، حال من و شور و حال تو. گفتم دوباره با تو كمي گفتگو كنم. دور از شكوه جذبه گرم نگاه تو.

sahele-negah.blogspot.com

ساحل نگاه: January 2011

http://sahele-negah.blogspot.com/2011_01_01_archive.html

با دامني از ستاره بر مي گردد. با يك دل پاره پاره بر مي گردد. عاشق به دلت خيال بد راه نده. معشوقه ي تو دوباره بر مي گردد. ارسال شده توسط نگاه. خوشحالم از رهايي و لبريزم از غرور. ديگر گلايه اي ز جدايي نمي كنم. مست از شراب غربت و تنهايي ام كه باز. عشق و محبت از تو گدايي نمي كنم. هر شب كه بي تو مي گذرد دور از آن نگاه. دارم حديث عشق فراموش مي كنم. كم كم چراغ روشن آن عشق كهنه را. با آه سرد خاطره خاموش مي كنم. دارم به رغم رنج و ملالي كه ديده ام. در گور سرد عشق تو را خاك مي كنم. آن خاطرات تلخ تو و عشق كهنه را.

sahele-negah.blogspot.com

ساحل نگاه: May 2010

http://sahele-negah.blogspot.com/2010_05_01_archive.html

عمري به فراق بي قراري كردي. پاييز دل مرا بهاري كردي. در لحظه ديدار مرا اي بانو. با بوسه ي عشق چوبكاري كردي. ارسال شده توسط نگاه. اي دخترِ رز، فدايِ شهدِ سُخنت. صد بوسه زنم به جامِ سرخِ دهنت. اي واي اگر وقتِ هم آغوشي تو. دستم برسد به ساقِ سيمينِ تنت. ارسال شده توسط نگاه. دعايت كردم و دل را شكستم. سر سجاده ي عشقت نشستم. زماني ساقي ام بودي و امروز. هنوز از ساغر عشق تو مستم. ارسال شده توسط نگاه. زدي بر ساغرم پيمانه ات را. ز غم آتش زدي پروانه ات را. دخيل عشق بستم بر نگاهت. پناه اشك كردي شانه ات را. اي شعر&#15...