qazvineroozegaran.blogfa.com

kolbekalamat.blogfa.com

کلبه ی کلمات - پایتخت غریبه ها قزوین

http://www.kolbekalamat.blogfa.com/post-63.aspx

شعرهای سید محمد حسین ابوترابی. پایتخت غریبه ها قزوین. بلدیه که شهرداری شد. شهر ما شد دچار بی بلدی. هیچ چیزی به جای خود ننشست. قاطی هم شدند خوب و بدی. پایتخت غریبه ها قزوین! آشنایان تو را فنا کردند. چون که بوی عتیقه می دادی. به مدرنیته مبتلا کردند. از همین کوچه های ذکر و دعا. به اجابت رسید آمین ها. کوچه ی سبز قافله باشی. شد خیابان برای ماشین ها. شهر ما با خراب کردن ها. رنگ عمران ندید، ای مردم. شد شبیه شهید انصاری. کوچه ها هم شهید، ای مردم. پشت هم، ب رج های غول آسا. سایه انداخت بر هویت شهر. نوشته شده در ۹۳...

kolbekalamat.blogfa.com

کلبه ی کلمات - عاشق كه باشي عيد لازم نيست

http://www.kolbekalamat.blogfa.com/post-56.aspx

شعرهای سید محمد حسین ابوترابی. عاشق كه باشي عيد لازم نيست. عاشق كه باشي عيد لازم نيست. تقويم را تمديد لازم نيست. لبهاي قرمز مي كند بازي. ماهي براي عيد لازم نيست. سبزه براي سفره ي نوروز. از دشت دامن چيد، لازم نيست. آن گونه كه با سيب مي آيد. در هفت سين تاكيد لازم نيست. با ماه او ، هم نور و هم گرماست. ديگر مرا خورشيد لازم نيست. قطعا به من او مي دهد عيدي. با اين غزل ترديد لازم نيست. نوشته شده در ۹۳/۰۱/۲۵ساعت توسط سید محمد حسین ابوترابی. مركز هنرهاي ادبي عبيد قزوين. شاعرانه هاي من براي قزوين.

kolbekalamat.blogfa.com

کلبه ی کلمات - مرد آفتابي

http://www.kolbekalamat.blogfa.com/post-60.aspx

شعرهای سید محمد حسین ابوترابی. ب ه مناسبت 26 مرداد ماه سالروز ورود آزادگان سرافراز به ميهن. و تقديم به سيد آزادگان سيد علي اكبر ابوترابي. دهید به من مرد آفتابی را. در این شب ، این شب ممتد، ابوترابی را. نشان دهید چراغ شب اسیران را. که ما دوباره بیابیم راه ایمان را. که ما بدون تعارف اسیر و دربندیم. کجاست مردی از این دست ، تا که دل بندیم؟ شب است و شب و یکی مرد آفتابی نیست. هزار مرد یکی چون ابوترابی نیست. همان که با همه ی رنجها تبسم داشت. نسیم بود نه توفان ، هوای مردم داشت! چه رنجهای فراوان کشید سید علی.

kolbekalamat.blogfa.com

کلبه ی کلمات - طعم لب تو

http://www.kolbekalamat.blogfa.com/post-62.aspx

شعرهای سید محمد حسین ابوترابی. طعم لب تو داشت، دهان پیامبر. او بود جان تو، و تو جان پیامبر. او بود مست گردش چشم بهشتی ات. گهواره ی تو مست تکان پیامبر. وقتی که می کشید در آغوش ، می نشست. با عطر بوسه ات، هیجان پیامبر. آن روز هم که چوب به لبهای تو زدند. آتش گرفته بود زبان پیامبر. وقتی نشست سنگ به گلبرگ سینه ات. شد تند ناگهان ضربان پیامبر. قلبت که تیر خورد، در آمد از آن طرف. آمد فرود بر دل و جان پیامبر. در کربلا رسول خدا هم شهید شد. شد قطع همزمان شریان پیامبر! نوشته شده در 93/08/13. شاعرانه هاي من براي قزوين.

kolbekalamat.blogfa.com

کلبه ی کلمات -

http://www.kolbekalamat.blogfa.com/post-57.aspx

شعرهای سید محمد حسین ابوترابی. تا مهر را نشان بدهد، مادر آفرید. در دست، آسمان بدهد، مادر آفرید. آواره بود عشق، پس از خلقت جهان. تا عشق را مکان بدهد، مادر آفرید. در هر زمان و عصر برای بشر خدا. تا معجزه نشان بدهد، مادر آفرید. حتی ز سایه ی خودش آدم هراس داشت. تا سایه ی امان بدهد، مادر آفرید. می خواست در زمین خودش یک نفر چنین. بوی فرشتگان بدهد، مادر آفرید. لذت زیاد بود ولی خواست لذتی. اندازه ی جهان بدهد، مادر آفرید. آری کسی نبود که بی هیچ چشمداشت. در پای طفل جان بدهد، مادر آفرید. مركز هنرهاي ادبي عبيد قزوين.

kolbekalamat.blogfa.com

کلبه ی کلمات

http://www.kolbekalamat.blogfa.com/9310.aspx

شعرهای سید محمد حسین ابوترابی. و ما رایت الا جمیل در جبهه. سفر مرا به زمینهای آسمانی ب رد. سفر مرا به فضاهای کهکشانی برد. سفر به خلوت سرخ ستاره ها کردم. نظر به ماه ترین ماهپاره ها کردم. سفر به آفاق عاشقان کشاند مرا. سفر به انفس از من نهان، کشاند مرا. سفر رسید که از خویش دور دور شوم. منوری بزنند و دچار نور شوم. شبی ز شهد شهیدان عشق نوش کنم. صدای آنها را از بهشت گوش کنم. ز قید جاده شد ناگهان رها اتوبوس. عبور کرد ز انبوه ابرها اتوبوس. به خاک افلاکی ها رسید دستانم. بهار گل کرد از شاخه ی زمستانم. پیوست قطره ه...

kolbekalamat.blogfa.com

کلبه ی کلمات - عاشق

http://www.kolbekalamat.blogfa.com/tag/عاشق

شعرهای سید محمد حسین ابوترابی. عاشق كه باشي عيد لازم نيست. عاشق كه باشي عيد لازم نيست. تقويم را تمديد لازم نيست. لبهاي قرمز مي كند بازي. ماهي براي عيد لازم نيست. سبزه براي سفره ي نوروز. از دشت دامن چيد، لازم نيست. آن گونه كه با سيب مي آيد. در هفت سين تاكيد لازم نيست. با ماه او ، هم نور و هم گرماست. ديگر مرا خورشيد لازم نيست. قطعا به من او مي دهد عيدي. با اين غزل ترديد لازم نيست. نوشته شده در 93/01/25. ساعت توسط سید محمد حسین ابوترابی. مركز هنرهاي ادبي عبيد قزوين. شاعرانه هاي من براي قزوين.

kolbekalamat.blogfa.com

کلبه ی کلمات - چون پاره- ابرهای ز هم در هوا جدا

http://www.kolbekalamat.blogfa.com/post-64.aspx

شعرهای سید محمد حسین ابوترابی. چون پاره- ابرهای ز هم در هوا جدا. چون پاره- ابرهای ز هم در هوا جدا. بودیم بی قرار تو، تک تک جدا جدا. پیچید باد مهر تو بر گرد ابرها. از تفرقه شدیم به لطف شما جدا. پیوست قطره ها به هم و رودها به هم. دریای تو نمود در عالم صدا جدا. بودیم کاه های پراکنده بی هدف. ما را نمود مهر تو چون کهربا جدا. بارید رحمت تو به هر عصر و هر مکان. سیراب از تو شاه جدا و گدا جدا. ب ردی بلال را به بلندای ماذنه. گفتی که نیستند سپید و سیا جدا. دیدی که قبله هست یکی و امام نه! انصار آمدند کنار مهاجرین.

kolbekalamat.blogfa.com

کلبه ی کلمات - و ما رایتُ الا جمیل در جبهه

http://www.kolbekalamat.blogfa.com/post-65.aspx

شعرهای سید محمد حسین ابوترابی. و ما رایت الا جمیل در جبهه. سفر مرا به زمینهای آسمانی ب رد. سفر مرا به فضاهای کهکشانی برد. سفر به خلوت سرخ ستاره ها کردم. نظر به ماه ترین ماهپاره ها کردم. سفر به آفاق عاشقان کشاند مرا. سفر به انفس از من نهان، کشاند مرا. سفر رسید که از خویش دور دور شوم. منوری بزنند و دچار نور شوم. شبی ز شهد شهیدان عشق نوش کنم. صدای آنها را از بهشت گوش کنم. ز قید جاده شد ناگهان رها اتوبوس. عبور کرد ز انبوه ابرها اتوبوس. به خاک افلاکی ها رسید دستانم. بهار گل کرد از شاخه ی زمستانم.

kolbekalamat.blogfa.com

کلبه ی کلمات

http://www.kolbekalamat.blogfa.com/9304.aspx

شعرهای سید محمد حسین ابوترابی. هم زينب و هم رقيه دارد غزه. فتاده درخت و شده قائم موشك. چيزي را نگذاشته سالم موشك. در مدرسه هاي غزه، ديري ست شده. سرمشق فقط خون و معلم موشك. از غصه و غم كجا ببارد غزه؟ يا روي كجا سر بگذارد غزه؟ اين فاجعه مي برد تو را كرب و بلا. هم زينب و هم رقيه دارد غزه. پر كرده دهان آسمان را موشك. خالي كرده دل زمان را موشك. تا وسعت خشم را تماشا نكنند. بسته ست نگاه كودكان را موشك. نوشته شده در 93/04/25. ساعت توسط سید محمد حسین ابوترابی. در ستایش ام المومنین حضرت خدیجه کبری(س).