banooyeghorbat.blogfa.com
بانوی غربت - عروسک قصه دلتنگی
http://www.banooyeghorbat.blogfa.com/post-10.aspx
عروسك قصه ام مدتي است خوابيده از لالائيه بدی كه براش ميخونه. لالا لا غم سنگين لالا لا تو دلتنگيم. بيا باران كه اگر من بدم. اگر بغضم نتركاني دلم دلمرده خواهد شد از اين تيره بختيم. توي تنهائيه شب زير نور مهتاب سايبوني از کاج رود آبي روان تو هياهوي بهار. يه مسافر اومد خيلي نالان و تلخ كه به دنبال سرزميني ميگشت با مردم مهربوني. جنسشون از عشق تا بتواند بازيه مرگبارش را به نمايش بگذارد بي خبر از آنكه. سوغاتش هيچ چيز جز. يك گردنبندي از طناب داري كه به گردن دختر معصوم آويخته شد نبود. در سر ديوار قتلگاهش.
banooyeghorbat.blogfa.com
بانوی غربت
http://www.banooyeghorbat.blogfa.com/8609.aspx
خيلي از پرنده هاي مهاجر موقع. كوچشون كه ميشد سرزمينم. و با تمام غمهايش استراحتگاه خودشون مي كردند. به خيالشون هجرت گرمشون مي تونه. آبي كنه سرزمينه خاكستريمو. اما ديري نگذشت كه ديدن جائي كه خاكستريه. با كوچ هيچ مسافري آبي نميشه. مگه اينكه نظر گرمي به پيچكاي خاكستريه قلب. پس تو اي پرنده يادت باشه هرجا رفتي كه آسمونش باروني بود. ادعاي پريدن نكني تا كه ميون راه بالهاي شكسته ي قمري رو بهونه گر شي. سالهاست كه عقربه هاي ساعت خونه قديمي توي دلش هاي هاي ميكند و ميگريد. زاغكاش ديگه هوس شيريني صبحدم را نمي كنند.
banooyeghorbat.blogfa.com
بانوی غربت - سرزمین بانوی غربت....
http://www.banooyeghorbat.blogfa.com/post-2.aspx
اگر از ميان شما رهگذري برخواست تا به سرزمينم سفر كند. كه مبادا گرفتار نگاه شوم ققنوس نگهباني كه سالهاست بر دروازه هاي شهر غم گرفته ام. سكني گزيده شود و قلبي از شيشه برايم سوغات آورد. روزگاري سرزمينم سبز و گرم و آبي پر از مهر بود. بيدهاي مجنونش ميزبان مرغهاي عشق مهاجر بود. ديوارش كاهگلي و پر از عطر پيچك و ياس.آدماش مهربون و با احساس. اما ديري نگذشت روي پيچك كه بوي نفرت مي داد. مرغ عشقي با احساس را كه گردن زيبايش را در ميان شاخه هاي پيچك بود با ديده نظر كردم. كاش ميشد كوچه غمبارش را به نمايش گذاشت.
sanazesf.blogfa.com
دفتر شعر (تنها) - دیدار
http://sanazesf.blogfa.com/post-109.aspx
من از نهایت شب حرف میزنم. من از نها یت تاریکی. و از نهایت تنهایی. اگر به دفتر تنهایی من آمدی ای مهربان چراغ بیاور. ویک دریچه که از آن به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم. و شاخه گلی از حضورت برایم یادگاری بگذار. شهر فرنگ از همه رنگ. هیچ وقت عاشق نشو 3. دیگه می زارمت کنار. هر چی دلم بخواد. امشب ز غمت میان خون خواهم خفت. ریشه های نهان ماه. شعر و عكس و رمانهاي عاشقانه (رمانسرا). دلتنگی همیشه از ندیدن نیست. با همه ی زیبایی گاه پر از دلتنگی ست. که مبادا دیدار امروز خاطره ی تلخ فردا باشد.
kalagh-e-shab.blogfa.com
آخرین مسافر شب...کلاغ... - قوی زیبا
http://www.kalagh-e-shab.blogfa.com/post-5.aspx
آخرین مسافر شب.کلاغ. صبح چون روی میگشاید مهر. روی دریا سرکش و خاموش. میکشد موجهای نیلی چهر. جبه ای از طلای ناب به دوش. صبحگه سرد و تر در ان دمها. که ز دریا نسیم راست گذر. گل مریم به زیر شبنمها. شست و شو میدهد بر و پیکر. صبحگه،کانزوای وقت و مکان. دلرباینده است و شوق افزاست. بر کنار جزیره های نهان. ان چنان که از گلی دسته. پیش نجوای ابها تنها. وسط سبزه خزه بسته. تنش از سبزه بیشتر زیبا. میدهد پای خود تکان ،شای. که کند خستگی ز تن بیرون. بپرد در برابر هامون. بپرد تا بدان سوی دریا. در نشیب فضای مثل سحر. خانه ام...
kalagh-e-shab.blogfa.com
آخرین مسافر شب...کلاغ... - خود کشی
http://www.kalagh-e-shab.blogfa.com/post-6.aspx
آخرین مسافر شب.کلاغ. توي يك كوير دور. يه درختي خسته بود. يه درختي نا اميد. كه دلش شكسته بود. روي اون درخت پير. يه طناب پاره بود. اون طناب دار يه. شبي از شبهاي غم. كه هوا گرفته بود. رفتنش رو به كوير. به كسي نگفته بود. رفت و رفت تا كه رسيد. اون طناب دارو بست. به دلش گفت كه بايد. ديگه از دنيا گذشت. طناب دار رو گرفت. چشاشو بست و ديگه. رو لبش خنده نداشت. اما پاره شد طناب. تا جوون قصه مون. بدونه كه حتي مرگ. نميشه چاره ي اون. چشمش افتاد به درخت. به طناب بوسه اي زد. يه دفعه ناله اي زد. ناله زد از بي كسي. براي خد...
kalagh-e-shab.blogfa.com
آخرین مسافر شب...کلاغ...
http://www.kalagh-e-shab.blogfa.com/8703.aspx
آخرین مسافر شب.کلاغ. توي يك كوير دور. يه درختي خسته بود. يه درختي نا اميد. كه دلش شكسته بود. روي اون درخت پير. يه طناب پاره بود. اون طناب دار يه. شبي از شبهاي غم. كه هوا گرفته بود. رفتنش رو به كوير. به كسي نگفته بود. رفت و رفت تا كه رسيد. اون طناب دارو بست. به دلش گفت كه بايد. ديگه از دنيا گذشت. طناب دار رو گرفت. چشاشو بست و ديگه. رو لبش خنده نداشت. اما پاره شد طناب. تا جوون قصه مون. بدونه كه حتي مرگ. نميشه چاره ي اون. چشمش افتاد به درخت. به طناب بوسه اي زد. يه دفعه ناله اي زد. ناله زد از بي كسي. براي خد...
raze-raha.persianblog.ir
قانون رهایی
http://raze-raha.persianblog.ir/1389/9
دربارهء من: دریچه ای ساختم از رهایی برای با هم بودن و برای تنهایی تا بگویم در آن راز پرنده رها را.تا بنویسم در آن آنچه را که میبینم.بی آنکه محکوم شوم.تا بنویسم خاطراتی که میگذرد و میماند.تا انشا کنم احساسات تلخ و شیرین را. آری اینجا جایگاه متهمان ردیف اول است.بدون هیچ شاکی و تنها با حضور یک قاضی که همین نزدیکی هاست. پنجمین سالگرد ما شدنمون! امشب را یلدایی بمان. ترانه ی من حرف من است. غزلی به اندازه ی تنهایی. باشگاه مدیران و متخصصان. شبکه اجتماعی بهشت من. لیست وبلاگ های تخصصی. ساخت کد موزيک آنلاين. به روز...
kachalblack.blogfa.com
مینویسم گاهی.... - عکس از فیلم پسران مثل گل
http://www.kachalblack.blogfa.com/post-134.aspx
عکس از فیلم پسران مثل گل. نوشته شده در سه شنبه هفدهم شهریور ۱۳۸۸ساعت ۲۱:۳۵ بعد از ظهر توسط سعیده. من سعیده متولد آبان 1368,ساکن شهرستان گچساران و دانشجوی مهندسی نرم افزار هستم. مینویسم گاهی که بیکارنباشم. اينم پروفايل من توي كلوب. Http:/ www.cloob.com/name/jezghaleh. نشریه دانشجویی روزنه/دانشگاه گچساران. مهندسین آریاگان(دانشجویان نرم افزار). دست نوشته های یک بی ریا. نرم افزاری های 87. شب ساعت 3 به بعد(شاهین). غمکده(دانلود آهنگ/ شعر/رمان pdf/غمگین). مینویسم گاهی. - عکس از فیلم پسران مثل گل.