rahgozar71.persianblog.ir

mehrnazjoon.blogfa.com

مهرناز - تنها ۲ شخصیت بدبخت داریم:

http://www.mehrnazjoon.blogfa.com/post-36.aspx

تنها ۲ شخصیت بدبخت داریم:. کسی که چگونه انسان شدن را یاد نمی گیرد. ۲- کسی که از خوشبختی دیگران لذت نمی برد. نوشته شده در یکشنبه بیست و دوم اسفند ۱۳۸۹ساعت 22:10 توسط مهرناز. از زرتشت پرسیدند زندگی خود را بر چند اصل بنا کردی؟ تنها ۲ شخصیت بدبخت داریم:. عکس های خانوادگی از هنرمندان. مو بلندترین زنان تاریخ. خواستار حضورن دوباره توأم! زخم هایی که خوردم،فریادهایی که نکشیدم. گیاهان دارویی و طب سنتی. Ghahve khone bahar khanoom. ش کلک هاے عروسک.

beautifulstories.blogfa.com

beautiful stories

http://www.beautifulstories.blogfa.com/9103.aspx

سلام به همه دوستان عزیز خوش اومدید امیدوارم از داستان ها خوشتون بیاد نظر وانتقاد رو فراموش نکنید. لطفا آروم برید پایین. نوشته شده در سه شنبه شانزدهم خرداد 1391ساعت 17:2 توسط مهناز. آدم سخت گیری نیستم اما آدم، سخت گیر می آورم. اگر امشب از حوالی دلم گذشتی آهسته ردشو. غم را با هزار بدبختی خوابانده ام. بگذاشتي ام، غم تو نگذاشت مرا! حقا كه غمت از تو وفادارتر است. بزرگترین مرکز تست های خودشناسی. بالی برای جستن از این روزهای تنگ. عکس از هرکی بخوای! و طبع شعر ما. موسیقی و عکس عاشقانه. کنج دله یه موج.

khaste-tanha-ghamgin.blogfa.com

دوستان - خدایه مهربان و بنده بی معرفت

http://www.khaste-tanha-ghamgin.blogfa.com/post/21/خدایه-مهربان-و-بنده-بی-معرفت

خدایه مهربان و بنده بی معرفت. خدا: بنده ي من نماز شب بخوان و آن يازده رکعت است. خدا: بنده ي من، دو رکعت نماز شفع و يک رکعت نماز وتر بخوان. خسته ام برايم مشکل است نيمه شب بيدار شوم. خدا: بنده ي من قبل از خواب اين سه رکعت را بخوان. بنده: خدايا سه رکعت زياد است. خدا: بنده ي من فقط يک رکعت نماز وتر بخوان. امروز خيلي خسته ام! آيا راه ديگري ندارد؟ خدا: بنده ي من قبل از خواب وضو بگير و رو به آسمان کن و بگو يا الله. من در رختخواب هستم اگر بلند شوم خواب از سرم مي پرد! بنده: خدايا هوا سرد است! باز هم بيدار نمي شود!

khaste-tanha-ghamgin.blogfa.com

دوستان - فاصله قلبها

http://www.khaste-tanha-ghamgin.blogfa.com/post/26/فاصله-قلبها

استادی از شاگردانش پرسید : چرا وقتی مردم خشمگین هستند ، صدایشان را بلند میکنند با وجود اینکه طرف مقابل کنارشان قرار دارد ، سر هم داد میکشند. شاگردان هر کدام جواب هایی دادند اما هیچکدام از پاسخ ها استاد را راضی نکرد! سرانجام او چنین پاسخ داد : هنگامی که دو نفر از هم عصبانی هستند ، قلبهایشان از یکدیگر فاصله میگیرد . آنها برای اینکه فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند . هرچه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد ، این فاصله بیشتر است و انها باید صدایشان را بلندتر کنند . عشق مادر و دروغ هایش. یه خط به آخر قصه.

khaste-tanha-ghamgin.blogfa.com

دوستان - مناجات بنده با پروردگار بخشنده مهربان

http://www.khaste-tanha-ghamgin.blogfa.com/post/30/مناجات-بنده-با-پروردگار-بخشنده-مهربان

مناجات بنده با پروردگار بخشنده مهربان. گفتم: چقدر احساس تنهايي ميكنم. من كه نزديكم (بقره). گفتم: تو هميشه نزديكي من دورم. كاش ميشد بهت نزديك شم. گفتي: و اذكر ربك في نفسك تضرعا و خيفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال. هر صبح و عصر، پروردگارت رو پيش خودت، با خوف و تضرع، و با صداي آهسته ياد كن (اعراف). گفتم: اين هم توفيق ميخواهد! گفتي: ألا تحبون ان يغفرالله لكم. دوست نداريد خدا ببخشدتون؟ گفتم: معلومه كه دوست دارم منو ببخشي. گفتي: و استغفروا ربكم ثم توبوا اليه. گفتم: ديگه روي توبه ندارم. يا ايها الذين آم...

daryayeghamha.blogfa.com

امــــــواج غمنــــــاک دريــــــــــــا - كجـــــــــا بــــــروم

http://www.daryayeghamha.blogfa.com/post-9.aspx

این جاده به سوی تو نمی آید.گلی در کنار آن نمی روید.کجا بروم؟ از که بپرسم نشانی نگاه تو را؟ کجا بروم كه نه قفسي باشد و نه هوسي؟ كجا بروم كه نه فرهاد كوهكني باشد و نه شيريني،نه مجنون. بیابانگرد و نه لیلایی،نه یعقوب و نه پیراهنی؟ کجا بروم كه فقط تو باشي وزمزمه اي كه از تو شروع شود و. به درياي دور بريزد؟ فقط تو باشي و نه حتي گل سرخي كه عطر نفسهاي تو را دارد. و تا آسمان قد كشيده است. نه ستاره اي باشد و نه ماه پاره اي،فقط نگاه تو باشد و چراغي. كه از خورشيد روشن تر است. پروانه را،هرگز به تو نخواهند رسيد . هفته ...

beautifulstories.blogfa.com

beautiful stories - گل سرخي براي محبوبم

http://www.beautifulstories.blogfa.com/post-25.aspx

سلام به همه دوستان عزیز خوش اومدید امیدوارم از داستان ها خوشتون بیاد نظر وانتقاد رو فراموش نکنید. گل سرخي براي محبوبم. جان بلا نکارد از روي نيکمت برخاست . لباس ارتشي اش را مرتب کرد وبه تماشاي. انبوه جمعيت که راه خود را از ميان ايستگاه بزرگ مرکزي پيش مي گرفتند مشغول شد. او به دنبال دختري مي گشت که چهره او را هرگز نديده بود اما قلبش را مي شناخت دختري با يک گل سرخ .از سيزده ماه پيش دلبستگي اش به او آغاز شده بود. از يک. کتابخانه مرکزي فلوريدا با برداشتن کتابي از قفسه ناگهان خود را شيفته و مسحور. خود را گذاشت...

beautifulstories.blogfa.com

beautiful stories - باز یه پست متفاوت

http://www.beautifulstories.blogfa.com/post-33.aspx

سلام به همه دوستان عزیز خوش اومدید امیدوارم از داستان ها خوشتون بیاد نظر وانتقاد رو فراموش نکنید. باز یه پست متفاوت. اگه می تونستید یه آرزوی یه نفرو برآورده کنید کی رو انتخاب می کردید؟ اگه بخوای دلیل بهترین بودن بهترین دوستتو عنوان کنی چی میگی؟ اگه بخوای به دوستت چیزی بگی که تا حالا نگفتی چی می گی؟ اگه بتونی یه خاطره رو از ذهن خودتو دوستت پاک کنی چی رو انتخاب می کنی؟ نوشته شده در جمعه شانزدهم دی ۱۳۹۰ساعت 20:38 توسط مهناز. آدم سخت گیری نیستم اما آدم، سخت گیر می آورم. اگر امشب از حوالی دلم گذشتی آهسته ردشو.

delegomgashteh.blogfa.com

تبسم گل

http://delegomgashteh.blogfa.com/9009.aspx

مهر رخشا نکوترین چهر است. شب یلدا تولد مهر است. این همایون شب خیال انگیز. هست در آخرین شب پاییز. بیخ و بن در حماسه گستردست. در نهادش حماسه پروردست. لفظ یلدا اگرچه سریانیست. نوشته شده در چهارشنبه 30 آذر1390 و ساعت 13:25 توسط saeideh. قلبم را دادم به تو که عشق منی ، با تو آمدم، آمدم تا جایی که تو میخواهی، با تو می آیم ، می آیم به هر جا که بروی ، با تو میروم ، میروم هر جا که بروی. همه جا با توام ، نیست جایی که بی تو باشم ، نیست هوایی که بی تو نفس کشیده باشم. همه جا خاطره ، جایی نیست که نمانده باشد یادی از تو.

delegomgashteh.blogfa.com

تبسم گل

http://delegomgashteh.blogfa.com/9005.aspx

داستانی که در ادامه خواهید خواند رو به ایمیلم فرستاده بودند من که خوندم خیلی خوشم اومد گفتم تو وبلاگم پست کنم تا دوستامم بخونند امیدوارم شما هم بخونید و خوشتون بیاد . داستان عاشقانه انصراف از طلاق برای عشق. فقط یک ماه او را در آغوش گرفتم. هرطور بود باید بهش می گفتم و راجع به چیزی که ذهنم رو مشغول کرده بود, باهاش صحبت می کردم. موضوع اصلی این بود که من می خواستم از اون جدا بشم. بالاخره هرطور که بود موضوع رو پیش کشیدم, از من پرسید چرا؟ بالاخره اون با صدای بلند شروع به گریه کرد, چیزی که انتظارش رو داشتم....