rainman1357.blogfa.com
مرد بارانيمرد باراني - دست نوشته
http://rainman1357.blogfa.com/
مرد باراني - دست نوشته
http://rainman1357.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Saturday
LOAD TIME
1.7 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
13
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
1.719 sec
SCORE
6.2
مرد باراني | rainman1357.blogfa.com Reviews
https://rainman1357.blogfa.com
مرد باراني - دست نوشته
مرد باراني
http://www.rainman1357.blogfa.com/9211.aspx
آسمان دودی و ابر سیاه برگهای زرد . در خیابان قدم میزدم که با کمال تعجب نسیم سرد زمستانی را بر گونههای خود احساس کردم. به آسمان نگاه کردم آبی بود و از دود و تیرهگی خبری نبود. لحظاتی یادم رفت برای چه بیرون آمدهام و سرم را پایین نیاوردم و همچنان به آسمان نگاه کردم و نفس عمیق کشیدم، انگار کسی گفته بود نوبت نفس کشیدن توست و دقایقی بیشتر فرصت نداری. یاد روزهای نوجوانی افتادم که به کوهنوردی میرفتم. برف سرتاسر مسیر را میگرفت و آفتاب هم میتابید و باد هم کار خودش را میکرد. دست نوشته هاي من.
مرد باراني - بی هم
http://www.rainman1357.blogfa.com/post-47.aspx
با هم مثل همیشه به کوه نرفتیم . با خودمون چوب نبردیم و پیاده تا آبشار راه نرفتیم . آتش روشن نکردیم و تو شعله هایش خیره نشدیم . سیب زمینی زیر خاکسترها نگذاشتیم و کتری آب برای چای روی آن . دم غروبی پیاده تا خانه راه نرفتیم و از هوای تازه لذت نبردیم . آخه من تو مترو حبس شده بودم و اون هم نمی دونم کجاست . نوشته شده در پنجشنبه ۸ دی۱۳۹۰ساعت 0:40 توسط مرد باراني. دست نوشته هاي من. غروب پدر و طلوع دوباره من. عارفانه های خواجه عبدالله انصاری.
مرد باراني - فرشته ها
http://www.rainman1357.blogfa.com/post-48.aspx
هر شب برای اینکه دخترم تو اتاق خودش بخوابه بهش می گفتم : اگه تو اتاق خودت بخوابی فرشته ها زیر بالشت یک هدیه می گذارند! مدتی گذشت تا اینکه به فکر رفتم نکنه این کار درست نباشه پس یک روز بهش گفتم ببین اون فرشته ها منو و مامان بودیم و باز هم این کار رو می کنیم . اما دخترم با تعجب گفت اگه تو این کارو انجام دادی پس چرا وقتی هدیه ها رو می دیدی خیلی خوشحال می شدی؟ نوشته شده در چهارشنبه ۲۸ دی۱۳۹۰ساعت 23:51 توسط مرد باراني. دست نوشته هاي من. غروب پدر و طلوع دوباره من. عارفانه های خواجه عبدالله انصاری.
مرد باراني
http://www.rainman1357.blogfa.com/8910.aspx
به داداش نگاه کردم و با تردید گفتم برای دفتر یک کامپیوتر احتیاج داریم . اما ته دلم برای خودم می خواستم . ولی خجالت می کشیدم بگم . دوباره این جمله را تکرار کردم و او متوجه منظور من شد . گفت چشم برایت می خرم . دو روز بعد . گفتم : ممنون . گفت : ۴۰۰ تومان خوبه؟ ولی تحمل دو روز دیگر را نداشتم پس از حساب دفتر پول برداشتم تا بروم و یک لپ تاپ بخرم . در بازار هر چه گشتم چیز مناسبی با قیمتی که می خواستم پیدا نکردم . مجبور شدم ۲۲۰ تومان هم به پولم اضافه کنم . ولی من که نداشتم تا آن را برگردانم . داداش زنگ زد .
مرد باراني
http://www.rainman1357.blogfa.com/archive.aspx
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
همیشه با من هستی
http://www.elmi-nik.blogfa.com/88041.aspx
همیشه با من هستی. مامان طبق معمول نگرانمه . نشسته بالاي سرم و منو سوال پيچ کرده :. چي شد دختر یهو؟ نمی دونم باید چی جوابشوبدم. واقعا نمی دونم. باید یه کم خلوت کنم. با خودم وتو . سر سجاده و بعد از نمازبهترین وقت و جاست واسه این خلوت عاشقانه. مامان هنوز از دستم ناراحته .میگه چرا حرفموبهش نمی زنم. چند دقیقه پیش رفتم کنارش . سرش تو پارچه ای که میدوخت بود. کنارش نشستم و گوشه پارچه رو گرفتم جلوی صورتم : بهم میاد؟ پارچه رو از زیر دستم کشید و بی اینکه سرشو بلند کنه گفت : پرده ست . لباس نیست . هفته سوم دی 1389.
همیشه با من هستی
http://www.elmi-nik.blogfa.com/89103.aspx
همیشه با من هستی. قسمت چهاردهم .پایان. همه خوابیدن و خونه ساکته . لباس آبی عروسیم هنوز رو جا لباسی توی هال منتظره تا بپوشمش . ولی من از عصر که دختر خاله گفت لباس عروس شگون داره که سفید باشه دیگه مطمئن نیستم که بخوام برای عروسیم لباس آبی بپوشم. راستی بابائی تو میگی فردا چی میشه؟ و فرداهای دیگه . نوشته شده در دوشنبه بیستم دی 1389ساعت 18:8 توسط ن.علمی. دیگه مامان از دست و پا در اومده. یک بار وقتی تازه دانشگاه قبول شده بودم . نوشته شده در دوشنبه بیستم دی 1389ساعت 18:7 توسط ن.علمی. هفته سوم دی 1389.
همیشه با من هستی - قسمت یازدهم
http://www.elmi-nik.blogfa.com/post-12.aspx
همیشه با من هستی. مامان طبق معمول نگرانمه . نشسته بالاي سرم و منو سوال پيچ کرده :. چي شد دختر یهو؟ نمی دونم باید چی جوابشوبدم. واقعا نمی دونم. باید یه کم خلوت کنم. با خودم وتو . سر سجاده و بعد از نمازبهترین وقت و جاست واسه این خلوت عاشقانه. مامان هنوز از دستم ناراحته .میگه چرا حرفموبهش نمی زنم. چند دقیقه پیش رفتم کنارش . سرش تو پارچه ای که میدوخت بود. کنارش نشستم و گوشه پارچه رو گرفتم جلوی صورتم : بهم میاد؟ پارچه رو از زیر دستمکشید و بی اینکه سرشو بلند کنه گفت : پرده ست . لباس نیست . خیلی دوست دارم بدونم...
همیشه با من هستی - قسمت سیزدهم
http://www.elmi-nik.blogfa.com/post-15.aspx
همیشه با من هستی. دیگه مامان از دست و پا در اومده. دلم براش می سوزه . نمیخوام اینقدر خودشو اذیت کنه. ولی انگار واقعا دست خودش نیست . با امروز دو روزه که خونه شلوغه. مامان تو یه چشمش شادیه و تو اونیکی نگرانی. هر کس ندونه من خوب میدونم . این حالشو قبلا چند باری دیدم. یک بار وقتی تازه دانشگاه قبول شده بودم . از خوشحالی تو پوست خودم نمی گنجدیم. مامان هم دست کمی از من نداشت . ولی نگران بود . نگران سفر . راه دور . دانشگاه تو یه شهر دیگه. عمو اومده بود تا منو ببره برای ثبت نام. مامان میگفت اون چند روز تو تنهاش ...
همیشه با من هستی
http://www.elmi-nik.blogfa.com/87114.aspx
همیشه با من هستی. ولی از وقتی که اومدی و گفتی اینبار همه با هم می ریم ، حال و هوای خونه مون یه جور دیگه شده بود . نمی دونم چرا عزیز تنهائی می رفت یه گوشه و گریه می کرد . یه بار که ازش پرسیدم گفت پیاز پوست کندم از اونه . اما منکه دور و برش پیازی ندیدم . نوشته شده در چهارشنبه سی ام بهمن 1387ساعت 17:41 توسط ن.علمی. تا حالا ادم آروم دیدی؟ نه از همین ادم ساکتهای معمولی . ادمی که اصلا هیچ غصه ای نداشته باشه . نه غم دنیا و نه درد اخرت . نه غصه پول و نه فکر قرض و بدهی. ادمی که آرامش از سر و روش بریزه . همیشه مطم...
همیشه با من هستی
http://www.elmi-nik.blogfa.com/88014.aspx
همیشه با من هستی. خیلی اضطراب دارم . تو کی میدونی . بهتر از هر کس دیگه . یعنی اگه هیچ کس هم ندونه تو خوب می دونی که این دست دست کردنها و این پا و اون پا کردن ها دلیلش چیه . یه عمر با من بودی . خیالت نه ، خودت . با من خندیدی توی شادی هام و گریه کردی تو ناراحتی هام . تشویقم کردی وقتی شاگرد اول شدم و از دست خودت تنبیه شدم وقتی از روی حسادت مداد رنگی همکلاسیم رو توی سطل آشغال انداختم . نوشته شده در شنبه بیست و دوم فروردین 1388ساعت 18:31 توسط ن.علمی. دست من گیر که این دست همان است که من. هفته سوم دی 1389.
همیشه با من هستی
http://www.elmi-nik.blogfa.com/88021.aspx
همیشه با من هستی. هنوز اینجان . ولی دارن آماده میشن که بر گردن . نمی دونم چرا اینقدر برای گرفتن سریع جواب اصرار دارن . من اما هنوز رو حرف خودم هستم . مامان ناراحته . میبینی . دلم میخواد بتونم راحت و بی پروا بگم همه اونچه رو که تو دلم سنگینی می کنه . بشینم کنارش و مثل اونروزا سرمو بزارم میون دامنش. تا اون با نوازشهای گرمش تمام وجودم رو گرم کنه . اما دو دلم . خودت که بهتر از هر کسی میدونی . مگه این مامان نبود که سالها جوانیش رو و عمرش رو برای ما گذاشت ، یادگارهای تو . دختر عمو شما که اینقدر کم حرف نبودین .
همیشه با من هستی - قسمت دوازدهم
http://www.elmi-nik.blogfa.com/post-14.aspx
همیشه با من هستی. دیر میومدی خونه. گاهی شبا به قدری پشت در منتظرت می نشستم تا اینکه خوابم می برد و مامان بلندم می کرد می برد سر جام بخوابم. با همون حال بیدار می شدم و بهانتو می گرفتم . و مامان نوازشم می کرد و قول می داد وقتی اومدی بیدارم کنه. اما نمی دونم تو شبها نمی اومدی یا مامان به قولش عمل نمی کرد . اصلا چرا بابائی اینقدر دیر میاد؟ مگه نمی دونه من دلم براش تنگ میشه؟ نمی خوام بخوابم . تا بابائی رو نبینم نمی خوابم . چی میخوای بهش بگی؟ بگو من بهش می گم. صدای خودت بود. گرم گرم عین یه خواب شیرین و دلچ...
همیشه با من هستی - قسمت چهاردهم ...پایان
http://www.elmi-nik.blogfa.com/post-16.aspx
همیشه با من هستی. قسمت چهاردهم .پایان. همه خوابیدن و خونه ساکته . لباس آبی عروسیم هنوز رو جا لباسی توی هال منتظره تا بپوشمش . ولی من از عصر که دختر خاله گفت لباس عروس شگون داره که سفید باشه دیگه مطمئن نیستم که بخوام برای عروسیم لباس آبی بپوشم. راستی بابائی تو میگی فردا چی میشه؟ و فرداهای دیگه . بازم کنارم می مونی؟ خودت که خوب میدونی اگه نباشی من تنهای تنها میشم. هر چند محمود بهم قول داده که همیشه کنارم باشه . اما اون جای خود تو و مامان جای خودتون. نه امکان نداره . این ضربه ها مخصوص تو هستن. وقتی ...درو ب...
همیشه با من هستی
http://www.elmi-nik.blogfa.com/88024.aspx
همیشه با من هستی. تا وقتي که عاشق نباشي همه از تو انتظار دارن . حتي خارج از توانت و تو به اين فکر مي کني که چطور بايد توقع اطرافيانتو اجابت کني بدون اينکه به دل و روحت آسيب برسه . نوشته شده در دوشنبه بیست و هشتم اردیبهشت 1388ساعت 17:47 توسط ن.علمی. دست من گیر که این دست همان است که من. سالها در غم هجران تو بر سر زده ام. هفته سوم دی 1389. هفته او ل تیر 1388. هفته چهارم اردیبهشت 1388. هفته او ل اردیبهشت 1388. هفته چهارم فروردین 1388. هفته سوم اسفند 1387. هفته چهارم بهمن 1387. دریچه ای به سوی ملکوت.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
13
Brotherhood :: The "Rain Man" Fanlisting
Welcome to "Brotherhood", a fanlisting for the 1988 film, Rain Man. The film is about a greedy, self-centred man's discovery of his older brother with Autism. His older brother has inherited their recently deceased father's millions, while he has been left next to nothing. Angry and frustrated, he takes his brother away from the institution he has lived in for years, beginning a week long journey that will change who he is. The film stars Dustin Hoffman and Tom Cruise. December 29, 2016. July 24, 2004.
darkside of the darkroom
Darkside of the darkroom. Another window of rainman.com. Posted at 9:07 PM. 000074710006 by ✈ Sean Marc Lee 李子仁 http:/ flic.kr/p/vutvNB. Posted at 9:07 PM. Posted at 9:06 PM. Posted at 9:05 PM. Posted at 9:05 PM. Posted at 5:40 PM. Posted at 12:16 PM. 8592; Older posts. Page 1 of 7911.
Rainman
Product successfully added to your shopping cart. Items in your cart. There is 1 item in your cart. Total products (tax incl.). Total shipping (tax excl.). Total (tax incl.). Rainman Simulations can construct a customised cockpit, just for you! Standalone Cyclic, available with all customisations. Standalone Cyclic, available with all customisations. Standalone Cyclic, available with all customisations. Standalone Cyclic, available with all customisations. Follow us on facebook.
Their Profile - rainman1 - Skyrock.com
The position of the blocks have been saved. Did you like this profile? Wed, November 16, 2016. Here for: To find love. My star sign : Libra. Post to my blog. Here you are free.
لاغری
مرد باراني
آسمان دودی و ابر سیاه برگهای زرد . در خیابان قدم میزدم که با کمال تعجب نسیم سرد زمستانی را بر گونههای خود احساس کردم. به آسمان نگاه کردم آبی بود و از دود و تیرهگی خبری نبود. لحظاتی یادم رفت برای چه بیرون آمدهام و سرم را پایین نیاوردم و همچنان به آسمان نگاه کردم و نفس عمیق کشیدم، انگار کسی گفته بود نوبت نفس کشیدن توست و دقایقی بیشتر فرصت نداری. یاد روزهای نوجوانی افتادم که به کوهنوردی میرفتم. برف سرتاسر مسیر را میگرفت و آفتاب هم میتابید و باد هم کار خودش را میکرد. سه چیز مردم را رنجه می دارد :. پس به درب ...
مــــــــردبارانــــــــــ
اميدوارم لحظات خوبي رو در اينجا سپري کرده باشيد "منتظر حضور دوباره شما هستم ". من از دلتنگی هایم. دلش برایم تنگ نشد. شماره مطلب : 851. بازديد از اين مطلب :. جمعه دوم مرداد ۱۳۹۴. همانا دنیا سرای راستی برای راست گویان و خانه ی تندرستی برای دنیا شناسان و خانه ی بی نیازی برای توشه گیران و خانه پند برای پندآموزان است. چه کسی دنیا را نکوهش می کند؟ و جداشدنش را اعلام داشته و فریادی زدند که ماندگارنیستواز نابودی خود و اهلش خبر داده است؟ زمزای بر خوشه ای رازی بر دانه ای. بعد مسیبت های این راز من را فقط تو میدانی.
Rainman::2:: entah...
rainman2.com
February 15, 2014. Welcome to WordPress. This is your first post. Edit or delete it, then start blogging! Proudly powered by WordPress.
Coming soon....
rainman2799 (elijah hartwig) - DeviantArt
Window.devicePixelRatio*screen.width 'x' window.devicePixelRatio*screen.height) :(screen.width 'x' screen.height) ; this.removeAttribute('onclick')" class="mi". Window.devicePixelRatio*screen.width 'x' window.devicePixelRatio*screen.height) :(screen.width 'x' screen.height) ; this.removeAttribute('onclick')". Join DeviantArt for FREE. Forgot Password or Username? Deviant for 13 Years. This deviant's full pageview. This is the place where you can personalize your profile! You can drag and drop to rearrange.