rainy1989.blogsky.com

friendlyfriend.blogfa.com

دوستی،صداقت،تنهایی،غم - دلم گرفته آسمون...

http://www.friendlyfriend.blogfa.com/post-41.aspx

دوستی صادقانه من و تو. نچرخ تا آروم بگیره یه آدم شکسته تن. جمعه هفتم تیر ۱۳۹۲ ] [ 21:37 ] [ فاطیما ] . متعلق به همتونم سعی میکنم جمله های خوشگلی تووبلاگم ببینید. حقایق جالبی از زندگی. تسخير - طراحي و خدمات وب سايت. جای هرچی روشن فکره خالی* سینا*. خط و کاغذ*ریحان جونم*. سنگ صبورم خداست :.*فاطمه جون*. مثل ب اران*نازنین جون*. زمزمۀ سادۀ تکرار نفس ها*نگین جون*. گالري عکس هاي زیبا. وکیل و کارشناس دادگستری. اس ام اس عاشقانه جدید. سایت اجتماعی فارس عرب. اس ام اس جدید و خنده دار. مجله اینترنتی دانستنی ها.

friendlyfriend.blogfa.com

دوستی،صداقت،تنهایی،غم - حقایق جالبی از زندگی...

http://www.friendlyfriend.blogfa.com/post-38.aspx

دوستی صادقانه من و تو. حقایق جالبی از زندگی. At least 5 people in this world love you so much they would die for you. حداقل پنج نفر در این دنیا هستند که به حدی تو را دوست دارند، که حاضرند برایت بمیرند. At least 15 people in this world love you, in some way. حداقل پانزده نفر در این دنیا هستند که تو را به یک نحوی دوست دارند. The only reason anyone would ever hate you, is because they want to be just like you. تنها دلیلی که باعث میشود یک نفر از تو متنفر باشد، اینست که می*خواهد دقیقا مثل تو باشد. وقتی آنها ا...

friendlyfriend.blogfa.com

دوستی،صداقت،تنهایی،غم - اردیبهشت

http://www.friendlyfriend.blogfa.com/post-35.aspx

دوستی صادقانه من و تو. شاعران ترانه های خیس. کدام صاعقه لبخندت را می شکند؟ که اردیبهشت/اردیبهشت نمناک میمانی؟ وآرزوهای کالت آرام آرام. دربطن سبزشالیهای تشنه تکرار میشود. موهایت رادرعمق کدام یلدابافته ای؟ که نقشهای ترنجی اش. زیرلی لی تاریخ می میرد؟ آیادرمغرب گاه ابری فردا. که تکرارکند.لبخندکودکیت را؟ ماهی که به دنیااومدم اردیبهشته.اسمش که میاد انگاری دنیاروبهم دادن. شنبه چهاردهم اردیبهشت ۱۳۹۲ ] [ 19:48 ] [ فاطیما ] . متعلق به همتونم سعی میکنم جمله های خوشگلی تووبلاگم ببینید. حقایق جالبی از زندگی.

friendlyfriend.blogfa.com

دوستی،صداقت،تنهایی،غم

http://www.friendlyfriend.blogfa.com/9204.aspx

دوستی صادقانه من و تو. خدایش بیامرزد . . . سه شنبه هجدهم تیر ۱۳۹۲ ] [ 19:58 ] [ فاطیما ] . رویه هر پله ای که باشی خدا یک پله از تو بالا تره نه به خاطر این که خداست چون می خواد دستت رو بگیره. دوشنبه دهم تیر ۱۳۹۲ ] [ 8:47 ] [ فاطیما ] . نچرخ تا آروم بگیره یه آدم شکسته تن. جمعه هفتم تیر ۱۳۹۲ ] [ 21:37 ] [ فاطیما ] . متعلق به همتونم سعی میکنم جمله های خوشگلی تووبلاگم ببینید. حقایق جالبی از زندگی. تسخير - طراحي و خدمات وب سايت. جای هرچی روشن فکره خالی* سینا*. خط و کاغذ*ریحان جونم*. مثل ب اران*نازنین جون*.

adi-nadi.blogsky.com

~دورها آواییست که مرا می خواند..~

http://www.adi-nadi.blogsky.com/page/5

دورها آواییست که مرا می خواند. به تماشا سوگند و به آغاز کلام و به پرواز کبوتر در ذهن واژه ای در قفس است. آدم از یک جایی به بعد کنار می کشد. اهلی خودش می شود. مگر یک آدم چقدر میتواند مهربان باشد. و تو هی سیلی بزنی به احساسش. واقعا ادم تا کی مگه میتونه هی مهربون باشه و به روی خودش نیاره. تاریخ : دوشنبه 6 مهرماه سال 1394 10:33 ب.ظ نویسنده : نارون. اینروز ها آدم میمونه بر سر دو راهی شک و تردید . نمیدونم چطور باید بیان کنم که درد داره جهل مردم سرزمینم رو دیدن . امروز خیلی دلم گرفته بود . تنها کسی که اشکام و پ...

adi-nadi.blogsky.com

نارون با موهای آبی .. - ~دورها آواییست که مرا می خواند..~

http://www.adi-nadi.blogsky.com/1394/12/06/post-217/نارون-با-موهای-آبی-

دورها آواییست که مرا می خواند. به تماشا سوگند و به آغاز کلام و به پرواز کبوتر در ذهن واژه ای در قفس است. نارون با موهای آبی . رنج ، درد ، گریه . تموم چیزایی که آدم حس میکنه تا ابد پایدارن و قرار نیست هیچی درست بشه . اما درست میشه .همه چیز درست میشه . تمام لحظه های تلخی که تجربه کردم دود شدن رفتن هوا . کلا دو دسته رنج داریم :. رنج هایی که خودمون به خودمون وارد میکنیم ( که معمولا بیخود هستن و در اینده میفهمیم چقدر احمق بودیم ). بگذریم ، اینروزا حالم خوبه .خیلی خوب . دلم یه جای آروم میخواد . آرامش ( فریناز ).

adi-nadi.blogsky.com

انکار تو ممکن نیست - ~دورها آواییست که مرا می خواند..~

http://www.adi-nadi.blogsky.com/1394/10/10/post-214/انکار-تو-ممکن-نیست

دورها آواییست که مرا می خواند. به تماشا سوگند و به آغاز کلام و به پرواز کبوتر در ذهن واژه ای در قفس است. انکار تو ممکن نیست. روزای خوبی که گاهی بهم بد میگذره و میدونم دارم اشتباه میکنم. که این روز های خوب و برای خودم تلخ میکنم. روزایی که تو در سکوت فرو رفتی و منم تصمیم به سکوت گرفتم . روزه ی سکوتم یک ماه بیشتر طول نکشید . خیلی تند تند دلم برات تنگ میشه اما دیر به دیر بهت سر میزنم. البته همیشه نگات میکنم ، از راه دور. از پشت قاب شیشه ای تبلتم . همین که بدونم امروز بودی ، نفس میکشی کافیه. حتی بد هاش و .

sufiyastory.blogfa.com

**قلم طبیعت**

http://www.sufiyastory.blogfa.com/1390/05

دست نوشته های من. دوستت دارم ، آنای تو.(10). سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام به همه ی دوستای خوبم که تو این مدت تنهاشون گذاشتم و ممنونم که تنهام نذاشتینو هوامو داشتین. ادامه داستان رو نوشتم اما نتونستم تمومش کنم بقیشو فردا ساعت ۶ بعد از ظهر آپ میکنم. رمز هم رمز قبلی. امروز خانه ساکت و آرام بود و به گمانم همه به بعد از ظهر فکر میکردند،قرار بود بعد از ظهر عمو جان مرا عمل جراحی کنند . سارا میای باهم بریم کنار رودخونه؟ و در حالی که کار هایش را انجام میداد گفت :. آنا داری نگرانم میکنی!

sufiyastory.blogfa.com

**قلم طبیعت** - دزد " داستان کوتاه "

http://www.sufiyastory.blogfa.com/post/45/دزد-داستان-کوتاه-

دست نوشته های من. انگار این خونه جن داره، هرچی میخری گم میشه، دیگه واسم اعصاب نمونده.هرجوری هست باید بفهمم این همه دزدی کار کیه.هفته پیش پول امروزم ساعت .من باید ته توی این قضیه رو در بیارم. پس این ساعت من کو؟ آخه این وسایل من کجا میرن تو این خونه. خب مادر جون خوب بگرد شاید یه جایی گذاشتی که یادت نیست. یک ساعته دارم میگردم اما چیزی نیست.شما به من بگو چرا وسایل من باید تو خونه گم بشه؟ آخه به غیر از من و تو کی توی این خونه هست؟ فقط کافیه دزدشو پیدا کنم میدونم باهاش چه کنم. امروز کار زیاد بود و اعصاب من داغ...

sufiyastory.blogfa.com

**قلم طبیعت** - دوستت دارم ، آنای تو...(8)

http://www.sufiyastory.blogfa.com/post/35/دوستت-دارم-،-آنای-تو-(8)

دست نوشته های من. دوستت دارم ، آنای تو.(8). دوستت دارم آنای تو. عمو سر سخت تر از آن بود که فکر میکردم. بارها منو نیما با او حرف زدیم اما او زیر بار عمل نمیرفت. نمیدانستم چطور باید عمو را راضی کنم.گاهی اوقات در برابر سوال ما سکوت میکرد و هیچ نمیگفت و گاهی محکم در برابر ما می ایستاد. رفتار عمو برایم مبهم بود.سر سختی عمو برایم عادت شده بود.تا جایی که هم من و هم نیما اصراری در این زمینه نکردیم. هر روز کنار رودخانه رفتن حس قشنگی را به من دست میداد که باعث میشد غمهایم را برای مدتی فراموش کنم. آن زن سرش را میان...