rajabzadeh2012.blogfa.com

alidehati.blogfa.com

... ساده مثل یه دهاتی - جواب یه نظر خصوصی

http://www.alidehati.blogfa.com/post-23.aspx

ساده مثل یه دهاتی. جواب یه نظر خصوصی. سنگ دربركه مي اندازم ومي پندارم باهمين سنگ زدن ماه به هم مي ريزد كي به انداختن سنگ پياپي درآب،ماه را مي شوداز حافظه ي آب گرفت؟ من درجواب فقط میتونم بگم . امروز را برای بیان عشق به عزیزانت غنیمت بشمار. شاید فردا احساسی باشد. ولی عزیزی نباشد . نوشته شده در دوشنبه پنجم دی ۱۳۹۰ساعت 13:35 توسط علي رضا. عشق و عاشقی چیه؟ جواب یه نظر خصوصی. تنهایی به معنای . 3. تنهایی به معنای . 2. تنهایی به معنای . (1). بعد از یک قرن . جستجو در شب . آقا رضای رجب زاده. ღஜღ بازیگوش ღஜღ (متین).

alidehati.blogfa.com

... ساده مثل یه دهاتی

http://www.alidehati.blogfa.com/9005.aspx

ساده مثل یه دهاتی. تنهایی به معنای . 3. چند قدمی جلوتر رفت . با همان نگاه اول چهره ی خودش را شناخته بود . اما ، اما هنوز شوکه بود . به چشمان خودش زل زده بود . وآرام آرام خودش رانزدیکتر کرد . ناگهان سکوتی که حاکم شد او را به خود آورد . همه نگاهی به او که روی تخت افتاده بود انداختند و . و برگشتند که بروند . سریع خودش را به جلوی در رساند و . نه ، کجا می روید؟ من اینجا هستم ، اینجا ". چرا به حرف های من گوش نمی دهید؟ من اینجا هستم ". با دست اشاره ای به بدن بی جان خود کرد . اون ، اونی که روی تخته ، من نیستم ".

alidehati.blogfa.com

... ساده مثل یه دهاتی - عشق و عاشقی چیه ؟؟؟

http://www.alidehati.blogfa.com/post-24.aspx

ساده مثل یه دهاتی. عشق و عاشقی چیه؟ وحشت از عشق كه نه،ترس ما فاصله هاست. وحشت از غصه كه نه،ترس ما خاتمه هاست. ترس بيهوده نداريم،صحبت از خاطره هاست. صحبت از كشتن ناخواسته عاطفه هاست. كوله باريست پرازهيچ كه بر شانه ي ماست. گله از دست كسي نيست. مقصر دل ديوانه ماست. به نظر من عشق و عاشقی واقعی اینه که . نمیدونم چی بگم.آدم اگر عاشق باشه و عشقش دوطرفه اس باید عشقشو بروز بده قبل از اینکه. معشوقش احساس کنه عشقش یک طرفه اس.تنها شجاعتی که تو دوست داشتن و عشق لازمه. علاقه قبل از ازدواج لازمه اما عشق و عاشقی هرگز .

alidehati.blogfa.com

... ساده مثل یه دهاتی - جستجو در شب ...

http://www.alidehati.blogfa.com/post-16.aspx

ساده مثل یه دهاتی. جستجو در شب . باد می وزید . موهای ژولیده اش آرام و قرار نداشتند. گاه گداری رعشه ای خفیف بدنش را می لرزاند. رعشه ای آمیخته با سرما. ناگهان از خواب پرید . در حالی که روی صندلی چمباتمه زده بود. و زانو هایش را در بقل گرفته بود. یادش نمی آمد کی به خواب رفته بود . ساعتش را از روی زمین برداشت . سخت می توانست ببیند . تنها صحنه ای که از قبل از خواب در ذهنش مانده بود . ستاره ها بودند . اما هرچه تلاش کرده بود . نتوانسته بود ، نتوانسته بود پیدایش کند . او انتخابش راکرده بود . شادمان بود از اینکه .

alidehati.blogfa.com

... ساده مثل یه دهاتی - تنهایی به معنای ... 3

http://www.alidehati.blogfa.com/post-22.aspx

ساده مثل یه دهاتی. تنهایی به معنای . 3. چند قدمی جلوتر رفت . با همان نگاه اول چهره ی خودش را شناخته بود . اما ، اما هنوز شوکه بود . به چشمان خودش زل زده بود . وآرام آرام خودش رانزدیکتر کرد . ناگهان سکوتی که حاکم شد او را به خود آورد . همه نگاهی به او که روی تخت افتاده بود انداختند و . و برگشتند که بروند . سریع خودش را به جلوی در رساند و . نه ، کجا می روید؟ من اینجا هستم ، اینجا ". چرا به حرف های من گوش نمی دهید؟ من اینجا هستم ". با دست اشاره ای به بدن بی جان خود کرد . اون ، اونی که روی تخته ، من نیستم ".

alidehati.blogfa.com

... ساده مثل یه دهاتی

http://www.alidehati.blogfa.com/8910.aspx

ساده مثل یه دهاتی. می خواستم به دنیا بیایم، در زایشگاه عمومی،. پدر بزرگم به مادرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی. مادرم گفت: چرا؟ گفت: مردم چه می گویند؟ می خواستم به مدرسه بروم، مدرسه ی سر کوچه ی مان. مادرم گفت: فقط مدرسه ی غیر انتفاعی! مادرم گفت: مردم چه می گویند؟ به رشته ی انسانی علاقه داشتم. پدرم گفت: فقط ریاضی! گفت: مردم چه می گویند؟ با دختری بی بضاعت می خواستم ازدواج کنم. خواهرم گفت: مگر من بمیرم. گفتم: چرا؟ گفت: مردم چه می گویند؟ گفتند: مردم چه می گویند؟ گفت: مردم چه می گویند؟ گفت:مردم چه می گویند؟ حالا ...

temple.blogfa.com

اسیر سرنوشت -

http://www.temple.blogfa.com/post/27

اسیرم بین عشق و بیخیالی. در هیاهوی زندگی دریافتم. چه دویدن هایی که فقط پاهایم را از من گرفت ،. در حالیکه گویی ایستاده بودم! چه غصه هایی که فقط به غم دلم حاصل شد،. در حالیکه قصه کودکانه اى بیش نبود! که اگر بخواهد میشود و اگر نخواهد نمی شود! حك شده در ساعت توسط تمنا. یکی یکی میرفتیم و کاتب سرنوشتمان را با خطی زرین مینوشت نوبت به ما که رسید قلم از قلمدان افتاد و شکست, کاتب با خط تیره و تار نوشت: اسیر سرنوشت. هفته سوم تیر 1392. هفته سوم خرداد 1392. هفته چهارم اسفند 1391. هفته چهارم بهمن 1391. تراوش های یک ذهن.

temple.blogfa.com

اسیر سرنوشت

http://www.temple.blogfa.com/1391/11/1

اسیرم بین عشق و بیخیالی. محض رضای خدا برای یکبارهم شده. دلم را نشان بده. دیوار دلم آنقدرها هم که فکر میکنند. گاهی زیادی کوتاه میآیم! حك شده در ساعت توسط تمنا. یکی یکی میرفتیم و کاتب سرنوشتمان را با خطی زرین مینوشت نوبت به ما که رسید قلم از قلمدان افتاد و شکست, کاتب با خط تیره و تار نوشت: اسیر سرنوشت. هفته سوم تیر 1392. هفته سوم خرداد 1392. هفته چهارم اسفند 1391. هفته چهارم بهمن 1391. هفته او ل بهمن 1391. هفته دوم آذر 1391. هفته دوم آبان 1391. هفته دوم مهر 1391. هفته او ل مهر 1391. هفته سوم شهریور 1391.

temple.blogfa.com

اسیر سرنوشت -

http://www.temple.blogfa.com/post/19

اسیرم بین عشق و بیخیالی. گاهی با یک قطره،. لیوان لبریز می شود. گاهی با یک کلام،. قلبی آسوده و آرام می گردد. گاهی با یک کلمه،. یک انسان نابود می شود. گاهی با یک بی مهری،. مراقب بعضی یک ها. در حالی که ناچیزند. حك شده در ساعت توسط تمنا. یکی یکی میرفتیم و کاتب سرنوشتمان را با خطی زرین مینوشت نوبت به ما که رسید قلم از قلمدان افتاد و شکست, کاتب با خط تیره و تار نوشت: اسیر سرنوشت. هفته سوم تیر ۱۳۹۲. هفته سوم خرداد ۱۳۹۲. هفته چهارم اسفند ۱۳۹۱. هفته چهارم بهمن ۱۳۹۱. هفته او ل بهمن ۱۳۹۱. هفته دوم آذر ۱۳۹۱.