sinashaffi.blogfa.com
هنوز چشمانم بارانی می شود - به ناگهان
http://www.sinashaffi.blogfa.com/post-296.aspx
هنوز چشمانم بارانی می شود. خیال می کنم امشب دوباره می آید. دوبال بخت من از یک ستاره می آید. نفوس خوب بزن ای هوای بارانی . بگو سپیده ی صبح از کناره می آید. بگو که فصل بهار و بنفشه و لبخند. وروزهای خوش این هزاره می آید. که دست و پای خودم را دوباره گم بکنم. به این امید که آن ماه پاره می آید. گره زدم نفسم را به ابر بارانزا . که عشق گم شده ی من سواره می آید. نخواب دختر قصه که شاهزاده ی تو . به ناگهان و بدون اشاره می آید. دوباره عطر تن یوسف سرورانگیز. به جای پیرهن پاره پاره می آید. می خواهید بدانید کیستم؟
pershin2501year.blogsky.com
2501 سال امپراتوری ایران
http://www.pershin2501year.blogsky.com/page/4
2501 سال امپراتوری ایران. چه بویی میدهد خانه ما. چه بویی میدهد خانه ما ، در حیاط را باز میکنم بوی خانه ریه هایم را پر میکند. و قطرات باران صورتم را نوازش خوشایندی که ماهیچه های صورتم خود بخود. جمع شوند و لبخند را روی صورتم نقاشی کنند را به من هدیه میدهد وبعد من. ناخوداگاه لبخند را ادامه میدهم . موتورسیکلت را ته حیاط و زیر سایه بانی که. کنار نارنج است پارک میکنم که باران خیسش نکند.عمدا طوری از کنار نارنج ها. عبور میکنم که برگهای تازه و شفافشان به صورتم کشیده شوند ، آسمان را نگاه. و اما امروز بهار شد.
pershin2501year.blogsky.com
2501 سال امپراتوری ایران
http://www.pershin2501year.blogsky.com/1392/07
2501 سال امپراتوری ایران. پاییز را فراموش کرده ام. میگویند کسانی خاطرات گذاشته را نگه میدارند که به آینده امید ندارند. میگویند که بزرگان چنین چیزی گفته اند. من با خاطراتم زندگی میکنم. حتی با خاطراتم آینده ام را میسازم. و من اصلا یادم نبوده. یعنی اگه دیشب یونس ماهی گیر یادآوری نمیکرد که من پاییز رو دوس دارم. شاید تا پایانش اصلابفکرم نمیرسید که پاییز هم رسیده. چندسالی هست در پاییز مغزم مور مور میکند. اگر ز میدان آید عمویم. از کام عطشان دیگر نگویم. بابا زمیدان آمدعمویم نیامد آه عمویم نمیاد. من و محله ام.
pershin2501year.blogsky.com
2501 سال امپراتوری ایران
http://www.pershin2501year.blogsky.com/page/2
2501 سال امپراتوری ایران. چند وقتیست میام و امپراطوری رو باز میکنم میخوام چیزی بگم ولی انگار وقت استراحت فرا رسیده. نوشتن حس میخواد الهام میخواد و کلمه میخواد کلماتی که جمله بشن و برن تو ذهن بشینن. نه اینکه مثل یه وانت تو اتوبان تلپ تلپ خاموش بشه و ماشینای پشت سرت بوق بوق کنن و. سید اکبر پیاده شه بره عقب ماشین که تصادف نشه و تو کاپوتو بزنی بالا و فیوزا رو جابجا کنی. از اول بهار تا حالا یک فصل و نصفی بیشتر نگذشته ولی من بیش از چندین فصل زندگی رو توی. بدبخت آدمای خاکستری که همیشه مورد هجومند! و شاید یک روز.
pershin2501year.blogsky.com
2501 سال امپراتوری ایران
http://www.pershin2501year.blogsky.com/1392/01
2501 سال امپراتوری ایران. امشب کلمات بس ناجوان مردانه کم شده اند. دلم فلافل میخواهد این وقت شب! امشب قرار نیست از امروز و دیروز حرف بزنم ، قرار نیست از. شب گردی و بوی بهارنارنج حرف بزنم! هوا کم کم رو به گرماست و گرما کشان کشان خودشو به ما. نزدیک تر میکنه ، ولی نمیدانم چرا احساس سرما میکنم. شاید بخاطر اخباریست که رادیو تلوزیون از شهرهای بوشهر میدهند. امشب کلمات بس ناجوان مردانه کم شده اند. پانوشت : این شعر را فقط بخاطر شباهت لفظی اش با فضای من. و مرورش دیروز با دوستم رحمن تقدیم میکنم به رحمان. خود را درون...
pershin2501year.blogsky.com
2501 سال امپراتوری ایران
http://www.pershin2501year.blogsky.com/1391/11
2501 سال امپراتوری ایران. فکر میکنم و وقتی فکر میکنم احساس میکنم هیچ فکر نکردم. و بعضی اوقات به این نتیجه میرسم که اصلا چیزی برای فکر. کردن ندارم یا اصلا چیزی ندارم که بتونم با اون فکر کنم(مغز). حالم بهم میخوره ، میخوام بالا بیارم ، پزشکان میگن حالات. درونی گاهی اوقات بروز فیزیکی داره . فکر میکنم این تهوع. درونیه که داره برونی میشه! گاهی بین منطق و احساس برونی یه درگیری جدی پیش. میاد با احساس درونی و منطق احساسی! ووقتی که بالا میاری میبنی که اضافات معده نیست ، یه سری. با اعمال زیبا دور برت بودن! البته یه...
pershin2501year.blogsky.com
2501 سال امپراتوری ایران
http://www.pershin2501year.blogsky.com/page/10
2501 سال امپراتوری ایران. شروعی دوبار مثل سپیده صبح. سلامی چو بوی خوش آشنایی. درودی صد درود به روان پاکان بی دروغ. البته قالبم در وبلاگ قبلی رو خیلی دوس دارم ولی حیف. به امید دیدار دوستان قدیمی. شمایی را که نمیدانم. و شمایی را که خوب میدانم. روزهای آفتابی تر آفتابی لیان. از نعمیه های صیدان درون آب. از خوردن سیب ترش بعداز امتحان توی دریا. و از چل چله باد شمال زیر بال مینار. چل چله باد شمال زیر بال مینار. گرما شرجی تابستان زمستان دوستان باب دوستان ناباب همه را خیلی دوست دارم. Design By : RoozGozar.com.
pershin2501year.blogsky.com
پاییز را فراموش کرده ام - 2501 سال امپراتوری ایران
http://www.pershin2501year.blogsky.com/1392/07/30/post-35/پاییز-را-فراموش-کرده-ام
2501 سال امپراتوری ایران. پاییز را فراموش کرده ام. میگویند کسانی خاطرات گذاشته را نگه میدارند که به آینده امید ندارند. میگویند که بزرگان چنین چیزی گفته اند. من با خاطراتم زندگی میکنم. حتی با خاطراتم آینده ام را میسازم. و من اصلا یادم نبوده. یعنی اگه دیشب یونس ماهی گیر یادآوری نمیکرد که من پاییز رو دوس دارم. شاید تا پایانش اصلابفکرم نمیرسید که پاییز هم رسیده. چندسالی هست در پاییز مغزم مور مور میکند. اگر ز میدان آید عمویم. از کام عطشان دیگر نگویم. بابا زمیدان آمدعمویم نیامد آه عمویم نمیاد. من و محله ام.
pershin2501year.blogsky.com
2501 سال امپراتوری ایران
http://www.pershin2501year.blogsky.com/1392/02
2501 سال امپراتوری ایران. امروز باران بارید ، امشب داره بارون میاد ، اگه یکم هوا سردتر بود که می شد کاپشن پوشید. بدون تردید شهر یه چهره زمستونی به خودش میگرفت امروز ، وقتی که از محل کسب علم و. دانش اومدیم بیرون بارون میزد ش ر ش ر ، دوست شاعرم را با موتورش به اون یکی دوستم با. ماشینش ترجیح دادم. بهرحال شاید تا هفت هشت ماه دیگه بارون نزنه . ماشین هایی که. با سرعت کنار ما عبور میکنند ، حواسشان به ما نیست که آب خیابان را با سرعتشان به ما. می پاشند ، شاید هم حواسشان هست ولی دوس دارند خوش باشند، ما هم خوشیم.
pershin2501year.blogsky.com
2501 سال امپراتوری ایران
http://www.pershin2501year.blogsky.com/1392/06
2501 سال امپراتوری ایران. بند کفشهایت را بسته ای؟ میروی مراسم ختم درون مسجد مینشینی قرآن میخوانی و میدانی یک نفر از دنیا رفته. است ولی هیچ به مردن فکر نمیکنی و این خود یک مرگ است و مرگبارترازآن اینکه. رانی را سر میکشی و چون اصلا به مردن فکرنمیکنی فاتحه خواندن هم از یادت می رود. و تو مرده ای و خود نمیدانی و نمیدانی که لطف خداوند است که دم و بازدم میکنی. حتی صدای قلب خودت را هم نمیشنوی. تو کجای این خاک ایستاده ای؟ بند کفشهایت را بسته ایی یا اصلا کفشهایت بند ندارد. ازاین که خلوتت را با شخصیتت اشتباه بگیرن؟