rayda.blogfa.com

dead.blogfa.com

شبگرد

http://www.dead.blogfa.com/9212.aspx

شب بود و شبگردیه باد بارون. من همون ولگرد خیابون . شبانه ها و عاشقانه ها(نازنین). تقدیم به تو که هر لبخندت تولد من است سوگند. گذشت زمان من را هم خاطره كرد. سلام بعد از دو سال اومدم اما نمیدونم جی بنویسم ب. دل نوشتي از شیطان در چهارشنبه 21 اسفند1392 ساعت.

dead.blogfa.com

شبگرد

http://www.dead.blogfa.com/8712.aspx

شب بود و شبگردیه باد بارون. من همون ولگرد خیابون . شبانه ها و عاشقانه ها(نازنین). تقدیم به تو که هر لبخندت تولد من است سوگند. گذشت زمان من را هم خاطره كرد. نه اشتباه نمیکنم داره باران میاد. حالا میتونم برم زیر باران گریه کنم. گریه کنم و غم هام بیرون کنم. اما افسوس که من. در این ناکجا آباد. دل نوشتي از شیطان در پنجشنبه 1 اسفند1387 ساعت.

09355332581.blogfa.com

kiss

http://www.09355332581.blogfa.com/post-69.aspx

اي خداوند حكيم همه جفتند و ما تکیم. هندویی عقربی را دید که در آب برای نجات خویش دست و پا میزند . هندو به قصد کمک دستش را به طرف عقرب دراز کرد اما عقرب تلاش کرد تا نیشش بزند! با این وجود مرد هنوز تلاش میکرد تا عقرب را از آب بیرون بیاورد اما. عقرب دوباره سعی کرد او را نیش بزند! مردی در آن نزدیکی به او گفت : چرا از نجات عقربی که مدام نیش میزند دست نمیکشی؟ هندو گفت : عقرب به اقتضای طبیعتش نیش میزند طبیعت عقرب نیش زدن است و طبیعت من عشق ورزیدن . روز محشر وقت پرسيدن زمن رب جلي. گفت تو غرق گناهي؟ اس ام اس ضد حال.

09355332581.blogfa.com

kiss

http://www.09355332581.blogfa.com/post-67.aspx

اي خداوند حكيم همه جفتند و ما تکیم. به سلامتيه اون پسري که. 10سالش بود باباش زد تو گوشش هيچي نگفت. 20سالش شد باباش زد تو گوشش هيچي نگفت. 30سالش شد باباش زد تو گوشش زد زير گريه! باباش گفت چرا گريه ميکني؟ گفت: آخه اونوقتا دستت نميلرزيد. سلام من پیام هستم.تا حدی که از دستم بیاد واسه نظر دادن کم نمیذارم. با معرفتم.جووووووووووووون واسه رفیق میدم البته رفیق داریم تا رفیق. روز محشر وقت پرسيدن زمن رب جلي. گفت تو غرق گناهي؟ گفت پس آتش نميگيرد چرا جسم و تنت. گفتمش چون حک نمودم روي قلبم. اس ام اس جوکستان.

09355332581.blogfa.com

kiss

http://www.09355332581.blogfa.com/post-66.aspx

اي خداوند حكيم همه جفتند و ما تکیم. فاصله دختر تا پیر مرد یک نفر بود روی نیمکتی چوبی روبه روی یک آب نمای سنگی. پیرمرد از دختر پرسید. چرا گریه می کنی؟ دوستام منو دوست ندارن. قبلا اینو به تو گفتن؟ ولی تو قشنگ ترین دختری هستی که من تا حالا دیدم. از ته قلبم آره. دخترک بلند شد پیرمرد را بوسید و به طرف دوستاش دوید شاد شاد. چند دقیقه بعد پیر مرد اشک هاش را پاک کرد کیفش را. باز کرد عصای سفیدش را بیرون آورد و رفت. سلام من پیام هستم.تا حدی که از دستم بیاد واسه نظر دادن کم نمیذارم. روز محشر وقت پرسيدن زمن رب جلي.

09355332581.blogfa.com

kiss

http://www.09355332581.blogfa.com/post-60.aspx

اي خداوند حكيم همه جفتند و ما تکیم. استادی درشروع کلاس درس، لیوانی پراز آب به دست گرفت. آن را بالا گرفت که همه ببینند. بعد از شاگردان پرسید:. به نظر شما وزن این لیوان چقدر است؟ 50 گرم ، 100 گرم ، 150 گرم. من هم بدون وزن کردن، نمی دانم دقیقا وزنش چقدراست. اما سوال من این است: اگر من این لیوان آب را چند دقیقه همین طور نگه دارم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ شاگردان گفتند: هیچ اتفاقی نمی افتد. خوب، اگر یک ساعت همین طور نگه دارم، چه اتفاقی می افتد؟ یکی از شاگردان گفت: دست تان کم کم درد میگیرد. شاگردان جواب دادند: نه.

09355332581.blogfa.com

kiss

http://www.09355332581.blogfa.com/post-68.aspx

اي خداوند حكيم همه جفتند و ما تکیم. اتومبیل مردی که به تنهایی سفر می کرد در نزدیکی صومعه ای خراب شد. مرد به سمت صومعه حرکت کرد و به رئیس صومعه گفت : ماشین من خراب شده. آیا می توانم شب را اینجا بمانم؟ سلام من پیام هستم.تا حدی که از دستم بیاد واسه نظر دادن کم نمیذارم. با معرفتم.جووووووووووووون واسه رفیق میدم البته رفیق داریم تا رفیق. روز محشر وقت پرسيدن زمن رب جلي. گفت تو غرق گناهي؟ گفت پس آتش نميگيرد چرا جسم و تنت. گفتمش چون حک نمودم روي قلبم. پروفایلمم فعاله به قسمت مدیر وبلاگ برید. اس ام اس جوکستان.

09355332581.blogfa.com

kiss

http://www.09355332581.blogfa.com/post-54.aspx

اي خداوند حكيم همه جفتند و ما تکیم. روزي دانشمندى آزمايش جالبى انجام داد. او يك آكواريوم ساخت و با قرار دادن يک ديوار شيشهاى در وسط آكواريوم آن را به دو بخش تقسيم کرد. در يک بخش، ماهى بزرگى قرار داد و در بخش ديگر ماهى کوچکى که غذاى مورد علاقه ماهى بزرگتر بود. ماهى کوچک، تنها غذاى ماهى بزرگ بود و دانشمند به او غذاى ديگرى نمىداد. او براى شکار ماهى کوچک، بارها و بارها به سويش حمله برد ولى هر بار با ديوار نامرئي كه وجود داشت برخورد مىکرد، همان ديوار شيشهاى که او را از غذاى مورد علاقهاش جدا مىکرد. ما و عشق ما...

09355332581.blogfa.com

kiss

http://www.09355332581.blogfa.com/post-65.aspx

اي خداوند حكيم همه جفتند و ما تکیم. مرد جوانی در آرزوی ازدواج با دختر کشاورزی بود. کشاورز گفت برو در آن قطعه زمین بایست. من سه گاو نر را آزاد می کنم اگر توانستی دم یکی از این گاو نرها را بگیری من دخترم را به تو خواهم داد.مرد قبول کرد. در طویله اولی که بزرگترین بود. باز شد . باور کردنی نبود بزرگترین و خشمگین ترین گاوی که در تمام عمرش دیده بود. گاو با سم به زمین می کوبید و به طرف مرد جوان حمله برد. جوان خود را کنار کشید تا گاو از مرتع گذشت. روز محشر وقت پرسيدن زمن رب جلي. گفت تو غرق گناهي؟ اس ام اس جوکستان.