rivendell.blog.ir

freedom-ride.blogfa.com

گام‌هايي به سوي هستي

http://www.freedom-ride.blogfa.com/post/14

سه شنبه پانزدهم بهمن ۱۳۹۲. دو غزل از حافظ. زاهد خلوت نشین دوش به میخانه شد. از سر پیمان برفت بر سر پیمانه شد. صوفی مجلس که دی جام و قدح میشکست. باز به یک جرعه می عاقل و فرزانه شد. شاهد عهد شباب آمده بودش به خواب. باز به پیرانه سر عاشق و دیوانه شد. مغبچهای میگذشت راه زن دین و دل. در پی آن آشنا از همه بیگانه شد. آتش رخسار گل خرمن بلبل بسوخت. چهره خندان شمع آفت پروانه شد. گریه شام و سحر شکر که ضایع نگشت. قطره باران ما گوهر یک دانه شد. نرگس ساقی بخواند آیت افسونگری. حلقه اوراد ما مجلس افسانه شد.

freedom-ride.blogfa.com

گام‌هايي به سوي هستي

http://www.freedom-ride.blogfa.com/1392/09

شنبه سی ام آذر ۱۳۹۲. مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو. یادم از ک شته خویش آمد و هنگام درو. ب خ سبیدی و خورشید دمید. گفت: با این همه از سابقه نومید مشو. گر روی پاک و مجرد چو. از فروغ تو به خورشید رسد صد پرتو. تکیه بر اختر شب دزد مکن کاین عیار. گوشوار زر و لعل ار چه گران دارد گوش. دور خوبی، گذران است نصیحت بشنو! چشم بد دور ز خال تو که در عرصه ح سن. بیدقی راند که ب رد از م ه و خورشید گرو. آسمان گو مفروش این عظمت، کاندر عشق. خرمن مه به جوی. آتش زهد و ریا خرمن دین خواهد سوخت. این خرقه پشمینه بینداز و برو. خودش ر...

freedom-ride.blogfa.com

گام‌هايي به سوي هستي

http://www.freedom-ride.blogfa.com/1392/11

شنبه بیست و ششم بهمن ۱۳۹۲. آشناها و کسانی که دوستشان دارم زیادند اما دوستانم در این دنیای مجازی چند نفری هستند:. شمیم مهران, جیمز, ملیکا و حسین. دوست دارم برداشتم از هرکدامشان را بگویم. آنقدر احترام و گرمی بینمان است که خدا را شکر میکنم همیشه برایش. کنارش می توانم آن خود سرسخت و را بریزم بیرون, یا آن خود دلنازک را بگذارم کنار دل نازکش, با خیالی جمع. ولی دیدم چهره هامان واقعا شبیه هم نیست! ملیکا هم برایم حکم بخش دیگری از وجودم را دارد. بخشی که کمی کله شق است! می خندم و می گویم باشد! که من را چون فرزندی در...

freedom-ride.blogfa.com

گام‌هايي به سوي هستي

http://www.freedom-ride.blogfa.com/post/12

یکشنبه بیست و دوم دی ۱۳۹۲. دیشب نفسم تنگ بود خیلی تنگ. از خودم تنگ بود, از خرابی حالم تنگ بود این نفس. نفهمیدم چگونه توانستم بخوابم فکر نمیکردم خوابم ببرد. دیشب نفسم تنگ بود از خالی بودن دستهایم. نفسم تنگ بود از لبریز شدن پیمانه ی عمر و خالی بودن. نفسم تنگ بود از هیچ بودن. از سکوتی از اجبار, برای آنکه چیزی ندار که بگویم. دیشب نگاهم به خودم افتاد, و خودم را چنان خالی دیدم و بی هیچ, که نفسم تنگ شد. دیشب از خرقه ی آلوده و لاف صلاح زدن نفسم تنگ شد. دیشب از نگاه سرشار دیگران و خالی بودن خویش نفسم تنگ شد.

freedom-ride.blogfa.com

گام‌هايي به سوي هستي

http://www.freedom-ride.blogfa.com/post/11

دوشنبه نهم دی ۱۳۹۲. یادم افتاد یکباره درست زمانی که میخواستم اب بخورم. یادم افتاد سالیان قلب ر, نمیدانم چندی سال قبل؟ روزی که نشستم بودم پای میز عسلی بدون شیشه که یک قسمتی از آن رنگش رفته بود. و آن قطره هائی که می چکید از چشم و روزی میز خشک می شد و نمک هایش یادگار می ماند. و قلبی که می گداخت و قلمی که می نوشت. قلمی که بی فکر می نوشت و از روی دل. آن روزی که رهائی می خواستم و رها نشدم. چه روزهائی رهائی می خواستم و رها نشدم. و همچنان در بند اسارت این تن مانده ام و خود را به فرداها می کشانم.

freedom-ride.blogfa.com

گام‌هايي به سوي هستي

http://www.freedom-ride.blogfa.com/author/freedom-ride

شنبه بیست و ششم بهمن ۱۳۹۲. آشناها و کسانی که دوستشان دارم زیادند اما دوستانم در این دنیای مجازی چند نفری هستند:. شمیم مهران, جیمز, ملیکا و حسین. دوست دارم برداشتم از هرکدامشان را بگویم. آنقدر احترام و گرمی بینمان است که خدا را شکر میکنم همیشه برایش. کنارش می توانم آن خود سرسخت و را بریزم بیرون, یا آن خود دلنازک را بگذارم کنار دل نازکش, با خیالی جمع. ولی دیدم چهره هامان واقعا شبیه هم نیست! ملیکا هم برایم حکم بخش دیگری از وجودم را دارد. بخشی که کمی کله شق است! می خندم و می گویم باشد! که من را چون فرزندی در...

freedom-ride.blogfa.com

گام‌هايي به سوي هستي

http://www.freedom-ride.blogfa.com/post/9

پنجشنبه بیست و هشتم آذر ۱۳۹۲. زندگی را لحظه هایش می سازند. زندگی را تصمیم ها می سازند. زندگی را بر دل پا نهادن یا از عقل گذشتن می سازد. زندگی درست همان لحظه ای ست که عزم می کنی بر صعود و به یکباره خودت به هزاران جلوه خود را از قدم نهادن باز می داری. روزی عقل تو را زنجیر می کند. و روزی هوای دل. و یک روز باید با دل از عقل بگذری و دیگر روز به قدرت عقل دل را کناری نهی. زندگی همین تصمیم هاست. زندگی توجیه نکردن خویش و تصمیم های خویش است. زندگی رو راست بودن با خود است. زندگی ساده ست اما رفتن سخت است.

freedom-ride.blogfa.com

گام‌هايي به سوي هستي

http://www.freedom-ride.blogfa.com/1392/10

چهارشنبه بیست و پنجم دی ۱۳۹۲. هنوز باران هست و گل. هنوز چیزهائی وجود دارند که بتوان به خاطرشان لبخند زد. نوشته شده در ساعت 13:33 ] [ نويسنده : سوار. یکشنبه بیست و دوم دی ۱۳۹۲. دیشب نفسم تنگ بود خیلی تنگ. از خودم تنگ بود, از خرابی حالم تنگ بود این نفس. نفهمیدم چگونه توانستم بخوابم فکر نمیکردم خوابم ببرد. دیشب نفسم تنگ بود از خالی بودن دستهایم. نفسم تنگ بود از لبریز شدن پیمانه ی عمر و خالی بودن. نفسم تنگ بود از هیچ بودن. از سکوتی از اجبار, برای آنکه چیزی ندار که بگویم. دیشب دوباره یاد خودم افتادم. من توان ...

freedom-ride.blogfa.com

گام‌هايي به سوي هستي

http://www.freedom-ride.blogfa.com/1392/08

چهارشنبه بیست و دوم آبان ۱۳۹۲. یادت بماند امشب را. یادت بماند فریاد را. چرا هیت را یادت بمان. اسمان را و از خود گذشتن را. زانوان سست اراده را و درد از خود جان کندن را. و شیرینی قلب را. و شیرینی شرق و غرب را. و یادت بماند امشب را. و آخرین قول را. یادت بماند امشب را. بگذر از من بگذر ای من. و جای در جای پای ل آلوده ی باران خورده اش بگذار. و فریادهایت را به یاد داشته باش. و چراغ لرزان را. روبرویت باشد وصل باشی و اقتدا کنی. و امشب را یادت بماند, به مثابه سالها قبل. اینبار بی بهانه ی خود. و من پر می شوم.

freedom-ride.blogfa.com

گام‌هايي به سوي هستي

http://www.freedom-ride.blogfa.com/post/15

جمعه بیست و پنجم بهمن ۱۳۹۲. امروز و تو, و او, و آن دو, و او. امروز را بیاد خواهم داشت بخاطر او. که من را چون فرزندی در آغوش محبت خویش گرفت و دستانم را گرفت و مرا بلند کرد. که مرا ثابت شده است عظمت او, چیزی ست که در وصف نگنجد. ای سایه ات سبز و مهربان,. چگونه شنیدی. و چه زیبا شنیدی. در روزی که هیچ گمانم نبود که چنین روزی باشد شنید سخنم را و حالم تغییر داد و در چنین روزی کنار آن دو بودم و برای او اشک می ریختم. و چه تکرار ناشدنی. و کاش جرئت آن داشتم که به مانند خیالات روشنم, در کنارشان فریاد می زدم. فریاد.