labkhande-chashme-to.blogfa.com
ღ♥ღ بــانـــوی آفتـابــــــ ღ♥ღ - " رهایی یک پروانه "
http://www.labkhande-chashme-to.blogfa.com/post/56
ღ ღ بانوی آفتاب ღ ღ. دلخوش عشق شما نیستم اے اهل زمین بخدا معشوق من آט بالاییست. تاريخ : نویسنده : راضیه رمضانی . ( آفتاب ). به استغاثه نشسته ام! از همجواری توازن دو حس موازی. که در سایه سار هم. قد می کشند :. میوه ی شیرین عشق. طعم تلخ نبودن . اشک های شور من. در انزوای ، ژرف ترین باورها. و حریصانه ، آبیاری. بستر و هم دو احساس را. با انعکاس سایه ی آفتاب. شکاف این دو حس را ،. به هم نخ می کنم. به جدال می پردازم. ای بال های آزادی. از این نگاه های خیره ی شکاک. که کمر به قتل من بسته اند . فقط ، گه گاه. شاعر بهرا...
labkhande-chashme-to.blogfa.com
ღ♥ღ بــانـــوی آفتـابــــــ ღ♥ღ - بعد از " تو " ...
http://www.labkhande-chashme-to.blogfa.com/post/57
ღ ღ بانوی آفتاب ღ ღ. دلخوش عشق شما نیستم اے اهل زمین بخدا معشوق من آט بالاییست. بعد از تو . تاريخ : نویسنده : راضیه رمضانی . ( آفتاب ). به تو می گویم. به تو که :. به تو که :. یادت هست ، گرمای زمین. از همآغوشی تن های گناه. به تو . ای خواب محال. در شبی تب زده از حس گناه. به تو می گویم. به تو که :. در مستی یک جام شراب. یک بوسه ی ناب. بر گونه ی سرخ می ریزی. به تو که :. تا لحظه ی مرگ ، از خاطر من لبریزی. به تو می گویم. به تو که :. بعد از آن . لغزش سخت. چ شم می بندی بر من. اما تو هنوز . ای عشق نهان. در دل شب :.
labkhande-chashme-to.blogfa.com
ღ♥ღ بــانـــوی آفتـابــــــ ღ♥ღ
http://www.labkhande-chashme-to.blogfa.com/1392/04
ღ ღ بانوی آفتاب ღ ღ. دلخوش عشق شما نیستم اے اهل زمین بخدا معشوق من آט بالاییست. بعد از تو . تاريخ : نویسنده : راضیه رمضانی . ( آفتاب ). به تو می گویم. به تو که :. به تو که :. یادت هست ، گرمای زمین. از همآغوشی تن های گناه. به تو . ای خواب محال. در شبی تب زده از حس گناه. به تو می گویم. به تو که :. در مستی یک جام شراب. یک بوسه ی ناب. بر گونه ی سرخ می ریزی. به تو که :. تا لحظه ی مرگ ، از خاطر من لبریزی. به تو می گویم. به تو که :. بعد از آن . لغزش سخت. چ شم می بندی بر من. اما تو هنوز . ای عشق نهان. در دل شب :.
labkhande-chashme-to.blogfa.com
ღ♥ღ بــانـــوی آفتـابــــــ ღ♥ღ
http://www.labkhande-chashme-to.blogfa.com/1391/07
ღ ღ بانوی آفتاب ღ ღ. دلخوش عشق شما نیستم اے اهل زمین بخدا معشوق من آט بالاییست. تاريخ : نویسنده : راضیه رمضانی . ( آفتاب ). سکوت به جان افتاده ام را با کدام لالایی نگاهت آرام می کنی؟ این بغض نشسته در گلو! این طوفان بی انتها . آمدنت را می طلبد . بیا تا به ارتفاع ابدیت بالا رویم و به حجم نیستی برسیم . تا قله ی ایمان . و خیس از گریه . و به آغازی دوباره سلام کنیم . سلامی به رنگ خدا . پر از حس نو شدن . بیا تا به رسم تمام بودن ها پر شویم از هم . غرق در چشمان آبی هم . و زکات نبودن ها را پرداخت کنیم . کوچک تو &#...
labkhande-chashme-to.blogfa.com
ღ♥ღ بــانـــوی آفتـابــــــ ღ♥ღ - " کوتاه های من "
http://www.labkhande-chashme-to.blogfa.com/post/55
ღ ღ بانوی آفتاب ღ ღ. دلخوش عشق شما نیستم اے اهل زمین بخدا معشوق من آט بالاییست. تاريخ : نویسنده : راضیه رمضانی . ( آفتاب ). هنوز میوه ی کال دیروز. به گردن نهاده ای! ای فصل های فاصله. این تارهای تنیده ی احساس را. که سال ها خون دل خورده اند . بوی تو می آید. آب می شود . تمام غنچه های دلم ، گل می کنند. پشت هزاران بی کسی. کمر خمیده ی پدر. در تقابل نان . آبرو. ه رم نفس هایی که،. حصار تنهایی اش شده بود . فردایم از آن تو . به دار آویخته ام،. سی و هشت بار. زبان تیز مرا نبین ،. دلی در انتهای سینه. کدام نقطه ی دریا.
labkhande-chashme-to.blogfa.com
ღ♥ღ بــانـــوی آفتـابــــــ ღ♥ღ - " آمیزش خاک با درد "
http://www.labkhande-chashme-to.blogfa.com/post/53
ღ ღ بانوی آفتاب ღ ღ. دلخوش عشق شما نیستم اے اهل زمین بخدا معشوق من آט بالاییست. آمیزش خاک با درد. تاريخ : نویسنده : راضیه رمضانی . ( آفتاب ). می نشیند بر سایه ی درد. و می زند طرح ، بر سیاهی شب. و بسپارد به خاک ، نطفه ی وحشی درد . چه مشکوک می نگرد. به ویرانی خاک . دیر زمانیست خفته است. در زندان ت نش. و کبود . از درد . رو به سویم بردار. تا بگویم بر تو :. همچنان می آمیزد ، پنهانی با غم. و تو ای ماه ، میدانی؟ با دل تو ، درد را می گفتند. بر تن زخمی خاک می تاباندی. از گرفتاری خود . همه ، به آغوش ت نش . شاعر جن...
labkhande-chashme-to.blogfa.com
ღ♥ღ بــانـــوی آفتـابــــــ ღ♥ღ - ***
http://www.labkhande-chashme-to.blogfa.com/post/58
ღ ღ بانوی آفتاب ღ ღ. دلخوش عشق شما نیستم اے اهل زمین بخدا معشوق من آט بالاییست. تاريخ : نویسنده : راضیه رمضانی . ( آفتاب ). گره ی احساس ، گشوده شود! تمام سنگینی اش را. یک تنه به دوش می کشم! آرزوهایم ، کال چیده شد! نا امیدی ، در گوشم ترانه می خواند. طمع ، زیر پایم نشست. و چ شم هایم ، نزدیک بین شد. و دست های پینه بسته ام ، ناتوان! کعبه ی آرزو هایم را گ م کرده ام. دعاهای چند ساله ام را. رو به کدام قبله ، خوانده ام! لینک در سایت شعر نو. Weblog Themes By Pichak. سایه ام قد کشیده است. از آن زمان که. شاعر بانو ...
labkhande-chashme-to.blogfa.com
ღ♥ღ بــانـــوی آفتـابــــــ ღ♥ღ
http://www.labkhande-chashme-to.blogfa.com/1391/04
ღ ღ بانوی آفتاب ღ ღ. دلخوش عشق شما نیستم اے اهل زمین بخدا معشوق من آט بالاییست. تاريخ : نویسنده : راضیه رمضانی . ( آفتاب ). و زمزمه ی آسمان و. از ابهامات من گم م. را برایم به ارمغان م. Weblog Themes By Pichak. سایه ام قد کشیده است. از آن زمان که. همراه هر روزم شده اند. یا در زندان تن . راضیه رمضانی . ( آفتاب ). کلیه اشعار و دل نوشته های این وبلاگ ثبت شده و زیر نظر انجمن های ادبی است . برداشت مطالب با ذکر منبع بلا مانع می باشد. شاعر جناب مهیار سنائی. شاعر بانو مریم شجاعی. شاعر جناب محمد ترکمان. بعد از تو .
labkhande-chashme-to.blogfa.com
ღ♥ღ بــانـــوی آفتـابــــــ ღ♥ღ - " سایه ی درد "
http://www.labkhande-chashme-to.blogfa.com/post/51
ღ ღ بانوی آفتاب ღ ღ. دلخوش عشق شما نیستم اے اهل زمین بخدا معشوق من آט بالاییست. تاريخ : نویسنده : راضیه رمضانی . ( آفتاب ). از شاخه ی خشک زمان می آید. آرامش شب پ ر زد. در نبض فضا جاریست. ابر تنهایی من ، می گرید. اندوه دلم می خوابد! در پی احساس تنم می رویند. حسرت، از شاخه ی آن می چینم. لینک " سایه ی درد " در سایت شعر نو. Weblog Themes By Pichak. سایه ام قد کشیده است. از آن زمان که. همراه هر روزم شده اند. یا در زندان تن . راضیه رمضانی . ( آفتاب ). شاعر جناب مهیار سنائی. شاعر بانو مریم شجاعی. شاعر جناب حسن ...
labkhande-chashme-to.blogfa.com
ღ♥ღ بــانـــوی آفتـابــــــ ღ♥ღ - " فروغ ِ لبخند "
http://www.labkhande-chashme-to.blogfa.com/post/54
ღ ღ بانوی آفتاب ღ ღ. دلخوش عشق شما نیستم اے اهل زمین بخدا معشوق من آט بالاییست. تاريخ : نویسنده : راضیه رمضانی . ( آفتاب ). من " و " تو ". آفتاب را به سرزمین روئیده از مهر. و می زداییم سایه ی غم. از چهره ی رنجور زمان. و می نشانیم فروغ لبخند. بر لبان نیلوفران صبح. من " و " تو ". با اشک های رهیده از نور. بذر ایمان را، بارور خواهیم کرد. و تکامل می بخشیم. جذبه ی نگاه دو احساس را. من " و " تو ". آنجا که بوسه ی عشق. بر لبان نازک ماهتاب می نگارد. نظاره گر می شویم. من " و " تو ". به اعجاز زمین می رسیم. شاعر جناب...