SAAAMANE.BLOGFA.COM

cheshbohboli.blogfa.com

خاطرات من و همسر جونی - 31

http://www.cheshbohboli.blogfa.com/post-31.aspx

خاطرات من و همسر جونی. خیلی حالم گرفته است. صبح همسری زنگ زد که نرم بیرون هوا سرده و بیرون یخبندون. کلی سفارش که میری زمین میخوری بعد خودم اومدم میریم. زنگ زدم مامان اینا ببینم راه افتادن یا نه میگه عمو هم گفته میاییم رفتن میکانیکی راه افتادیم میگیم تا ساعت ۱۲ جند بار زنگ زدم میگن هنوز راه نیفتادیم. موقع راه افتادن اون یکی عمو هم گفته میاد و کلی بحثشون شده دم رفتنی. منم کلی سفارش که هوا و جاده بد خرابه زود راه بیفتین. چطوری مهمون داری کنم چطوری جا بدم اعصابم خرد شد کلی گریه کردم. خلاصه اعصاب همه خرد.

cheshbohboli.blogfa.com

خاطرات من و همسر جونی

http://www.cheshbohboli.blogfa.com/9004.aspx

خاطرات من و همسر جونی. دوستای عزیزم یه مدت نمیتونم اپ کنم ای دی اس الم تموم شده دنبال کارامون و تمیز کاری خونمونیم حتما سر فرصت ای دی اس ال خونه جدیدمون را وصل کردیم میام و از خاطراتمون مینویسم واسمون دعا کنید دوستون دارم. نوشته شده در شنبه بیست و پنجم تیر 1390ساعت 20:46 توسط. جمعه را خونه بودیم همسر جونیم صبح رفت اداره. اومده بودند کولرها را درست کنند همسری هم رفت که تو اتاقش باشه ومراقب وسایلش تا ساعت ۱ اونجا بود بعد از ظهر وحشتناک طوفان شد. یه گردباد شدید من فکر کردم زلزله اومده. با همسری برنامه هاش ر...

cheshbohboli.blogfa.com

خاطرات من و همسر جونی - 24

http://www.cheshbohboli.blogfa.com/post-24.aspx

خاطرات من و همسر جونی. این چند روز مشغول دکتر و دکتر بازی بودیم. وهنوز درگیریم انشالله مشکلمون حل میشه. دیروز خونه بودم ساعت ۴ همسر جونی اومد و ناهار خوردیم داشتیم فیلم میدیدم که یه دفعه صدای تق و توق و شکستن شیشه اومد. همسری از تراس نگاه کرد دیدیم جلو خونه ما یه ماشین ۱۱۰ یه سمندی را گرفت و راننده اش را خوابوندن و دستبند زدن انداختن تو ماشین. سمند هم رفته بود رو اجرای کنار خیابون و زده بود ماشین همسایه را داغون کرده بود. یه ۲ ساعتی اونجا بودند تا جرثقیل اومد و ماشین را برد منم مثل فضولا پشت پنجره. نوشته...

zendegietekrari.blogfa.com

دلتــــــــــــــــــــنگی...!! - دل من سخت شکست...

http://www.zendegietekrari.blogfa.com/post-123.aspx

عجب موجود سخت جانی است دل! هزار بار تنگ می شود,می شکند,می سوزد,می میرد و باز هم برایت می تپد. دل من سخت شکست. مطمئن باش و برو. ضربه ات کاری بود. دل من سخت شکست. و چه زشت به من و سادگی ام خندیدی. به من و عشقی پاک. که پر از یاد تو بود. و خیالم می گفت. تا ابد مال تو بود. تو برو. برو تا راحت تر. تکه های دل خود را آرام سر هم بند زنم. نوشته شده در چهارشنبه نهم شهریور ۱۳۹۰ساعت 21:29 توسط تنها. چه جوری می تونم نترسم وقتی میگی: دوسم داری؟ از جدا شدن نوشتی روتن زخمی هر برگ. گریه کردم و نوشتم نازنینم یا تو یا مرگ.

zendegietekrari.blogfa.com

دلتــــــــــــــــــــنگی...!! - آجی مری تفلدت مبالک

http://www.zendegietekrari.blogfa.com/post-120.aspx

عجب موجود سخت جانی است دل! هزار بار تنگ می شود,می شکند,می سوزد,می میرد و باز هم برایت می تپد. آجی مری تفلدت مبالک. تفلد تفلد تفلدت مبالک مبالک مبالک تفلدت مبالک. بیا شمعارو فوت کن که ۱۰۰ سال زنده باشی. قایم شدی شیطون بلا؟ این جایی بدو برو شمعتو فوت کن. این منم یاد بگیرید. به به چه ارکستی آوردم. هر کی نیاد وسط با چماق می زنم تو فرق سرش. حالا نوبتیم باشه نوبت کادو هاس. اول از همه کادو خودم. اینم یه بوس آبدار. حالا کادو هاتو دونه دونه وا کن. بفرمایید از خودتون پذیرایی کنید. تو رو خدا تعارف نکنید خونه خودتونه.

zendegietekrari.blogfa.com

دلتــــــــــــــــــــنگی...!! - باز آمد بوی مـــــــــــــــــــــــــــــــهر...

http://www.zendegietekrari.blogfa.com/post-126.aspx

عجب موجود سخت جانی است دل! هزار بار تنگ می شود,می شکند,می سوزد,می میرد و باز هم برایت می تپد. باز آمد بوی مهر. چه خبرا دوس جونای خودم. باز امد بوی مهر.بوی مدرسه. پاییز شروع شد مهر اومد ما بیچاره شدیم. مثه بچه های خوب هر روز تو نت کسی سراغ کتاب نیره.باشه؟ پن:فک کنم دیگه کمتر بیام اما بیاید نظر بدید حداقل هفته ای یه بار سر می زنم. پن:یه دنیا محبت تقدیم دلای مهربونتون. نوشته شده در شنبه دوم مهر ۱۳۹۰ساعت 22:18 توسط تنها. چه جوری می تونم نترسم وقتی میگی: دوسم داری؟ از جدا شدن نوشتی روتن زخمی هر برگ. در خواب ن...

zendegietekrari.blogfa.com

دلتــــــــــــــــــــنگی...!! -

http://www.zendegietekrari.blogfa.com/post-137.aspx

عجب موجود سخت جانی است دل! هزار بار تنگ می شود,می شکند,می سوزد,می میرد و باز هم برایت می تپد. البته با کمی تاخیر. شرمنده زیاد نمی تونم اپ کنم و سر بزنم بهتون ایشاا. ۲ -۳ ماه دیگه جبران مافات میشه. نوشته شده در دوشنبه بیست و یکم فروردین 1391ساعت 21:53 توسط تنها. میگی: گل رو دوست داری ولی می چینیش.میگی: بارون رو دوست داری ولی با چتر می ری زیرش.میگی: پرنده رو دوس داری ولی تو قفس نگهش می داری. چه جوری می تونم نترسم وقتی میگی: دوسم داری؟ از جدا شدن نوشتی روتن زخمی هر برگ. گریه کردم و نوشتم نازنینم یا تو یا مرگ.

zendegietekrari.blogfa.com

دلتــــــــــــــــــــنگی...!! - هه هه

http://www.zendegietekrari.blogfa.com/post-125.aspx

عجب موجود سخت جانی است دل! هزار بار تنگ می شود,می شکند,می سوزد,می میرد و باز هم برایت می تپد. سلام دوس جونا خوبید؟ منو شطرنجی ببینید.شرمنده دیر سر می زنم بهتون.نیدونم چرا جدیدا حال نتو ندارم.هه هه. از فردا یه هفته نیسم اگه رفتمو برنگشم.دیگه حلال کنید دیگه. دوس جونا فک کنم از قتی مدسه ها باز شه دیر به دیر بهتون سر بزنم اخه این مدسه ما کلی درس و مشق می ده. تا یادم نرفته بگم. تسلیت منو بخاطر باز شدن مدسه ها بپذیرید. ما رو هم تو غم خودتون شریک بدونید. چه جوری می تونم نترسم وقتی میگی: دوسم داری؟ و کسي مي آيد ،.

zendegietekrari.blogfa.com

دلتــــــــــــــــــــنگی...!! - 2راهی

http://www.zendegietekrari.blogfa.com/post-132.aspx

عجب موجود سخت جانی است دل! هزار بار تنگ می شود,می شکند,می سوزد,می میرد و باز هم برایت می تپد. حال و احوال خوبه؟ ای مام بد نیسیم. راسش نه یه جورایی تو ۲راهیم نیدونم چکا کنم؟ وای دوس جونا حالا ۲راهی خوبه قابل تحمله ولی یه چی اصن قابل تحمل نی.چی؟ یه فرد رو اصاب وا! ول کنم نی رو اصاب آدم درجا میزنه.از سیریشم سیریش تره.نمی دونی چیکا می کنه ک؟ به غیر از اون یه نفر یه بشر دیگم هس ک اصابمو بهم ریخه انقد ک گیره! نوشته شده در دوشنبه شانزدهم آبان ۱۳۹۰ساعت 14:43 توسط تنها. چه جوری می تونم نترسم وقتی میگی: دوسم داری؟

zendegietekrari.blogfa.com

دلتــــــــــــــــــــنگی...!! -

http://www.zendegietekrari.blogfa.com/post-130.aspx

عجب موجود سخت جانی است دل! هزار بار تنگ می شود,می شکند,می سوزد,می میرد و باز هم برایت می تپد. او رفت و من در حسرت نگاهی پر راز ماندم. ماندم تا بیاید و پاسخ دهد چرا. در حسرت پرسیدن این سوال هم مانده ام. نوشته شده در یکشنبه یکم آبان ۱۳۹۰ساعت 20:32 توسط تنها. میگی: گل رو دوست داری ولی می چینیش.میگی: بارون رو دوست داری ولی با چتر می ری زیرش.میگی: پرنده رو دوس داری ولی تو قفس نگهش می داری. چه جوری می تونم نترسم وقتی میگی: دوسم داری؟ از جدا شدن نوشتی روتن زخمی هر برگ. گریه کردم و نوشتم نازنینم یا تو یا مرگ.