SABERSEYYEDI.BLOGFA.COM

amatis-93.blogfa.com

آلاچیق خاطره - چشمان زیبای تو

http://www.amatis-93.blogfa.com/post-31.aspx

چشمان ناز تو ، قلب مهربان تو، هر چه فکرش را میکنم محال است زندگی بدون تو. چه عادت کرده باشم به تو ، چه دوستت داشته باشم ، قلب عاشقم میگوید ،. این زندگی عاشقانه را مدیونم به تو. روزی آمدی و مرا از حال و هوای تنهایی بیرون آوردی. عاشقم کردی با مهر و محبت هایت، با قلب مهربانت. دیوانه ام کردی با آن چشمهای نازت. چه ناز است چشمانی که لحظه ای دیدن دوباره اش برایم آرزوست. تا لحظه های در کنار تو بودن را با چشمان ناز تو سر کنم ،. تا غرق شوم درون چشمهایت تا بشکنم سکوت را به بهانه ی دیدن چشمهایت. زیر آلاچیق خاطره ، ا...

amatis-93.blogfa.com

آلاچیق خاطره - یکی از بستگان خدا

http://www.amatis-93.blogfa.com/post-24.aspx

یکی از بستگان خدا. شب کریسمس بود و هوا، سرد و برفی. در حالیکه پاهای برهنهاش را روی برف جابهجا میکرد تا شاید سرمای برفهای کف. پیاده رو کمتر آزارش بدهد، صورتش را چسبانده بود به شیشه سرد فروشگاه و به. در نگاهش چیزی موج میزد، انگاری که با نگاهش ، نداشتههاش رو از خدا طلب میکرد،. انگاری با چشمهاش آرزو میکرد. که قصد ورود به فروشگاه را داشت، کمی مکث کرد و نگاهی به پسرک که محو. تماشا بود انداخت و بعد رفت داخل فروشگاه. چند دقیقه بعد، در حالیکه یک. جفت کفش در دستانش بود بیرون آمد. آها، میدانستم که با خدا نسبتی دارید.

amatis-93.blogfa.com

آلاچیق خاطره - پیروزیمون مبارک................مبارک و مبارک

http://www.amatis-93.blogfa.com/post-27.aspx

پیروزیمون مبارک.مبارک و مبارک. سلام به همه . دوستای گل خوشگلم سلام . تبریک جانانه به همه انزلی چیا .ملوانیا .شمالیا ( از نوع ملوانی ).تسلیت به ( استقلالیا). جقالان ان پیروزیه شومانه تبریک گم .خوش بیبید.شیمی جانه قربان. این قوی سپیدی که همیشه کنارمونه و از گوشت و خون خودمونه بازم یه بار دیگه سربلندمون کرد. تو یه روز سرد بارونی .تو انزلی .شهر همه دریادلا.دریادلای ملوان پیروزیمون مبارکه. خیلی خوشحالم به همه دوستای ملوانیم مبارک. نوشته شده در دوشنبه ۱۱ مهر۱۳۹۰ساعت 0 توسط آماتیس. بانک لپ تاپ ایران.

amatis-93.blogfa.com

آلاچیق خاطره - عشق و دیوانگی

http://www.amatis-93.blogfa.com/post-32.aspx

داستان عشق و دیوانگی. در زمانهای بسیار قدیم وقتی هنوز پای بشر به زمین نرسیده بود، فضیلت ها و تباهی ها دور هم جمع شده بودند، آنها از بی کاری خسته و کسل شده بودند. ناگهان ذکاوت ایستاد و گفت بیایید یک بازی بکنیم مثل قایم باشک. همگی از این پیشنهاد شاد شدند و دیوانگی فورا فریاد زد، من چشم می گذارم و از آنجایی که کسی نمی خواست دنبال دیوانگی برود همه قبول کردند او چشم بگذارد. دیوانگی جلوی درختی رفت و چشم هایش را بست و شروع کرد به شمردن . یک . دو . سه . همه رفتند تا جایی پنهان شوند. دیوانگی گفت من چه کردم؟ نوشته...

amatis-93.blogfa.com

آلاچیق خاطره - جملات زیبا

http://www.amatis-93.blogfa.com/post-30.aspx

رنگین کمان پاداش کسی است که تا آخرین قطره زیر باران می ماند. از شمع آموختم که :ایستاده بمیرم بی صدا بمیرم به پای دوست بمیرم. از زندگی هر آنچه لیاقتش را داریم به ما میرسد نه آنچه که آرزویش را داریم. زندگی 3 ایستگاه دارد! جداییو مرگ آقا قربونت ایستگاه اول پیاده می شم. اگه یه روز سراغم رو گرفتی و ازم خبری نشد سری بهم بزن احتمالا بهت احتیاج دارم. خوشبخت ترین فرد كسی است كه بیش از همه سعی كند دیگران را خوشبخت سازد. در نگاه كسانی كه پرواز را نمی فهمند ، هر چه بیشتر اوج بگیری كوچكتر خواهی شد. بانک لپ تاپ ایران.

amatis-93.blogfa.com

آلاچیق خاطره

http://www.amatis-93.blogfa.com/9011.aspx

داستان عشق و دیوانگی. در زمانهای بسیار قدیم وقتی هنوز پای بشر به زمین نرسیده بود، فضیلت ها و تباهی ها دور هم جمع شده بودند، آنها از بی کاری خسته و کسل شده بودند. ناگهان ذکاوت ایستاد و گفت بیایید یک بازی بکنیم مثل قایم باشک. همگی از این پیشنهاد شاد شدند و دیوانگی فورا فریاد زد، من چشم می گذارم و از آنجایی که کسی نمی خواست دنبال دیوانگی برود همه قبول کردند او چشم بگذارد. دیوانگی جلوی درختی رفت و چشم هایش را بست و شروع کرد به شمردن . یک . دو . سه . همه رفتند تا جایی پنهان شوند. دیوانگی گفت من چه کردم؟ نوشته...

amatis-93.blogfa.com

آلاچیق خاطره - روز دختر ............

http://www.amatis-93.blogfa.com/post-26.aspx

میشه اسم پاکتو رو دل خدا نوشت. میشه با تو پر کشید توی راه سرنوشت. میشه با عطر تنت تا خود خدا رسید. میشه چشم نازتو رو تن گلها کشید. روز دختر به همه دوستای گل خوشگلم مبارک. نوشته شده در پنجشنبه ۷ مهر۱۳۹۰ساعت 12 توسط آماتیس. ساحل نشین تنها ، همبازی باران و قاصدک ها. زیر آلاچیق خاطره ، این همون دختر تنهاس که نگاش به اون شبای پر ستاره س . به اون شن های خیس ساحل ،به اون صدف ها که می رقصن زیر پای ماهی های نقره ای توی دریا . این منم ، یه خسته ی خسته ی با بالی که شکسته ، با یه دنیا خاطرات و با یه قلبی که شکسته .

amatis-93.blogfa.com

آلاچیق خاطره

http://www.amatis-93.blogfa.com/9008.aspx

چشمان ناز تو ، قلب مهربان تو، هر چه فکرش را میکنم محال است زندگی بدون تو. چه عادت کرده باشم به تو ، چه دوستت داشته باشم ، قلب عاشقم میگوید ،. این زندگی عاشقانه را مدیونم به تو. روزی آمدی و مرا از حال و هوای تنهایی بیرون آوردی. عاشقم کردی با مهر و محبت هایت، با قلب مهربانت. دیوانه ام کردی با آن چشمهای نازت. چه ناز است چشمانی که لحظه ای دیدن دوباره اش برایم آرزوست. تا لحظه های در کنار تو بودن را با چشمان ناز تو سر کنم ،. تا غرق شوم درون چشمهایت تا بشکنم سکوت را به بهانه ی دیدن چشمهایت. زیر آلاچیق خاطره ، ا...

amatis-93.blogfa.com

آلاچیق خاطره

http://www.amatis-93.blogfa.com/9004.aspx

متینگ با بچه ها. امروز با بچه ها رفته بودیم میتینگ. ساعت 9 از خونه زدم بیرون ، یه نمه دیر به بچه ها رسیدم ، چون میس میس جا مونده بود ، بهش زنگیدم ، گفتم می رم دانشگاه منتظرت می مونم تا بیای ، بچه ها رو هم راهی کردم برن میتنگ تا بعدش منو میس میس هم بهشون پیوند بخوریم . خلاصه رفتم دانشگاه و یه نمه این نمره های رو برد رو زیر رو کردم ، خیلی هوا گرم بود ، خیس عرق شده بودم ، خلاصه میس میس اومد ، کارنامه رو گرفتیم از اموزش و راه افتادیم واسه پارک . خیر سرمون می خواستیم بریم نهار پیتزا بخوریم. حالا هرجا می ریم ی...

amatis-93.blogfa.com

آلاچیق خاطره - دریا باش !

http://www.amatis-93.blogfa.com/post-28.aspx

روزی شاگرد یه راهب پیر هندو از او خواست که بهش یه درس به یاد موندنی بده. راهب از شاگردش خواست کیسه نمک رو بیاره پیشش، بعد یه مشت از اون نمک رو داخل لیوان نیمه پری ریخت و از او خواست اون آب رو سر بکشه. شاگرد فقط تونست یه جرعه کوچک از آب داخل لیوان رو بخوره ، اونم بزحمت. استاد پرسید : " مزه اش چطور بود؟ شاگرد پاسخ داد : . " بد جوری شور و تنده ، اصلا نمیشه خوردش ". پیر هندو از شاگردش خواست یه مشت نمک برداره و اونو همراهی کنه. رفتند تا رسیدن کنار دریاچه. شاگرد براحتی تمام آب داخل لیوان رو سر کشید. پیروزیمون ...