بسم رب المهدی ... همه چیز را پاک کرده بودم دنبال صفحه ای برای باز کردن دلم میگشتم شاید آفرینشم را به خاطر آورم اما افسوس . مشت محکم سکوت لبهایم را مدتهاست دوخته سایه ی زیبایی های آفرینش اما ...مدام انسانیتم را یاد آوری می کند وخدا بازی بازی قلقلکم میدهد که هنوز از خاطرم نرود او مرا ساخته اما من مثال همیشه به کوچکی خود فکر میکنم نه بزرگی او ... چرا ا ا ا ا !!!؟؟؟ ساده مثل تو
http://sademesleto.parsiblog.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Friday
LOAD TIME
3.3 seconds
PAGES IN
THIS WEBSITE
13
SSL
EXTERNAL LINKS
39
SITE IP
5.144.129.195
LOAD TIME
3.344 sec
SCORE
6.2
ساده مثل تو | sademesleto.parsiblog.com Reviews
https://sademesleto.parsiblog.com
بسم رب المهدی ... همه چیز را پاک کرده بودم دنبال صفحه ای برای باز کردن دلم میگشتم شاید آفرینشم را به خاطر آورم اما افسوس . مشت محکم سکوت لبهایم را مدتهاست دوخته سایه ی زیبایی های آفرینش اما ...مدام انسانیتم را یاد آوری می کند وخدا بازی بازی قلقلکم میدهد که هنوز از خاطرم نرود او مرا ساخته اما من مثال همیشه به کوچکی خود فکر میکنم نه بزرگی او ... چرا ا ا ا ا !!!؟؟؟ ساده مثل تو
sademesleto.parsiblog.com
هنوز مثل یک پرنده ام - ساده مثل تو
http://www.sademesleto.parsiblog.com/Posts/7/هنوز%20مثل%20يک%20پرنده%20ام
هنوز مثل یک پرنده ام. پنج شنبه 86/9/22 ساعت 3:55 عصر). دلم برای تو تنگ شده. می خواستم با شعر تهی شوم نشد. من کجای قصه ی تنهایی خویشم؟ کجاست که نیستی و دست خدایی ات نوازشم نمی کند. کافی نیست که در قعر انزوای آدمیتم از تو طرد شوم. اله من العفو . اله من العفو . وقتی من هم در واژه ها باشم دچار اعتماد به نفس مضاعف می شوم ). اله من العفو . دوست ندارم این گونه بنویسم. آخر تو این نیستی. تو هرگز در هیچ وصف زیبایی هم نمی گنجی. مرا ببخش که تو را گلایه می کنم. بگذار به حساب آدمیتم. و تو همیشه میدانی آدم کسی نیست.
قاصدک - ساده مثل تو
http://www.sademesleto.parsiblog.com/Author/قاصدك
تو چرا انقدر خوبی؟ چهارشنبه 86/10/12 ساعت 11:37 عصر). به نام خودت . می دونی اومدم چی بگم؟ تو چرا انقدر خوبی؟ نمی خواستم بنویسم مگه میذاری؟ تو چرا انقدر خوبی خدایی باش ولی با این اشکام بهم چی میخوای بگی؟ من که خودمو نمی شناسم. ولی انقدرا هم دیگه از دل دور از توام هم بی خبر نیستم که تا چاهارتا قطره اشک ریخت بگم خوب داره پاک میشه صاف می شه آدم میشه. خیلی فکر کردم آدم میشه اما نشد. بی تو همیشه دلم شور میزنه اما با تو دلم مثل یه دریاست طوفانش دوست داشتنی تره آخه بیشتر آشفتم می کنه . خدا آخر آدم نشدم. بگذار به...
تو چرا انقدر خوبی ؟ - ساده مثل تو
http://www.sademesleto.parsiblog.com/Posts/9/تو%20چرا%20انقدر%20خوبي%20؟
تو چرا انقدر خوبی؟ چهارشنبه 86/10/12 ساعت 11:37 عصر). به نام خودت . می دونی اومدم چی بگم؟ تو چرا انقدر خوبی؟ نمی خواستم بنویسم مگه میذاری؟ تو چرا انقدر خوبی خدایی باش ولی با این اشکام بهم چی میخوای بگی؟ من که خودمو نمی شناسم. ولی انقدرا هم دیگه از دل دور از توام هم بی خبر نیستم که تا چاهارتا قطره اشک ریخت بگم خوب داره پاک میشه صاف می شه آدم میشه. خیلی فکر کردم آدم میشه اما نشد. بی تو همیشه دلم شور میزنه اما با تو دلم مثل یه دریاست طوفانش دوست داشتنی تره آخه بیشتر آشفتم می کنه . خدا آخر آدم نشدم.
نظرات ياداشت اين بار با من ... - ساده مثل تو
http://www.sademesleto.parsiblog.com/Comments/6
وبلاگ : ساده مثل تو. يادداشت : اين بار با من . مشخصات شما ذخيره شود. اين پيام به صورت خصوصي. سلام ممنون سر زدي. اميد وارم موفق باشي. اگه تونستي بهم سر بزن. ممنون كه بهم سر زدي. نتونستم همشو بخونم ولي تكه هايي ازشو خوندم. غريب بود. درد داشت. در عين حال زيبا بود. البته به نظر من. بازم ممنون فردا ژسفردا آپ مي كنم ( شايد ) يه آژ جديد هم دارم كه ديروز پريروز نوشتم اگه تونستس بخونش. سلام قاصدك آپم يه سر بهم بزن. Bad nist ke bebini. از آشنايي تون خوش وقتم. خوشحال مي شم که به ما هم سر بزنيد.
به نام تو ... خدای من ... - ساده مثل تو
http://www.sademesleto.parsiblog.com/Posts/1/به%20نام%20تو%20...%20خداي%20من%20...
به نام تو . خدای من . چهارشنبه 86/8/16 ساعت 3:5 صبح). واژه واژه در من بتاب. و مرا از مرز دیوار های زمین بالا ب. لیست کل یادداشت های این وبلاگ? تو چرا انقدر خوبی؟ هنوز مثل یک پرنده ام. این بار با من . ا ذا ا راد ش یئ ا ا ن ی ق ول ل ه ک ن ف ی ک ون. به نام تو . خدای من . تا جمعه ی ظهور.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
13
برای او می نویسم...
http://www.shabany18.blogfa.com/post-88.aspx
برای او می نویسم. برای او می نویسم شاید که شب صدایم را از امواج سکوت بگذراند تا به حضور برسم. نمی دانم چه می خواهم. باز می آیی سراغم؟ دل نوشته های خاکستری سامان. پودر پرپشت کننده موی سر تاپیک. نمی دانم چه می خواهم. نمی دانم چرا در گوشه ای از خاطرات خود. به دنبال سوالی بی جواب و بی سرانجامم. میان آن همه ناباوری و یاس. به یاد خاطراتی کور سو و بی پر و بالم. نمی دانم چرا امشب زحال خود پریشانم. و با تکرار هر روز گذشته باز بیدارم. میان آسمان بی شور دنبال چه می گردم؟ نمی دانم چه می خواهم . نمی دانم!
برای او می نویسم...
http://www.shabany18.blogfa.com/post-82.aspx
برای او می نویسم. برای او می نویسم شاید که شب صدایم را از امواج سکوت بگذراند تا به حضور برسم. نمی دانم چه می خواهم. باز می آیی سراغم؟ دل نوشته های خاکستری سامان. پودر پرپشت کننده موی سر تاپیک. این شعر رو از فریدون مشیری از یه وبلاگ به نام آدم برفی ( تو پیوندها هست). چرا از مرگ می ترسید؟ چرا زین خواب جان آرام شیرین روی گردانید؟ چرا آغوش گرم مرگ را افسانه می دانید؟ مپندارید بوم نا امیدی باز. به بام خاطر من میکند پرواز. مپندارید جام جانم از اندوه لبریز است. مگویید این سخن تلخ و غم انگیز است. چرا زین خواب جا...
برای او می نویسم...
http://www.shabany18.blogfa.com/post-91.aspx
برای او می نویسم. برای او می نویسم شاید که شب صدایم را از امواج سکوت بگذراند تا به حضور برسم. نمی دانم چه می خواهم. باز می آیی سراغم؟ دل نوشته های خاکستری سامان. پودر پرپشت کننده موی سر تاپیک. عاقبت شب های من رگین کمانی می شود. عاقبت قلب منم شاد و جهانی می شود. عاقبت راه تمام آرزوهای دراز. سوی یک فاز سفید آرمانی می شود. عاقبت شهر تماشای فروغ یک غرور. پر ز اطفار غبار مهربانی می شود. زندگی همراه باران بلور آتشین. عاقبت دیوار غم هم آسمانی می شود. این زمین متروک و مردم بر فراز کهکشان. با نگاهش زمین می ترسد.
برای او می نویسم...
http://www.shabany18.blogfa.com/post-84.aspx
برای او می نویسم. برای او می نویسم شاید که شب صدایم را از امواج سکوت بگذراند تا به حضور برسم. نمی دانم چه می خواهم. باز می آیی سراغم؟ دل نوشته های خاکستری سامان. پودر پرپشت کننده موی سر تاپیک. دلم واست یه ذره شده بود. می دونم خیلی بی معرفتم. اونقدر که حتی هم کلاسیمم به رخم کشیده. ولی خوب اومدم بعد مدت ها آپت کنم! البته با یکی از همون شعرای بدرد نخورم که حدودا ده ماه پیش گفتمش. از تمام خاطراتت چشم می پوشم همین امشب. از تمام زندگانی من رخت می پوشم همین امشب. ساکت و متروک و آهسته- عزممان جزم است.
برای او می نویسم...
http://www.shabany18.blogfa.com/8911.aspx
برای او می نویسم. برای او می نویسم شاید که شب صدایم را از امواج سکوت بگذراند تا به حضور برسم. نمی دانم چه می خواهم. باز می آیی سراغم؟ دل نوشته های خاکستری سامان. پودر پرپشت کننده موی سر تاپیک. تمام شب تو می آیی سراغم. تویی کز لحظه هایم رخت بستی. تویی که، آفتاب زندگی را. درون شیشه ی عمرم شکستی. دلم رنگین کمان را هم نمی دید. همان دم کز نگاهم هم گذشتی. در آن گرداب فریاد و فغانم. تو یک آن، در گلویم خوش نشستی. من از فردای خود گمگشته اما. تو بی من عاشقی بی باده مستی. تمام گریه هایم خشک و بی نم.
چرک نویس
http://stranger021.blogfa.com/8812.aspx
تراژدی زندگی آنست که ما زود بزرگ می شویم و دیر عاقل. زود قضاوت ، نکن). با تشکر . باران. باید و نبایدهای زندگی من. دختری شلوغ و تنها. یک کلام هم از مادر عروس. شعر های متنوع ( شکیبا). بازی خنده دار زندگی. شیطونی های یک دختر دبیرستانی. در و داف کمر باريک. کفش هایت کو سامان! می دونم اینجا نمیای هیچ وقت! چهارشنبه پنجم اسفند 1388. وقتش شده برات تعریف کنم! فقط ساکت شو گوش کن. باید حالا حالا ها دنبالم بدوی. بدو بدو حرف نزن منم همینو میخوام. گفتی برام اسیر کسی نشدی. مگه تو دلت برای اون سوخت که من دلم برات بسوزه!
چرک نویس
http://stranger021.blogfa.com/8711.aspx
تراژدی زندگی آنست که ما زود بزرگ می شویم و دیر عاقل. زود قضاوت ، نکن). با تشکر . باران. باید و نبایدهای زندگی من. دختری شلوغ و تنها. یک کلام هم از مادر عروس. شعر های متنوع ( شکیبا). بازی خنده دار زندگی. شیطونی های یک دختر دبیرستانی. در و داف کمر باريک. کفش هایت کو سامان! جمعه بیست و پنجم بهمن 1387. آینه: خیلی وقته اینجا نیومده بودم یه جورای بوی گذشته ها میاد. سامان: سلام به همه بی وفاها که ما رو فراموش کردن. سامان : سارا جان ازت خیلی ممنونم که به یاد من هستی تو یه دوست کاملی که قدرت تو افکارت حس میکنم.
چرک نویس
http://stranger021.blogfa.com/8611.aspx
تراژدی زندگی آنست که ما زود بزرگ می شویم و دیر عاقل. زود قضاوت ، نکن). با تشکر . باران. باید و نبایدهای زندگی من. دختری شلوغ و تنها. یک کلام هم از مادر عروس. شعر های متنوع ( شکیبا). بازی خنده دار زندگی. شیطونی های یک دختر دبیرستانی. در و داف کمر باريک. کفش هایت کو سامان! پنجشنبه بیست و پنجم بهمن 1386. سامان: من به هیچ محکوم شدم و سنگینی این هیچ از هر چیز درد آور تر بود. سامان: واقعا چرا باید تحمل کرد. شریعتی : در عجبم از مردمي که خود زير شلاق ظلم و ستم زندگي مي کنند. و بر حسيني مي گريند که آزادانه زيست.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
39
----
همین که لابلای کلماتم ن ف س میکشی. راه میروی در آغوشم میگیری. همین که پناه واژه هایم شده ای. همین که سایه ات هست. همین که کلماتم از بی "تو"یی یتیم نشده اند. کافیست برای یک عمر آرامش. حتی همین قدر دور. تاريخ چهارشنبه هجدهم دی ۱۳۹۲ساعت 23:3 نويسنده.
راز دل رازقی
چرا ما همیشه زود قضاوت میکنیم؟ مسئولین یک مؤسسه خیریه متوجه شدند که وکیل پولداری در شهرشان زندگی میکند و تا کنون حتی یک ریال هم به خیریه کمک نکرده است. پس یکی از افرادشان را نزد او فرستادند. مسئول خیریه: آقای وکیل ما در مورد شما تحقیق کردیم و متوجه شدیم که الحمدالله از درآمد بسیار خوبی برخوردارید ولی تا کنون هیچ کمکی به خیریه نکردهاید. نمیخواهید در این امر خیر شرکت کنید؟ وکیل: آیا شما در تحقیقاتی که در مورد من کردید متوجه شدید. مسئول خیریه: (با کمی شرمندگی) نه، نمیدانستم. خیلی تسلیت میگویم. بسیاری از آنا...
ســـــاده مثـــل آب
بازیه اینجا و آنجا! امشب پس از هزار سال بی خبری. پیک ات رسید . خبر آورد خسته ای. آنجا چه دیده ای؟ که خاموش و بی صدا. روی غریب و آشنا چشم بسته ای. از ما بریدی و از ما گسسته ای. آخرش بازی شروع شد . جدی تر از لحظات بودنت! اینجا که من و ما و روزگار. همراه خاطرات و کمی اشک و بوی برف. دلتنگ تر شدیم ز حجم نبودنت! آنجا چه دیده ای؟ دیگر بیا، بس است! اینجا هوا پس است! ساده جان چشماتو باز کن ببین که به عشق تو سادگی کردم باز . نوشته : ساده مثل آب. پيام هاي ديگران . نوشته : ساده مثل آب. پيام هاي ديگران . به صفر و یک!
...ساده مثل من
شیشه ی پنجره را باران شست. از دل من اما. چه کسی نقش تو را خواهد شست؟ من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ. می پرد مرغ نگاهم تا دور. پر مرغان نگاهم را شست. و ندایی که به من می گوید :. گر چه شب تاریک است. دل قوی دار ، سحر نزدیک است ". باز کن پنجره را. تو اگر بازکنی پنجره را. من نشان خواهم داد. به تو زیبایی را. از میان فاصله ها را برداشت. دل من با دل تو. هر دو بیزار از این فاصله هاست. قصه ی شیرینی ست. کودک چشم من از قصه ی تو می خوابد. رفته ای اینک ، اما ایا. چه تمنای محالی دارم. خنده ام می گیرد. تو توانایی بخشش داری.
* ساده باش ... مثل مشکی*
ساده باش . مثل مشکی*. عاشق رنگ سیاه شب یلدام * * آخه از روشنی هیچ خیری ندیدم. نوشته شده در چهارشنبه 4 اردیبهشت1392ساعت 15:9 توسط mostafa. هر جا برم تو با منی واسم مثل جون و تنی. دلت که میگیره فقط حرفتو با من میزنی. هر جا برم کنارمی فرقی نمیکنه کجا. فرقی نمیکنه چقدر فاصله باشه بین ما. چقدر دوست دارم خدا. نوشته شده در شنبه 28 بهمن1391ساعت 13:2 توسط mostafa. ما هم رفتیم سربازی! به سلامتی وطن که خونه هممونه. به سلامتی هموطن که پاره تنمونه. ما هم داریم میریم سربازی اما. که هر موقع می گن درست می شه! دیگه بعد ا...
ساده مثل تو
تو چرا انقدر خوبی؟ چهارشنبه 86/10/12 ساعت 11:37 عصر). به نام خودت . می دونی اومدم چی بگم؟ تو چرا انقدر خوبی؟ نمی خواستم بنویسم مگه میذاری؟ تو چرا انقدر خوبی خدایی باش ولی با این اشکام بهم چی میخوای بگی؟ من که خودمو نمی شناسم. ولی انقدرا هم دیگه از دل دور از توام هم بی خبر نیستم که تا چاهارتا قطره اشک ریخت بگم خوب داره پاک میشه صاف می شه آدم میشه. خیلی فکر کردم آدم میشه اما نشد. بی تو همیشه دلم شور میزنه اما با تو دلم مثل یه دریاست طوفانش دوست داشتنی تره آخه بیشتر آشفتم می کنه . خدا آخر آدم نشدم. بگذار به...
به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد
به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد. همیشه راهی به آسمان باز است. روزنوشت های یک دبیر. زندگی با همه رنگش. لحظه های بینظیر دانش آموزی من. حیاط خلوت یک خانوم معلم. روز های یک دانشجو معلم. دنیا از نگاه یک مرد. ارسال اس ام اس انبوه. ریمل چرخشی اسپین لش. پوست من کنده شد تا بتونم وبلاگمو باز کنم. برای دوستان پرشین نمیتون کامنت بذارم. دلم میخواد بتونم پرحرفی کنم. تاريخ : سه شنبه نهم تیر ۱۳۹۴ 19:7 نویسنده : خانوم معلم. تاريخ : چهارشنبه سی ام بهمن ۱۳۹۲ 8:0 نویسنده : خانوم معلم. روحش شاد ویادش گرامی. ما متوجه شدیم دوس...
Sademetsä
Lauantai 16. tammikuuta 2016. Lahjoitin vanhan ja hankalan mehukoneeni pois ja hankin uuden tilalle. Nyt juon juuresmehuja. Pari kertaa viikossa. Porkkanaa, punajuurta, kaalia, perunaa. Sipuliakin hiukan joskus. En erityisesti voi sanoa nauttivani juuresmehuista. Joisin kyllä mielummin limsaa ja energiajuomaa. Jos haitat katoaisivat ja terveysmehujen edut ilmaantuisivat niihin mutta eivät ne suorastaan. Pahojakaan ole. Paitsi sipulimehu. Tässä tein hiukan erilaista näkkäriä. Kauneus on katsojan silmässä?
sademetsä - rainforest
sademetsiemmevalkovuodot.blogspot.com
Sademetsiemme valkovuodot
Sademetsiemme valkovuodot kätkevät nojatuoleista rakennetut rauniot. sirpa kyyrösen ja tomi sonsterin runodialogi. Tiistai 16. syyskuuta 2008. Ikuisen pepin arkkityyppi on löytänyt huudoissasi levon,. Suon, huomisen, maatuminen on paluu,. Kuin virvatulet merkitsevät palovammoin kielen. Sunnuntai 14. syyskuuta 2008. Olen pinonut tylsimykset kaikkiin asentoihin,. Joihin kahdella jalalla venyy. Täällä valaassa on loisia,. Niiden kuvat tulvivat limaa. Mutta kosketukseni muuttaa ne juuriksi. Palava pensas syt...
