saghfealaki.blogfa.com
سقفسقف -
http://saghfealaki.blogfa.com/
سقف -
http://saghfealaki.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Tuesday
LOAD TIME
0.3 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
42
SITE IP
209.126.116.165
LOAD TIME
0.313 sec
SCORE
6.2
سقف | saghfealaki.blogfa.com Reviews
https://saghfealaki.blogfa.com
سقف -
سقف - نامه هایِ آبی
http://www.saghfealaki.blogfa.com/category/1
لحظه هایی که دارند می مانند! از چه هوای رفتن به جایی دور. هی دل بی قرارم را. پی آن پرنده می خواند. کدام روز سال است. من حتی نام خود را فراموش کرده ام. می ترسم یکی بیاید. و با اولین اسمی که صدا می زند. پیراهن آبی پوشیده باشد. از روی کفشای آدما می نوشتم. دوست دارم بشینم یه جایی و ساعت ها بگذره و بگذره و تنها به کفشای کسایی که می گذرن نگاه کنم. ماه نیمه ی یلدا. زندگی آبی می شود. نوشته شده در 91/10/01. ساعت 23:35 توسط لیلا. امشب از آن شب هایی ست که ماه نیمه است. دیشب تا صبح باران بارید و صدای چیک چیکش بود.
سقف
http://www.saghfealaki.blogfa.com/1391/07
لحظه هایی که دارند می مانند! از چه هوای رفتن به جایی دور. هی دل بی قرارم را. پی آن پرنده می خواند. کدام روز سال است. من حتی نام خود را فراموش کرده ام. می ترسم یکی بیاید. و با اولین اسمی که صدا می زند. پیراهن آبی پوشیده باشد. از روی کفشای آدما می نوشتم. دوست دارم بشینم یه جایی و ساعت ها بگذره و بگذره و تنها به کفشای کسایی که می گذرن نگاه کنم. پروفسور بیگدلی برایم در دریف کسانی هستید که یادتان روشنم می دارد. و اظهار نظر كلی در مورد چاپ مقاله با انجام تغییرات و اصلاحات قابل قبول است. راستش دلم نیامد شما را ...
سقف
http://www.saghfealaki.blogfa.com/1391/09
لحظه هایی که دارند می مانند! از چه هوای رفتن به جایی دور. هی دل بی قرارم را. پی آن پرنده می خواند. کدام روز سال است. من حتی نام خود را فراموش کرده ام. می ترسم یکی بیاید. و با اولین اسمی که صدا می زند. پیراهن آبی پوشیده باشد. از روی کفشای آدما می نوشتم. دوست دارم بشینم یه جایی و ساعت ها بگذره و بگذره و تنها به کفشای کسایی که می گذرن نگاه کنم. محمد خاله اومده می گه می خوام برم تو خیابون سگا بیان بخورنم راحت شم! می گم ای وای! از چی راحت شه! می گم خاله بیا اینجا ببینم چته؟ خب منم خندم می گیره! باغ مون که تو ...
سقف -
http://www.saghfealaki.blogfa.com/post/66
لحظه هایی که دارند می مانند! از چه هوای رفتن به جایی دور. هی دل بی قرارم را. پی آن پرنده می خواند. کدام روز سال است. من حتی نام خود را فراموش کرده ام. می ترسم یکی بیاید. و با اولین اسمی که صدا می زند. پیراهن آبی پوشیده باشد. از روی کفشای آدما می نوشتم. دوست دارم بشینم یه جایی و ساعت ها بگذره و بگذره و تنها به کفشای کسایی که می گذرن نگاه کنم. ب ر ه گل را چريده يا نچريده؟ نوشته شده در 91/03/23. ساعت 17:8 توسط لیلا. Powered By BLOGFA.COM.
سقف
http://www.saghfealaki.blogfa.com/1391/03
لحظه هایی که دارند می مانند! از چه هوای رفتن به جایی دور. هی دل بی قرارم را. پی آن پرنده می خواند. کدام روز سال است. من حتی نام خود را فراموش کرده ام. می ترسم یکی بیاید. و با اولین اسمی که صدا می زند. پیراهن آبی پوشیده باشد. از روی کفشای آدما می نوشتم. دوست دارم بشینم یه جایی و ساعت ها بگذره و بگذره و تنها به کفشای کسایی که می گذرن نگاه کنم. ب ر ه گل را چريده يا نچريده؟ نوشته شده در 91/03/23. ساعت 17:8 توسط لیلا. فی الفور دار قالی خیال رو علم کن. یه رگ، دو رگ، سه رگ. از رگ چهارم به بعد. تا برسی به پاها.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
فیلم - 2001 Amelie
http://filml.blogfa.com/post/3
جمله هایی از فیلم ها. اگه تنهام رو زمین. تو مث ماه بزرگی. که نگاهم می کنی. میتوانم ثابت کنم درختان گریه میکنند. رسالتم در رفتن است. The Legend of 1900. The Tree of Life. The Boy In The Striped Pejamas. Hable con ella (Talk to her. Eternal Sunshine of the Spotless Mind. The Cider House Rules. Silence of the Lamps. All About My Mother. جدایی نادر از سیمین. A Fistful Of Dollars. Gone with the Wind. The Other Boleyn Girl. از توجه به جزئیاتی که دیگران اون رو نمی بینند خوشم میاد. من حتی اونو نمی شناسم. نویسنده...
فیلم - The Tree of Life 2011
http://filml.blogfa.com/post/11
جمله هایی از فیلم ها. اگه تنهام رو زمین. تو مث ماه بزرگی. که نگاهم می کنی. میتوانم ثابت کنم درختان گریه میکنند. رسالتم در رفتن است. The Legend of 1900. The Tree of Life. The Boy In The Striped Pejamas. Hable con ella (Talk to her. Eternal Sunshine of the Spotless Mind. The Cider House Rules. Silence of the Lamps. All About My Mother. جدایی نادر از سیمین. A Fistful Of Dollars. Gone with the Wind. The Other Boleyn Girl. The Tree of Life 2011. چون چمن زیر درخت رشد نمیکنه. چطوره که خونهی همسایه رشد میکنه.
فیلم - Hable con ella (Talk to her) 2002
http://filml.blogfa.com/post/19
جمله هایی از فیلم ها. اگه تنهام رو زمین. تو مث ماه بزرگی. که نگاهم می کنی. میتوانم ثابت کنم درختان گریه میکنند. رسالتم در رفتن است. The Legend of 1900. The Tree of Life. The Boy In The Striped Pejamas. Hable con ella (Talk to her. Eternal Sunshine of the Spotless Mind. The Cider House Rules. Silence of the Lamps. All About My Mother. جدایی نادر از سیمین. A Fistful Of Dollars. Gone with the Wind. The Other Boleyn Girl. Hable con ella (Talk to her) 2002. عشق وقتی به انتها می رسد، غم انگیز ترین چیز دنیاست.
فیلم - Roman Holiday 1953
http://filml.blogfa.com/post/6
جمله هایی از فیلم ها. اگه تنهام رو زمین. تو مث ماه بزرگی. که نگاهم می کنی. میتوانم ثابت کنم درختان گریه میکنند. رسالتم در رفتن است. The Legend of 1900. The Tree of Life. The Boy In The Striped Pejamas. Hable con ella (Talk to her. Eternal Sunshine of the Spotless Mind. The Cider House Rules. Silence of the Lamps. All About My Mother. جدایی نادر از سیمین. A Fistful Of Dollars. Gone with the Wind. The Other Boleyn Girl. اگر کاملا از وظیفه ام نسبت به خانوده و کشورم آگاه نبودم، امشب به اینجا بر نمی گشتم.
کتاب - کوری، ژوزه ساراماگو، ترجمه ی مهدی غبرائی
http://ketabl.blogfa.com/post/4
جمله هایی از کتاب ها. من آن خزان زده برگم. برون فکنده ز گلشن. به جرم چهره زردم. میتوانم ثابت کنم درختان گریه میکنند. رسالتم در رفتن است. از صدای باران خوشم می آید. داستان خرس های پاندا. نامه ای به کودکی که هرگز زاده نشد. پرندگان می روند در پرو می میرند. زندگی در پیش رو. نان سال های جوانی. سلاخ خانه ی شماره ی 5. کوری، ژوزه ساراماگو، ترجمه ی مهدی غبرائی. وقتی می توانی ببینی، نگاه کن، وقتی می توانی نگاه کنی، رعایت کن. راننده های پشت سری که از ماجرا بی خبر بودند، غر می زدند که یک تصادف معمولی و این همه قشقرق!
کتاب - از صدای باران خوشم می آید، فرهاد حسن زاده، داستان کودک!
http://ketabl.blogfa.com/post/11
جمله هایی از کتاب ها. من آن خزان زده برگم. برون فکنده ز گلشن. به جرم چهره زردم. میتوانم ثابت کنم درختان گریه میکنند. رسالتم در رفتن است. از صدای باران خوشم می آید. داستان خرس های پاندا. نامه ای به کودکی که هرگز زاده نشد. پرندگان می روند در پرو می میرند. زندگی در پیش رو. نان سال های جوانی. سلاخ خانه ی شماره ی 5. از صدای باران خوشم می آید، فرهاد حسن زاده، داستان کودک! با قیچی قهرم. قهر قهر تا روز قیامت. قلقلکم می شود ولی خنده ام نمی گیرد. قیچی را زیر بالش خودم قایم می کنم. از این دیوار بدم می آید.
کتاب - بیگانه، آلبر کامو، ترجمه ی جلال آل احمد، علی اصغر خبره زاده
http://ketabl.blogfa.com/post/13
جمله هایی از کتاب ها. من آن خزان زده برگم. برون فکنده ز گلشن. به جرم چهره زردم. میتوانم ثابت کنم درختان گریه میکنند. رسالتم در رفتن است. از صدای باران خوشم می آید. داستان خرس های پاندا. نامه ای به کودکی که هرگز زاده نشد. پرندگان می روند در پرو می میرند. زندگی در پیش رو. نان سال های جوانی. سلاخ خانه ی شماره ی 5. بیگانه، آلبر کامو، ترجمه ی جلال آل احمد، علی اصغر خبره زاده. هر چه باشد آدم همیشه کمی خطاکار است. به من گفت که همیشه جواب سر بالا می دهم و جاه طلبی ندارم و در امور تجاری این امر باعث شکست است.
کتاب - خشم و هیاهو، ویلیام فاکنر، ترجمه ی صالح حسینی
http://ketabl.blogfa.com/post/8
جمله هایی از کتاب ها. من آن خزان زده برگم. برون فکنده ز گلشن. به جرم چهره زردم. میتوانم ثابت کنم درختان گریه میکنند. رسالتم در رفتن است. از صدای باران خوشم می آید. داستان خرس های پاندا. نامه ای به کودکی که هرگز زاده نشد. پرندگان می روند در پرو می میرند. زندگی در پیش رو. نان سال های جوانی. سلاخ خانه ی شماره ی 5. خشم و هیاهو، ویلیام فاکنر، ترجمه ی صالح حسینی. چه می شد اگر کاری چنان وحشتناک انجام داده بودیم که همه از جهنم می گریختند و فقط ما می ماندیم. انگار در این هوا حتی صدا هم در می ماند، گویا هوا از کول...
کتاب - گور به گور، ویلیام فاکنر، ترجمه ی نجف دریا بندری
http://ketabl.blogfa.com/post/9
جمله هایی از کتاب ها. من آن خزان زده برگم. برون فکنده ز گلشن. به جرم چهره زردم. میتوانم ثابت کنم درختان گریه میکنند. رسالتم در رفتن است. از صدای باران خوشم می آید. داستان خرس های پاندا. نامه ای به کودکی که هرگز زاده نشد. پرندگان می روند در پرو می میرند. زندگی در پیش رو. نان سال های جوانی. سلاخ خانه ی شماره ی 5. گور به گور، ویلیام فاکنر، ترجمه ی نجف دریا بندری. همچون که دراز کشیده بودم و داشتم می مردم. این خانم های پولدار شهر می تونند رأی شون رو عوض کنند. فقیر فقرا نمی تونند. وقتی جوون بودم خیال می کردم م...
کتاب - بادبادک باز، خالد حسینی، ترجمه ی مهدی غبرائی
http://ketabl.blogfa.com/post/3
جمله هایی از کتاب ها. من آن خزان زده برگم. برون فکنده ز گلشن. به جرم چهره زردم. میتوانم ثابت کنم درختان گریه میکنند. رسالتم در رفتن است. از صدای باران خوشم می آید. داستان خرس های پاندا. نامه ای به کودکی که هرگز زاده نشد. پرندگان می روند در پرو می میرند. زندگی در پیش رو. نان سال های جوانی. سلاخ خانه ی شماره ی 5. بادبادک باز، خالد حسینی، ترجمه ی مهدی غبرائی. می گویند چشم ها پنجره ی روح اوست. فقط یک گناه وجود دارد، فقط یکی. آن هم دزدی است. هر گناه دیگری صورت دیگر دزدی است. این موضوع کمی لج آدم را در می آورد...
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
42
حجم های سقفی , نور پردازی ,لوستر ,اباژور
حجم های سقفی , نور پردازی ,لوستر ,اباژور. فروش فوق ویزه یک عدد میز و صندلی بار. حراج یک میز مثلثی و3عدد صندلی منحصر به فرد. فقط و فقط همین یکبار و با قیمت استثنایی. قیمت فقط : 449000. اندازه اضلاع:148 سانتی متر. دارای 6قفسه برای بطری و گیلاس.نور پردازی زیبا و کارامد.دارای جایخی در دار.جای مخصوص گیلاس به صورت وارونه در روی میز.جای مخصوص برای 3عدد قوطی و 3عدد صندلی برای نشستن 3نفر. صندلی با ارتفاع متناسب با میز مثلثی. تگ ها: حراج میز بار. و میز وصندلی ارزان. و خرید و فروش میز بار. و کمترین قیمت میز وصندلی.
سقف آبي
ما آمده ایم تا. حضور پر رنگ و پر انرژی مهدی نفری در برنامه هاونگ. نوشته شده در شنبه بیست و چهارم مرداد ۱۳۹۴ساعت 10:44 توسط امیر خاتمساز. برخی از مردم چنان در گذشته های خویش غرق می شوند که از زندگی جز سختی و تنگدستی بهره نمی برند. عقل و هوش فرمانده جسم انسان است ولی فراموش نکنید که این فرمانده نه اختیاری از خود دارد و نه ابتکاری و آنچه آن را به تحرک وا می دارد به نفسانیات و اراده شخصی مربوط میشود. هر انسانی باید هدفی والا برای خود منظور کند و به امور جزی و سطحی نپردازد. میزنه قلبم داره میاد بوی محرم.
نگاه ساکت باران
خوش اومدی, نظر یادت نره. و دل من بی تاب،. لحظه ها، غرق سراب،. دل ما را دریاب. همه جا پر شده از زمزمه ها،. و چه بسیار شده همهمه ها،. رو سوی ارباب پریشان دارند،. غم هجران دارند . دل من شور افتاد،. و سراپا شده ام درد و تمنا و نیاز،. و چه تنها شده ام،. من که دریا شده ام. وای ارباب، شود قسمت من؟ روزیم میشود آیا، حرمت را دیدن؟ پا برهنه، به دور حرمت چرخیدن؟ و به خود بالیدن،. که من آخر بشوم زائرتان؟ و تو را می طلبم، ای ارباب،. دل ما را دریاب،. به همین لحظه ناب،. بنمایی حرمت قسمت ما. اینجا آغاز غریبانه های مرد است.
سقفـــــ یکــــ وهــــم
بعد از مردنم، تا یک روز یا بیشتر، ناخنهام هنوز رشد میکنن و موهام و ریشم انگار از مرگ من بیخبرند. نویسنده و کارگردان :علی مصفا. پنجشنبه دوازدهم دی 1392. حیف نمیشه به عقب برگردیم. به شبای پرسه و در به دری. کافه چی دکمه ی برگشت و بزن. به روزای خوب کافه نادری. چشمک ستاره هارو میشمردیم یادته. واسه تنهایی شب غصه میخوردیم یادته. من مثه سایه ی تو تو واسه من مثه نفس. هر دومون برای همدیگه میمردیم. دوشنبه دوم دی 1392. شال آن شال سرخ تو موج موج موی تو. نرم ترین حادثه چه زیباست دور روی تو. آفرین به آخرین شاهکار روی تو.
yeki bood yeki nabood
Yeki bood yeki nabood. پایان هر چیزی زیباست اگر زیبا نبود بدان هنوز به پایان نرسیده. برای هرشروعی برای هرامیدی یه دلیل لازم داری. یه باریکه نور یا دوتا دست گرم. برای غصه دارنبودن برای اون شروع من هنوزم منتظرم. متظراون دو تا دست که تا ته خط دستامو بگیره. نوشته شده در شنبه بیست و هفتم آبان 1391ساعت 18:32 توسط SEVDA. برای هرشروعی برای هرامیدی یه دلیل لازم داری. یه باریکه نور یا دوتا دست گرم. برای غصه دارنبودن برای اون شروع من هنوزم منتظرم. متظراون دو تا دست که تا ته خط دستامو بگیره. من فقط دنبال ارامشم.
سقف
لحظه هایی که دارند می مانند! از چه هوای رفتن به جایی دور. هی دل بی قرارم را. پی آن پرنده می خواند. کدام روز سال است. من حتی نام خود را فراموش کرده ام. می ترسم یکی بیاید. و با اولین اسمی که صدا می زند. پیراهن آبی پوشیده باشد. از روی کفشای آدما می نوشتم. دوست دارم بشینم یه جایی و ساعت ها بگذره و بگذره و تنها به کفشای کسایی که می گذرن نگاه کنم. ب ر ه گل را چريده يا نچريده؟ نوشته شده در 91/03/23. ساعت 17:8 توسط لیلا. حسین بود. پناهی بود. نوشته شده در 91/10/20. ساعت 2:59 توسط لیلا. ماه نیمه ی یلدا. نوشته شده ...
Our website will be established soon...
Our website will be established soon. پارس دیتا ارائه دهنده راهکارها در زمینه های :. نرمافزار پارسپورتال (Pars Portal) برای مدیریت و طراحی سایت. نرمافزار پشتیبانی آنلاین (Help Desk) پارس ساپورت با امکان گفتگوی آنلاین برای پشتیبانی و افزایش فروش. تهیه فضای میزبانی آنلاین. ارائه سرور اختصاصی و colocation. This website is hosted by PARS DATA.
:.♥«««(بی تو بودن کار من نیست)»»»♥.:
بی تو بودن کار من نیست) .:. سلام دوستان این ویلاک تا مدتی آپ نمی شه) ). نوشته شده در ساعت توسط حسین. آگر از عشق ميشه قصه نوشت ميشه از عشق تو گفت. ميشه از عشق تو مرد و ديگه از دست همه راحت شد. آره از عشق تو ديونگي هم عالميه. نوشته شده در ساعت توسط حسین. آیا در این دنیا کسی هست. بفهمد که در این لحظه چه می کشم؟ چقدر زنده نبودن خوب است! خوب ، خوب ، خوب! چه شب خوبی است امشب. همۀ دنیا به خواب رفته است. نمی دانم چه کاری دارم . نوشته شده در ساعت توسط حسین. به كی بگم مسافرم. من را به جز عشق به نامی صدا نکن. کشتی ...
سقف آسمون
آسمون دله هر کسی یه سقفی داره سقفه آسمونه دله شما تا کجا بالا میره؟ یکشنبه 25 مردادماه سال 1394 : 11:09 ق.ظ :. حرفهای،ناگفته ایست که وجودی را،پر از تلاطم کرده.نسرین. جمعه 23 مردادماه سال 1394 : 09:05 ق.ظ :. میزبان کلاغ قصه بود. قصه ای که سر ی دراز داشت . نسرین 22 مرداد 94. یکشنبه 18 مردادماه سال 1394 : 12:17 ب.ظ :. گاهی مجبور به سکوتی و فکری عمیق. می اندیشی و به هیچ نتیجه ای نمیرسی. ادمها ادمهای سابق نیستن. دلم گرفته .16.5.94. نهج (نهج البلاغه - نهج الفصاحه). تبدیل وبلاگ به سایت.
زیر این سقف بلند
زیر این سقف بلند. سلام دوستان.باید بگم تو این مدت که تبودم اتفاقای جالبی افتاد واسم.بععععله منم مامان شدم.هورااااا، البته الان هفته هفت هست.، هنوز جوجم خیلی کوچولوهه.ولی خیلی حس جالبیه، ایشالا که هرکی دوست داره خدا این حس قشنگو نصیبش کنه.الهی آمین. نوشته شده در پنجشنبه نهم مرداد 1393ساعت 11:22 توسط باران. نوشته شده در پنجشنبه هشتم اسفند 1392ساعت 12:14 توسط باران. سلام دوستان.خوبید خوشید سلامتید؟ حدس بزنید که چی شنیدم؟ ادامرو تو پست بعدی میذارم،با من باشید. بالاخره بعد از مدتها تصمیم گرفتم که اینجارو درست...
اقامتگاه دائمي
به ساعتش نگاه كرد. 5دقيقه از زمان وعده اش گذشته بود. پا روي گاز گذاشت و با سرعت پيچ خيابان را رد كرد و نزديك يك كافي شاپ شد و به سمت در رفت . صاحب كافي شاپ با ديدن او از جا برخاست و. گفت :( دير آمديد خانم رفت ). گفتند به شما بگويم خيلي دير كردي . نميتوانم صبر كنم. كار دارم . مرد خداحافظي كرد و بيرون رفت. وقتي پشت ماشين نشست و سرش را روي فرمان گذاشت تازه به ياد زهره همسرش افتاد كه هر شب تا ديروقت سر ميز شام مينشست و گاهي همانجا خوابش ميبرد. نوشته شده در ساعت توسط سارا. نوشته شده در ساعت توسط سارا. آنگاه ک...