SAHARGAHANAM.BLOGFA.COM
sahargahanamsahargahanam -
http://sahargahanam.blogfa.com/
sahargahanam -
http://sahargahanam.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Saturday
LOAD TIME
1.5 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
13
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
1.484 sec
SCORE
6.2
sahargahanam | sahargahanam.blogfa.com Reviews
https://sahargahanam.blogfa.com
sahargahanam -
sahargahanam.blogfa.com
sahargahanam - دست ها ...
http://www.sahargahanam.blogfa.com/post-80.aspx
دست در دست هم، تا iDEATH قدم زدیم. دستها چیزهای خیلی خوبیاند، بهخصوص بعد از اینکه از عشقبازی برگشته باشند. هندوانه، ریچارد براتیگان، مهدی نوید، نشر چشمه. پی: وای بر من و روزگارم. نوشته شده در سه شنبه پانزدهم شهریور ۱۳۹۰ساعت 12:49 توسط sahar. سحر گاهانم . به همین سادگی . شعرم در شرایط غمگين نوشته می شود. من از من بدش می آيد. و شعر ديگری را به گريه پس می دهد. هيچ روايتی اين همه از من تازه نيست هيچ زنی براي اين شعر. جنوب ، هميشه مرد تازه ای دارد برای طول و توالی. تو از ميان راه های كشيده بر ابریشم.
sahargahanam - گاهی نرسيدن به تر از رسيدن است
http://www.sahargahanam.blogfa.com/post-70.aspx
گاهی نرسيدن به تر از رسيدن است. مثل پتکی بود روی هرچه که ساخته بودم و روی خیالات و خاطرات. فکر اینکه چهطور میشود یک خانه واقعا سبزرنگ باشد، دیوارهاش سبزرنگ، درهاش سبزرنگ، و همهچیزش سبزرنگ باشد. فكر اینکه یعنی میشود واقعا؟ که آدمها وسط سبزها؟ از آنشب تا شبی که خانه ي سبز را انداختند وسط مسیر بزرگراه که خراب شود، هر لحظه داشتم مجسم میکردم این دیواره الآن سبزرنگ اه ها . ای وای یعنی این در هم سبزرنگ اه الآن؟ یعنی چهجور میشه آخه؟ یعنی این دره هم سبز بود و من هم سبز تصورش میکردم؟ پس چهجوری بود یعنی؟
sahargahanam - جای دیگر...
http://www.sahargahanam.blogfa.com/post-81.aspx
پیش از خزان، به خاک فشاندم بهار خویش. مردان به دیگری نگذارند کار خویش -. چون شیشهء شکسته و تاک ب ریده ام. عاجز به دست گریهء بیاختیار خویش. از وقت تنگ، چون گل رعنا در این چمن. یککاسه کرده ایم خزان و بهار خویش. سنگ تمام در کف اطفال هم نماند. آخر جنون ناقص ما کرد کار خویش! چه فارغ است ز بیبرگی خزان. مرغی که در قفس گذراند بهار خویش. ای خدای آسمان و تقویم رسمی. حال ما، عوض شدنی نیاست، حال آدمهای خوش را تغییر بده باشد که اهل گوشه و کنار را تنهاتر از این که هستند، نپسندند. آمین. سحر گاهانم . به همین سادگی .
sahargahanam - ستارهام را که پیدا کنم، باید بدهم با هماین رسمالخط، روی آن بنویسند...
http://www.sahargahanam.blogfa.com/post-77.aspx
ستارهام را که پیدا کنم، باید بدهم با هماین رسمالخط، روی آن بنویسند. بعدها، عزیزانم، عزیزترهام، یکییکی از آسمان پریدند و رفتند از ستارههاشان پیاده شدند، و من حتی دیگر حواسم نبود که بگردم پی ستارههای فرتوت، که حالا سالها است هی میافتند و هی میافتند. عزیزان من، همه در هوایی برفی و ابری رفتند در آسمانی که مهلتی برای ستاره نداشت غریب و بدون نشانهای از پریدن و رفتن. نوشته شده در دوشنبه چهاردهم شهریور ۱۳۹۰ساعت 19:49 توسط sahar. سحر گاهانم . به همین سادگی . شعرم در شرایط غمگين نوشته می شود. من از من بدش می آيد.
sahargahanam - من تو فقط یک دسته ایم ، نشسته ایم توی ایستگاه
http://www.sahargahanam.blogfa.com/post-69.aspx
من تو فقط یک دسته ایم ، نشسته ایم توی ایستگاه. مترو، غربت است. تاکسی، تنهایی. مینیبوس حماقت است، اتوبوس حسرت زنی که در ردیفی عقبتر از ما نشسته است. هواپیما، فقط هواپیما است فرودگاه است که آدمها را عشقها را میبلعد. نجاتدهنده در گور هم نیاست. وقت م ردن، روح هم پرواز میکند. هواپیما است که هر بهانهای را جرات پریدن و رفتن میدهد. چهقدر آدم که بر بالهای این رفیق آهنی، پرنده شدند رفتند . و قطارها . قطارها، همیشه میروند جنوب آنسالهای سگی! مینیبوس، حماقت است اتوبوس، حسرت زنی که در ردیفی عقبتر، م ردهاست حالا. اگر ا...
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
جنون - یادواره
http://www.jonoonvare.blogfa.com/post/3
بنیاد حفظ و اشاعه ارزشهای دفاع مقدس! واقعیت اینه که نباید اون ۳ سال تحریم تو شعب ابیطالب فراموش بشه و مذهبی که. موقعیتها استفاده می کنه از چنین خاطره جمعی و اثرات اون بر مردم و جنگ. تبلیغاتی بهترین سودها را می برد! ۱۴۰۰ سال گذشته و این داستان تا جایی ادامه دارد که همچنان هر کس که با ما نیست بر. خودی و غیر خودی! و چشم ندارند ببینند خلاف عقیده انها تفکری باشد . حال تو اگر مسلمان نیستی و یا نمی توانی روزه بگیری باید ادای روزه داران را دربیاوری! که مانور مذهب است و به رخ کشیدن اقتدار و یکدستی امت مسلمان!
جنون - پاییز
http://www.jonoonvare.blogfa.com/post/8
در این روزهای پاییزی،. شعر جدایی را می سراید. و این نسیم است. که تو را با یاد،تو را بر باد. می برد انسوی دیوار نوازشها! وشگفتا که اغوش تو دیگر گرمم نمی کند! اینک مهربانی خاک را باور کن! نوشته شده در جمعه سیزدهم آبان ۱۳۹۰ ساعت ۹:۰ توسط محسن / ۴۶ نظر. پوپکم، آهوکم، تا جنون فاصله ای نیست از اینجا که منم ). مردی به رنگ پرتقال. جایی در میان ماه. ساعت Police مدل Pilot. ساعت Chanel نگین دار.
جنون - گلریزان
http://www.jonoonvare.blogfa.com/post/6
از میان تمام رسوم خاکسپاریتان. گلریزان را می پسندم. که دنیا زندانیست بس تنگ! باری امید خویش به دلداریم فرست دانی که ارزوی تو. امان از این یه دونه ویرگول! کلی معنیها رو میرقصونه و می چرخونه تا تورو به مقصود کلام برسونه! نوشته شده در پنجشنبه بیست و چهارم شهریور 1390ساعت 15:5 توسط محسن / ۳۱ نظر. پوپکم، آهوکم، تا جنون فاصله ای نیست از اینجا که منم ). مردی به رنگ پرتقال. جایی در میان ماه. ساعت Police مدل Pilot. ساعت Chanel نگین دار.
جنون
http://www.jonoonvare.blogfa.com/1391/05
برای چشمهای تو سرودن. و از او شعر ساختن؟ چشمهای تو به غزل ، تغزل می آموزد. و به خیال ، ملاحت. وبه اندیشه ، زهره خطر کردن. وبه اشتیاق ، بارقه. وبه من این نوید. آن از آسمان پاک تر و صمیمی تر. نوشته شده در سه شنبه دوم اسفند 1390ساعت 11:2 توسط محسن ۴۰نظر. خود را در اغوش گرفتم و فشردم. شانه هایم بهم نزدیک و نزدیک تر شد. نوشته شده در چهارشنبه چهاردهم دی ۱۳۹۰ ساعت ۱۰:۱۳ توسط محسن / ۳۳ نظر. در این روزهای پاییزی،. شعر جدایی را می سراید. و این نسیم است. که تو را با یاد،تو را بر باد. می برد انسوی دیوار نوازشها!
جنون - تو کجایی
http://www.jonoonvare.blogfa.com/post/9
خود را در اغوش گرفتم و فشردم. شانه هایم بهم نزدیک و نزدیک تر شد. نوشته شده در چهارشنبه چهاردهم دی ۱۳۹۰ ساعت ۱۰:۱۳ توسط محسن / ۳۳ نظر. پوپکم، آهوکم، تا جنون فاصله ای نیست از اینجا که منم ). مردی به رنگ پرتقال. جایی در میان ماه. ساعت Police مدل Pilot. ساعت Chanel نگین دار.
جنون - استیفا
http://www.jonoonvare.blogfa.com/post/5
این روزها تو این فکرم. که باید اصالت را از خدا بازپس بگیریم. و به هستی باز گردانیم! خدایی که تاریخچه بودنش کمتر از تاریخ انسان است! نوشته شده در جمعه بیست و یکم مرداد ۱۳۹۰ ساعت ۱۰:۴۴ توسط محسن / ۴۴ نظر. پوپکم، آهوکم، تا جنون فاصله ای نیست از اینجا که منم ). مردی به رنگ پرتقال. جایی در میان ماه. ساعت Police مدل Pilot. ساعت Chanel نگین دار.
جنون - اینروزها
http://www.jonoonvare.blogfa.com/post/7
اینروزها انقدر خودمو مشغول زندگی می کنم. تا فراموش کنم زنده ام! تا فراموش کنم سوالهای بی جواب رو. و این بازی هر دو سر باخت! سخته بودن وقتی تنها دلیل ،رجحان به نبودنت باشه! انقدر خود را مشغول زندگی می کنم تا فراموش کنم زنده ام! نوشته شده در جمعه بیست و دوم مهر ۱۳۹۰ ساعت ۱۲:۴ توسط محسن / ۱۷نظر. پوپکم، آهوکم، تا جنون فاصله ای نیست از اینجا که منم ). مردی به رنگ پرتقال. جایی در میان ماه. ساعت Police مدل Pilot. ساعت Chanel نگین دار.
جنون - تماشا
http://www.jonoonvare.blogfa.com/post/2
با قامتی بلند و کمری خمیده. و شانه هایی که از فرط قحطی تو به یکدیگر نزدیک و نزدیک تر شده اند. و رخی گلگون نه از سرخی که زردی همه جا را گرفته است! وتبسم سردی بر لب. ما به تماشا نشسته ایم! و اگر چشمانمان همچنان به افق ها خیره مانده است نه اینکه منتظرانیم! که این خطوط ممتد پیشانی تا گوشه چشم. و این چشمان فرو رفته در قعر. و این غبار نشسته بر چهره که. یادگار ان جاده ایست که نه معبر سواری بود و نه رهنمون مسیری. ما به تماشا نشسته ایم و به انتظار نه! پوپکم، آهوکم، تا جنون فاصله ای نیست از اینجا که منم ).
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
13
فصل بیداری
ساعت ۱۱:٠٧ ق.ظ روز دوشنبه ٢٩ خرداد ۱۳٩۱. و این روزها که پدر عزیزم به وطن موعودش سفر کرده، خانه دلم بسی دلگیر است. در کدام گوشه افق، دور از فاطمه ات، بار سفر انداخته ای پدرم! که افق رنگ خستگی ها و دردهای طاقت فرسایت را گرفته. بهانه های دنیا تو را از یادم نخواهد برد. من تو را در قلبم دارم نه در دنیا! کلمات کلیدی: سفر کرده. در اندرون من خسته دل ندانم کیست؟ که من خموشم و او در فغان و در غوغاست. هر زمان شایعه ای را شنیدید و یا خواستید شایعه ای را تکرار کنید این فلسفه را در ذهن خود داشته باشید:. سقراط ادامه د...
سحرگاه 63
سه شنبه 11 اسفند1388 11:56. My Wife Navaz Called. How Long Will You Be With That Newspaper. Will U Come Here And Make UR Darling Daughter Eat Her Food. همسرم نواز با صدای بلند گفت، تا کی می خوای سرتو توی اون روزنامه فرو کنی؟ میشه بیای و به دختر عزیزت بگی غذاشو بخوره؟ Farnoosh Tossed The Paper Away And Rushed To The Scene. شوهر روزنامه رو به کناری انداخت و بسوی آنها رفت. My Only Daughter, Ava Looked Frightened; Tears Were Welling Up In Her Eyes. In Front Of Her Was A Bowl Filled To its Brim With Curd Rice.
دریا و سراب
این مردهای غمگین و نازنین. ساسان رجب زاده در کوهسنگی. اسم وبلاگم چی باشه؟ اینم اظ صوات تبلیقاطیمون. تیکه انداختن وجواب دادن محمد خوش چهره. فیلم جدایی نادر از سیمین. وب سایت طرفداران هما پوراصفهانی. برای دخترانم اله و مرضیه. خوشبختیهای یک زوج شیعه. پسر دوس داشتنی (هومن اقا). روتین های یک طلبه. یادداشت های بانوی بهمن. ردپای خدا در اتفاقات زندگی من و اطرافیانم. نوشته های ی مامان. این المطالب بدم القتول بکربلا. می مانم ای درد حتی تکیه بر استخوانم. صدبارگر توبه شکستی بازا. عشق یعنی همه چی. قالب های وبلاگ اسکین.
دل نوشته های شبانه
دل نوشته های شبانه. دل نوشته های شبانه. دوش مرغی به صبح می نالید. عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش. یکی از دوستان مخلص را. مگر آواز من رسید به گوش. گفت باور نداشتم که ترا. بانگ مرغی چنین کند مدهوش. گفتم این شرط آدمیت نیست. مرغ تسبیح گوی و من خاموش. شب های به یاد ماندنی. خدایا: نماز شب یعنی پرده کشیدن بر تمام ظواهر دنیا و بسته شدن گوش و چشم آدمی بر تمام دلبستگی های دنیایی. خدایا: در دل شب بیدار شدن یعنی اتصال با خوبان و پاکان و باز شدن در ملائک به روی زمینیان. خدایا: بیدار شدن در سیاهی شب یعنی بارقه امید دل و...
عشق خاموش
من با تو چنانم اي نگار ختني .کاندر غلطم که من توام یا تو منی. تنها ماهی ی داخل تنگ هم از زندگی سیراب شد. پزشكی ی قانونی، مرگ ماهی ی درون حوض را، خفگی در آب به دلیل شنا بلد نبودن اعلام كرد. زندگی بدون عشق مثل پیژامه بدون کش است. مارمولک مدعی شد که در دوران جوانی تمساح بوده است. تجربه نامی ست که انسان روی اشتباهاتش می گذارد. دیگران کاشتند ولی ما خریدیم و خوردیم! کاکتوس مادرزن گل هاست. درخت باردار با تکاندن باغبان فارغ می شود. آب که گل آلوده شد، ماهی ها از فرصت استفاده کردند و همدیگر را بوسیدند. به جز سیاست...
sahargahanam
تیتر می زنم برای دوست شاعرم و حالم به شدت بد است. فقط یک هموطن میتواند شما را، زناش را، مادرش را، خواهرش را، و بود و نبودش را بفروشد به کسانی که حتی علاقهای هم برای این خرید ندارند یکجور خودشیرینی. فقط یک ایرانی، اینهمه همت دارد به حراج خواهر و مادرش. مرحبا هموطن. فقط به خاطر اینکه همهجا، چند ایرانی . حضور دارند. خدایا این وطن را با مردماناش محو کن برای همیشه. دوباره شروع میکنم با دیگران . نوشته شده در یکشنبه بیست و هفتم شهریور ۱۳۹۰ساعت 13:5 توسط sahar. دنیای تلخی دارند زنان زیبا. و دستی که عاشقات بود.
sahargahane-entezar.blogfa.com
سحرگاهان انتظار
کد لحظه شمار غیبت امام زمان برای وبلاگهای مهدویت. امام صاحب الز مان عج. 1570;مارگیر وبلاگ. 1575;وقات شرعی. 1570;یه قرآن. 1584;کر روزهای هفته. تاريخ : شنبه نوزدهم مهر 1393. باید غدیری بود و بر حق داوری کرد. باید علی بن علی را یاوری کرد. بسیجی باید وسط میدان باشد تا فضیلت های اصلی انقلاب زنده بماند . ما یا علی گویان صحرای غدیریم. مست از شراب کوثر و خیر کثیریم. بر ماست اکنون بار دیگر چاره سازیم. تا تار و پود فتنه ها را پاره سازیم. باید غدیری بود و بر حق داوری کرد. تاريخ : شنبه نوزدهم مهر 1393. نمي زندسخنم آ...
سحرگاه – ای خفتگان هنگام بیداری ست!!
ای خفتگان هنگام بیداری ست! اردیبهشت ۱۵, ۱۳۹۵. اردیبهشت ۱۵, ۱۳۹۵. چقدر بیست و چهار سالگی تو شبیه هجده سالگی منه … آخرش رو برات تعریف نمی کنم. خودت همه ش رو تماشا کن تا آخرش … خوش بگذره دخترک باهوش دوست داشتنی …. اردیبهشت ۱۲, ۱۳۹۵. اردیبهشت ۱۲, ۱۳۹۵. اردیبهشت ۱۲, ۱۳۹۵. اردیبهشت ۱۲, ۱۳۹۵. میگم بیا بریم پیاده روی. سریع میره مانتوش رو میپوشه. میگم شالتم بردار، برمیداره. نگاهی سرتاپاش میندازم و با وسواس شالشو سفت میکنم و بش میگم موهاتو از اون وری بزن…با تعجب نگام میکنه. میگه خوب شد؟ اردیبهشت ۹, ۱۳۹۵. و این مغز...
sahar tanhai
نترسم که با دیگری خو کنی تو با من چه کردی که با او کنی. بعضی وقت ها دلم می خواد. وقتی پیشم نیستی اصلا به فکرم نیستی. حتی منو یادت نمیاد. و من دارم پرپر میشم. گاهی دلم برای زمانی که تو را نمی شناختم تنگ می شود. نوشته شده در ۱۳٩٢/٦/۱۳ساعت ٧:٤۸ ب.ظ توسط حمیده نظرات . مے گوینב،בل تنگت نبآشم! خداے مט انگآر به آب میگوینב خیس نبآش. من و تو ، " ما. که نشدیم هیچ . من نیمی از خودم را هم باختم. همه به زخمشون دستمال می بندن . من به زخممم دل بستم! از سکوتم بترس ! وقتی که ساکت می شوم . بیشتر که گوش دهی . و باید بترسی .
سحرگاه
زندگي قصه ي تلخي ست كه از آغازش بس كه آزرده شدم چشم به پايان دارم. مشاهده نمایه کامل من. مه من رو بنما. اهداي اعضا اهداي زندگي. چهارشنبه ۸ اسفند ۱۳۸۶ ه.ش. رهروان خسته را احساس خواهم داد. ماه های دیگری در آسمان کهنه خواهم کاشت. نورهای تازه ای در چشم های مات خواهم ریخت. لحظه ها را در دو دستم جای خواهم داد. سهره ها را از قفس پرواز خواهم داد. چشم ها را باز خواهم کرد. خواب ها را در حقیقت روح خواهم داد. دیده ها را از پس ظلمت به سوی ماه خواهم خواند. نغمه ها را در زبان چشم خواهم کاشت. گوش ها را باز خواهم کرد.