saharmh.blogfa.com
هیس...هیس... -
http://saharmh.blogfa.com/
هیس... -
http://saharmh.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Wednesday
LOAD TIME
2.2 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
18
SSL
EXTERNAL LINKS
37
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
2.25 sec
SCORE
6.2
هیس... | saharmh.blogfa.com Reviews
https://saharmh.blogfa.com
هیس... -
saharmh.blogfa.com
هیس... - تاریخ تکثیر،شاید!
http://www.saharmh.blogfa.com/post-29.aspx
از من، شکمی دیده ام که ترک بر می دارد. پوست شکمم ترک بر می دارد و انگار. زنی، توی تمام مستراح های زنانه،. زنی می زاید شبیه خودش. بی شباهت به آینه،. با رشته ی مویی بلاتکلیف،. آوار شده روی خواب اساطیری گوشواره هایش،. جیر جیر جیرجیرک ها و بازار عصر جمعه را. در دود و درد عتیقه های جامانده و دلتنگی دست پف آلود عروسک های مرده ای،. که پشت پلک های بلندش سنگینی می کنند. نوشته شده توسط سحر .م در چهارشنبه بیست و هشتم مهر ۱۳۸۹. این مشت ها را/ تا باز می گذاری/ پروانه هایش می پرند/ سهم من،/ نه درد است/ نه دلخوشی!
هیس... - زنده باد ویرانگر!!!
http://www.saharmh.blogfa.com/post-30.aspx
درونم را بهم می ریزد. حلزون پله های تاریک! و چیزی برای دوست داشتن نمانده. روی گونه های شیشه ای ام ماسیده. توی گودی دو چشم سفیدم،. بی رنگ است لبهایت. که بندی از تو. به این چشم های دریده از هم باز، نیست. دو شاخه ی خواهنده ی بی جانند حالا. سبیل و سیگارت را دود می کنی. توی گورستان این دو چشم،. می شکافمشان از هم، هی و. تو می دوزی تازه چشم هایت را،. توی اصرار و اضطرار ماهیانه ی این همه خون مردگی،. لب پ ر، پ ر می زند. و قتش نیست ،. زمان من است حالا. زمان زنده ی زاییدن،. و تبدار و تابناک جیغ کشیدن. و تو م ردی!
هیس...
http://www.saharmh.blogfa.com/89121.aspx
خواب متوازن تو، سنگینی می کند! به هم می ریزد. ریزه های خیس خیالت،. وزن این سطح ساده را. لاک قرمزم را می جوم. و شبیه دم نوش زنجبیل و سیب،. ک ز می کنم گوشه ی آشپزخانه! می ترسم پیش بیایم،. این بته های وحشی تمشک،. بغض فروخورده ی بالشت را. مجموعه ی شعر اسطبل از داریوش معمار/ نشر چشمه منتشر شد. نوشته شده توسط سحر .م در سه شنبه سوم اسفند 1389. این مشت ها را/ تا باز می گذاری/ پروانه هایش می پرند/ سهم من،/ نه درد است/ نه دلخوشی! آفتاب پرستم،/ رنگ خاطره ات! یک شعر در یانوس. Artreview / my profile. یک شعر در تاسیان.
هیس... - یادداشت چهارم برای دلقک
http://www.saharmh.blogfa.com/post-27.aspx
یادداشت چهارم برای دلقک. سلام دلقک عزیز، یادداشت چهارمم را در شرایطی برایت می نویسم که شاید در یادداشت بعدی توضیح دهم. انگار حالم خوب است. و این نامه ام هیچ ربطی به عزاداری مادرانه امان زیر تابوت و دلتنگی ام برای کفش های غواصی ندارد. اگر نمی توانی همین حالا رقص زیر تابوت را رها کنی، بگو کسی نامه را برایت بخواند. دیشب که خوابیدم ، مادر مشترکمان آمد. با همان خونسردی همیشگی و چند متر تور سیاهی که دور خودش می پیچید. با نگاهی خیره، دهان خشکش را تر کرد و گفت:. این روزها، این حرف ها را ندارد! یک شعر در یانوس.
هیس...
http://www.saharmh.blogfa.com/posts
زیارتنامه ی عمومی تن شاعری که شعر نمی نوشت. دوشنبه چهاردهم شهریور ۱۳۹۰. پیش بینی وضع هوا. دوشنبه بیست و دوم فروردین ۱۳۹۰. خواب متوازن تو، سنگینی می کند! سه شنبه سوم اسفند ۱۳۸۹. دو تخت خواب برای ایوا. سه شنبه بیست و یکم دی ۱۳۸۹. دستمالم را برای زندگی تکان می دهم. پنجشنبه هجدهم آذر ۱۳۸۹. یکشنبه سی ام آبان ۱۳۸۹. چهارشنبه بیست و هشتم مهر ۱۳۸۹. دهه ی هفتاد، وقتی که اوفلیا مرد! دوشنبه نوزدهم مهر ۱۳۸۹. یادداشت چهارم برای دلقک. یکشنبه چهارم مهر ۱۳۸۹. رقص شماره ی یک. یکشنبه بیست و یکم شهریور ۱۳۸۹. شنبه بیست و دوم...
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
18
بی خوابی در آی سی یو - ضربه ي كاري
http://www.bikhabidaricu.blogfa.com/post-10.aspx
بی خوابی در آی سی یو. نفس های آخرم را به گناهانم تقدیم می کنم. جايي نزديك تر از دفعه ي قبل نشسته بود و به اندام زن نگاه مي. كرد هنوز خون از رحم زن بيرون مي زد. دستش را از روي پاهايش برداشت و ضربه اي به كف پاي زن زد. پاهاي زن بي اختيار لرزيد و دوباره آرام شد. ظرف آب را برداشت و روي بدن زن خالي كرد. خون از زير پاي زن به اطراف پخش شد. بدن زن بي حركت تر از قبل هيچ عكس العملي نشان نداد. سنگيني اين لحظه همراه با خاطره اي از گذشته او را به رويايي فرو برد. پلك ها به آرامي تكان مي خورند. دغدغه های صد سال تنهایی من.
بی خوابی در آی سی یو
http://www.bikhabidaricu.blogfa.com/9106.aspx
بی خوابی در آی سی یو. نفس های آخرم را به گناهانم تقدیم می کنم. لیاقت هر کسی رو چطور میشه با یه نگاه چپ و راست و زل زدن به ساعت شماطه دار دور گردنش فهمید؟ مگه خلایق هرچه لایق شعار زنگ زده ی راهپیمایی آخرین جمعه ی ماه آدم های گردن دراز روی سقف اتاق همسایه نبود؟ من عاقل فکرمو محدود به چیزایی کردم که گمراهم میکنن، پس نباید امیدی به رستگاریم تو این دنیا داشته باشم. همین روزا اگه مشقامو خوب بنویسم راهی از آسمون باز میشه و منو مثه یه تیکه زباله پرت می کنه توی سرزمین فرشته ها! دغدغه های صد سال تنهایی من.
بی خوابی در آی سی یو - بالا آوردن
http://www.bikhabidaricu.blogfa.com/post-18.aspx
بی خوابی در آی سی یو. نفس های آخرم را به گناهانم تقدیم می کنم. یاد روزایی که روی سربالایی ها آواز ابوعطا میخوندم به خیر. هنوز فاصله زیادی از اون روزا ندارم. آرزوی بزرگی نیس که بخام با یه دست چند تا زمینو طی کنم. فکر می کنم جایی برای رفتن مونده باشه. جایی که سراسر وجودشو پهنای زندگیم پوشونده باشه و بتونم اونجا رو با یه دل سیر به لهو و لعب طی کنم. نوشته شده در سه شنبه سی ام آبان ۱۳۹۱ساعت 0:52 توسط بي خواب. سنگ روي بند به من انگ مي زنه كه چرا سنگشو به سينه مي زنم، ديگه هيچي به هيچي بند نيس.
بی خوابی در آی سی یو - آهنگ پاياني از كوچكترين نقطه
http://www.bikhabidaricu.blogfa.com/post-11.aspx
بی خوابی در آی سی یو. نفس های آخرم را به گناهانم تقدیم می کنم. آهنگ پاياني از كوچكترين نقطه. موسيقي از سال ها پيش نوايش را از شهر گرفته بود. شهر بي صداتر، زندگي رو به پايانش را نظاره مي كرد. در هر گوشه اي از شهر چشمي به نقطه اي خيره بود. روحي كه سال ها قبل در آن دميده شده بود بايد تا لحظاتي ديگر از آن خارج مي شد. شهر خاطراتش را مرور مي كرد. شهر در آرامش است و هر لحظه به پايانش نزديك تر مي شود. در شهر نه صدايي شنيده مي شود و نه نگاهي نگاهي را مي بيند. بدون شك شهر به پايان رسيده است. شما که غریبه نیستید.
بی خوابی در آی سی یو
http://www.bikhabidaricu.blogfa.com/8906.aspx
بی خوابی در آی سی یو. نفس های آخرم را به گناهانم تقدیم می کنم. قدم زنی در فلسفیدن. هديه اي به يك دوست. چاره ای نداری ، تو همانی هستی که وجود داره و نمیتونی به غیر خودت بودن ادعایی داشته باشی ، شاید گاهی دچار این توهم باطل شدی ولی باید بدونی که هیچی غیر از خودت نیستی، شاید بگی این چه ربطی به قدم زدن یا فلسفه بافی در این مورد داره ولی شاید اگه ادامه متن رو بخونی ربطشو درک کنی شایدم درکش نکنی . وجودی بود که از دوران کودکی منو همراهی می. یه جورایی به من می فهموند. دلم میخاست بدونم دلیل نارضایتیش چیه ولی ...
بی خوابی در آی سی یو - قدم زنی در فلسفیدن
http://www.bikhabidaricu.blogfa.com/post-12.aspx
بی خوابی در آی سی یو. نفس های آخرم را به گناهانم تقدیم می کنم. قدم زنی در فلسفیدن. هديه اي به يك دوست. چاره ای نداری ، تو همانی هستی که وجود داره و نمیتونی به غیر خودت بودن ادعایی داشته باشی ، شاید گاهی دچار این توهم باطل شدی ولی باید بدونی که هیچی غیر از خودت نیستی، شاید بگی این چه ربطی به قدم زدن یا فلسفه بافی در این مورد داره ولی شاید اگه ادامه متن رو بخونی ربطشو درک کنی شایدم درکش نکنی . وجودی بود که از دوران کودکی منو همراهی می. یه جورایی به من می فهموند. دلم میخاست بدونم دلیل نارضایتیش چیه ولی ...
بی خوابی در آی سی یو - دريافت هاي ذهني يك مشترك خلق الساعه
http://www.bikhabidaricu.blogfa.com/post-13.aspx
بی خوابی در آی سی یو. نفس های آخرم را به گناهانم تقدیم می کنم. دريافت هاي ذهني يك مشترك خلق الساعه. مي تونم به عنوان يه دختر روت حساب كنم؟ به عنوان دختر كه نه، ولي قابل اعتمادم. زنگ در به صدا در مياد و من گوشي آيفون رو بر مي دارم. آيفون تصويري نيست پس بايد بپرسم كيه كه داره زنگ مي زنه؟ من هنوز به اون حد از تكامل اجتماعي نرسيدم كه بتونم به يه رفته گر كه انگار براي دريافت عيدي زنگ خونه ي منو زده جواب درست و حسابي بدم. نوشته شده در سه شنبه شانزدهم آذر ۱۳۸۹ساعت 22:49 توسط بي خواب. دغدغه های صد سال تنهایی من.
بی خوابی در آی سی یو - وقتي ميگم حرف نزن يعني حرف نزن، يعني خفه شو
http://www.bikhabidaricu.blogfa.com/post-15.aspx
بی خوابی در آی سی یو. نفس های آخرم را به گناهانم تقدیم می کنم. وقتي ميگم حرف نزن يعني حرف نزن، يعني خفه شو. عجيبه كه هنوز آدما ياد نگرفتن به خاطر خودشونم كه شده يه نسخه از كتاب نانوشته رو بردارن و از سر صدقه اون، بتونن چند روزي راحت به رقص و مقص مشغول باشن. كاراي ديگه هم مي شه كرد كه به من ربطي نداره. نوشته شده در پنجشنبه هجدهم آذر ۱۳۸۹ساعت 23:31 توسط بي خواب. سنگ روي بند به من انگ مي زنه كه چرا سنگشو به سينه مي زنم، ديگه هيچي به هيچي بند نيس. دغدغه های صد سال تنهایی من. شما که غریبه نیستید.
بی خوابی در آی سی یو
http://www.bikhabidaricu.blogfa.com/8909.aspx
بی خوابی در آی سی یو. نفس های آخرم را به گناهانم تقدیم می کنم. وقتي ميگم حرف نزن يعني حرف نزن، يعني خفه شو. عجيبه كه هنوز آدما ياد نگرفتن به خاطر خودشونم كه شده يه نسخه از كتاب نانوشته رو بردارن و از سر صدقه اون، بتونن چند روزي راحت به رقص و مقص مشغول باشن. كاراي ديگه هم مي شه كرد كه به من ربطي نداره. نوشته شده در پنجشنبه هجدهم آذر 1389ساعت 23:31 توسط بي خواب. روان شناسي براي يك روياي از دست رفته. دنياي بدي شده، همه دنبال سهم خودشونن. منم يكي از اونا. سهم من چي ميشه تو اين بازار سهمي ها؟ من هنوز به اون ح...
بی خوابی در آی سی یو
http://www.bikhabidaricu.blogfa.com/9103.aspx
بی خوابی در آی سی یو. نفس های آخرم را به گناهانم تقدیم می کنم. لطفن در محضر دادگاه خود را معرفی کنید. من قسمتی از رویای تو ام . به جرم خطور از قوانین متهم شده ام. جرمم هنوز تفهیم نشده. ولی گفته اند من بوده ام که لحظاتت را از زمان جدا کرده ام. چیزی که از اولین برخوردم با شما به خاطرم می اید هیجان شما در کشف اشتیاق به داشتن یک رویا بود. اعتراض دارم جناب. ایشان با نسبت دادن خود به شما سعی در شخصی کردن موضوع دارند. اعتراض وارد نیست. ادامه بدهید. زمان بزرگ ترین دغدغه ی توئه؟ دغدغه های صد سال تنهایی من.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
37
حدیث آرزومندی
ای فلک آهسته تر این دور چند. مرا آفرید ان که دوستم داشت. هزار بادۀ ناخورده در رگ تاک است. تعداد بازدید ها: 106660. گفت بیا اتفاقهای خوب سال 94 رو بشمریم. دستم رو گرفتم بالا شروع کردم به شمردن. 2-درس دادن تاریخ بیهقی. 3-آشنایی با بچ ه های کلاس دوم انسانی مدرسۀ ایکس و مدرسۀ ایگرگ. 4- نتیجه های خوب بچه ها. دستم رو بستم. تموم شد. سه تا از اتفاق های درخشان زندگی من تو سال گذشته (عه! بوده، نه محل کار، و درس دادن جزئی از هویتیه که سحر میم. رو شکل داده. تاریخ : یکشنبه 1 فروردینماه سال 1395. زمان : 12:06 ب.ظ.
هوای حرف تو آدم را...
هوای حرف تو آدم را. نویسنده : سحر مهرجو. ساعت ۱۱:۳٥ ق.ظ روز ۱۳۸٧/٧/٢. نویسنده : سحر مهرجو. ساعت ۱۱:٢٠ ق.ظ روز ۱۳۸٧/٧/٢. مرا می بینی و هر دم زیادت می کنی دردم. نویسنده : سحر مهرجو. ساعت ۱۱:٢٩ ق.ظ روز ۱۳۸٧/٦/٢٧. تو بزرگ بودی و نو بودی و بوی روز اول مدرسه را می دادی. من هوز بچه بودم و ترسو بودم و دلم بغل تو را می خواست. فقط چند. نویسنده : سحر مهرجو. ساعت ۱:۱٦ ق.ظ روز ۱۳۸٧/٦/٢٠. یک برگ از دفتر خاطرات. نویسنده : سحر مهرجو. مگر می شد نباشی. نویسنده : سحر مهرجو. نویسنده : سحر مهرجو. نویسنده : سحر مهرجو.
مرا كسي نساخت ...
مرا كسي نساخت . روز هایی که نمی گذشت. لرز گرفتم. بغض کردم. نشستم ردیف آخر تا امتحان تمام شود. از در که بیرون آمدم تنها بودم. عق زدم به صورت زندگی. او رفته بود.حالم به هم می خورد از امتحان گرامر. از حرف های ساره که مدام می گفت شاید خیلی دوستت ندارد تو ولی خیلی خوشگلی! گفت: از دور دیدمت. هیچ چیز نگفتم. دستم را گرفت. «چه ماه شدی امروز! پيام هاي ديگران . آن روز پریا صدایم کرد. خانم مهرجو می شه یه لحظه تشریف بیارید! منم فکر نمی کنم این اتفاقا شعور. رو زیر سؤال ببره! این که. این که اون روز تو کافی شاپ....همین ...
سنگین
زندگی ما بر ت.م مراد گذشت تا بر وفق مراد. از این به بعد کامنتاتون اینجا. و از این حرفا ندارم . الکی اظهار نظر نکنین. احترامت دست خودته اگه حرفام. ناراحتت کرد بدون در حد شعورت. از وبم خوشت اومد. زنده باد اونی که میدونه رقص فقط واسه شادی نیس. اونی که رقاص هر سازی نیست . اونی که میدونه کار ما واسه بازی نیست. دنیا داره میرونه رو صندلی عقبیم. ببخشید اگه ما مثه شوما شاخ نیستیم! دخترک در اولین هم اغوشی زن شد. تو درکدام هم اغوشی مرد خواهی شد؟ صادقانه بدباش لاشیانه ادای خوبارو در نیار. بعد از تو لبخند یادم نمیاد .
saharmetal's blog - hard style - Skyrock.com
15/06/2006 at 7:09 AM. 10/12/2008 at 1:48 PM. Subscribe to my blog! Don't forget that insults, racism, etc. are forbidden by Skyrock's 'General Terms of Use' and that you can be identified by your IP address (66.160.134.62) if someone makes a complaint. Please enter the sequence of characters in the field below. Posted on Saturday, 08 November 2008 at 2:07 PM. Please enter the sequence of characters in the field below. Posted on Saturday, 08 November 2008 at 2:04 PM. Don't forget that insults, racism, et...
هیس...
زیارتنامه ی عمومی تن شاعری که شعر نمی نوشت. دیر می شوم مدام. گناه از سرم گذشت. در به در بالای س رم است حالا. کلاه هم سرش نمی رود،. حالا تو هی بگو:. گناه من گردن بلندیست که عابرها،. به مهره های استخوانیش،. نخ به ن ه! م هره به م هر! تسبیح می اندازند انگار و. گناه تو می شود آنوقت ، گردن من! همه ی گناهت گردن من! آخر خم نمی شود این ستون بی مهره،. و زیر آب راه می روم که موج هاش درد می کند. از جراحت پیش روی آسفالت داغ. روی لبهایش جای خالی بوسه ای. سه ای، دویی، یکی حتی بر گردنم! من جزر می شوم از خودم،. ریزه های ...
saharmhj | Smile! You’re at the best WordPress.com site ever
You’re at the best WordPress.com site ever. Apologies, but no results were found. Perhaps searching will help find a related post. Blog at WordPress.com. Create a free website or blog at WordPress.com.
خـــــط خـــــطی
اگه خدا با ماست پ س کی با اوناست؟ هفته سوم اسفند ۱۳۹۰. هفته او ل اسفند ۱۳۹۰. هفته چهارم بهمن ۱۳۹۰. هفته سوم بهمن ۱۳۹۰. بی تو تنها نیستم. با دیگران.با ما! با دیگران می میخوری ! تاريخ سه شنبه شانزدهم اسفند ۱۳۹۰ساعت 12:45 نويسنده سحر. این منم مزاحمی که آشناست. هزار دفعه این شماره را دلم گرفته است. ولی هنوز پشت خط در انتظار یک صداست. شما که گفته اید پاسخ سلام واجب است. به ما که می رسد ، حساب بنده هایتان جداست؟ دوباره قطع و وصل تلفنم شروع شد. خرابی از دل من است یا که عیب سیم هاست؟ خوب و صاف و واضح و رساست؟
SAHAR
Sahar Millinery’s flawless ability, attention to detail and eclectic style can create anything from art nouveau hats to quirky fascinators to bridal headdresses that make her clients stand out in any occasion. SAHAR MILLINERY / SITE CREDITS.
SAHAR
Sahar Millinery’s flawless ability, attention to detail and eclectic style can create anything from art nouveau hats to quirky fascinators to bridal headdresses that make her clients stand out in any occasion. SAHAR MILLINERY / SITE CREDITS.
Default Web Site Page
If you are the owner of this website, please contact your hosting provider: webmaster@saharminerals.com. It is possible you have reached this page because:. The IP address has changed. The IP address for this domain may have changed recently. Check your DNS settings to verify that the domain is set up correctly. It may take 8-24 hours for DNS changes to propagate. It may be possible to restore access to this site by following these instructions. For clearing your dns cache.
