SAHESH.BLOGFA.COM

tavaghofazad.blogfa.com

کلبه تنهایی

http://www.tavaghofazad.blogfa.com/9002.aspx

من یک عمر به خدا دروغ گفتم و خدا هیچ گاه به خاطر دروغ هایم مرا تنبیه نکرد. می توانست، اما رسوایم نساخت و مرا مورد قضاوت قرار نداد. هر آن چه گفتم باور کرد و هر بهانه ای آوردم پذیرفت. هر چه خواستم عطا کرد و هرگاه خواندمش حاضر شد. هرگز حرف خدا را باور نکردم، وعده هایش را شنیدم اما نپذیرفتم. چشم هایم را بستم تا خدا را نبینم و گوش هایم را نیز، تا صدای خدا را نشنوم. من از خدا گریختم بی خبر از آن که خدا با من و در من بود. خدا گفت: هیچ، فقط عشقم را بپذیر و مرا باور کن و بدان در همه حال در کنار تو هستم. سکوت ( پر...

tavaghofazad.blogfa.com

کلبه تنهایی

http://www.tavaghofazad.blogfa.com/9003.aspx

نوشته شده در چهارشنبه هجدهم خرداد 1390ساعت 23:50 توسط سميه. كسي كه براي خود احترام قايل است. از گزند ديگران در امان است. او كتي را بر تن دارد كه كسي را ياراي پاره كردن آن نيست. چه شكوهي دارد اين جهان. در چشم كسي كه با دلي آرزومند. زير آسمان پر جبروت و درخشان به پيش مي رود . آرام باش اي دل غمگين! از ش كوه بس كن. پشت ابرها هنوز خورشيد مي درخشد. سرنوشت تو همان است كه ديگران دارند. در هر زندگي بايد بارانهايي فرو ريزد و برخي روزها تيره و حزن انگيز باشند. از بهار عشق و جواني بهره بگير. در لانه ي سال پيش. نوشته...

tavaghofazad.blogfa.com

کلبه تنهایی - گنجشک و خدا

http://www.tavaghofazad.blogfa.com/post-36.aspx

گنجشک کنج آشیانه اش نشسته بود! خدا گفت : چیزی بگو! گنجشک گفت : خسته ام . خدا گفت : از چه؟ گنجشک گفت : از تنهایی ، بی کسی ، بی همدمی ، کسی تا به خاطرش بپری ، بخوانی ، او را داشته باشی! خدا گفت : مگر مرا نداری؟ گنجشک گفت : گاهی چنان دور می شوی که بال های کوچکم به تو نمی رسند! خدا گفت : آیا هرگز به ملکوتم آمده ای ؟ خدا گفت : آیا همیشه در قلبت نبودم؟ چنان از غیر پرش کردی که دیگر جایی برایم نمانده. چنان که دیگر توان پذیرشم را نداری. گنجشک سر به زیر انداخت ، چشم های کوچکش از دانه های اشک پر شد. زندگي من بدون من.

tavaghofazad.blogfa.com

کلبه تنهایی - واژه دوست داشتن

http://www.tavaghofazad.blogfa.com/post-35.aspx

ای کاش جمله زیبای دوستت دارم. بی هیچ غرضی بر زبان ها جاری بود. ای کاش از گفتن دوستت دارم،. از ترس سوءتفاهم ها و غلط اندیشی ها باز نمی ایستادیم،. ای کاش محبت را بی هیچ چشمداشتی. حتی چشم داشت محبت،. به او که دوستش داریم هدیه میدادیم. را به هوس آلوده نمیکردیم. نوشته شده در جمعه سوم تیر ۱۳۹۰ساعت 19:13 توسط سميه. زندگي من بدون من. يك دل مهربون اما تنها.

tavaghofazad.blogfa.com

کلبه تنهایی - تو...؟؟؟

http://www.tavaghofazad.blogfa.com/post-31.aspx

تو که رفتی به دنبال سایه ات دویدم. اما افسوس اشک جای پای آن را گم کرد. نوشته شده در پنجشنبه بیست و ششم خرداد ۱۳۹۰ساعت 0:44 توسط سميه. زندگي من بدون من. يك دل مهربون اما تنها.

tavaghofazad.blogfa.com

کلبه تنهایی -

http://www.tavaghofazad.blogfa.com/post-30.aspx

نوشته شده در پنجشنبه بیست و ششم خرداد ۱۳۹۰ساعت 0:22 توسط سميه. زندگي من بدون من. يك دل مهربون اما تنها.

tavaghofazad.blogfa.com

کلبه تنهایی - تو را دوست دارم...

http://www.tavaghofazad.blogfa.com/post-27.aspx

تو را دوست دارم. تو را به جاي همه کساني که نشناخته ام دوست مي دارم . تو را به خاطر عطر نان گرم براي برفي که آب مي شود دوست مي دارم . تو را براي دوست داشتن دوست مي دارم .تو را به جاي همه کساني که دوست نداشته ام دوست مي دارم. تو را به خاطر دوست داشتن دوست مي دارم . براي اشکي که خشک شد و هيچ وقت نريخت لبخندي که محو شد و هيچ گاه نشکفت دوست مي دارم .تو را به خاطر خاطره ها دوست مي دارم . براي پشت کردن به آرزوهاي محال به خاطر نابودي توهم و خيال دوست مي دارم تو را براي دوست داشتن دوست مي دارم. زندگي من بدون من.

tavaghofazad.blogfa.com

کلبه تنهایی - بیا لبخند بزنیم بدون انتظار هیچ پاسخی از دنیا

http://www.tavaghofazad.blogfa.com/post-37.aspx

بیا لبخند بزنیم بدون انتظار هیچ پاسخی از دنیا. زندگی همچون بادکنکی است در دستان کودکی. که همیشه ترس از ترکیدن آن لذت داشتنش را از بین میبرد. شاد بودن تنها انتقامی است که میتوان از دنیا گرفت. پس همیشه شاد باش. امروز را برای ابراز احساس به عزیزانت غنمینت بشمار. شاید فردا احساس باشد اما عزیزی نباشد. کسی را که امیدوار است هیچگاه ناامید نکن. شاید امید تنها دارائی او باشد. اگر صخره و سنگ در مسیر رودخانه زندگی نباشد. صدای آب هرگز زیبا نخواهد شد. نوشته شده در جمعه سوم تیر ۱۳۹۰ساعت 19:39 توسط سميه.

tavaghofazad.blogfa.com

کلبه تنهایی - اندراحوالات دانشگاه رفتن پسران

http://www.tavaghofazad.blogfa.com/post-33.aspx

اندراحوالات دانشگاه رفتن پسران. ترم سوم (ترم افسردگی):. مریم منو ول کرد و گذاشت رفت! مامان جون افسرده شدم اولین عشقم بود دارم میمیرم از غصه. ای خدا بیا منو بکش راحتم کن. مامان من این زندگی رو نمی خوام. ترم چهارم (ترم زرنگ شدگی):. الو سلام مهشید جون خوبی عزیزم؟ دلم تنگ شده واست. گنجشک کوچولوی من. بیا ببینمت قربونت برم. مهشید جون من پشت خطی دارم. مامانمه. بعدا بت زنگ میزنم. الو به به سلام چطوری ندا جون؟ آره بابا داشتم با مامانم صحبت می کردم. پیرزن دلش تنگ شده واسم! جوجوی من حالت خوبه؟ قول میدم جبران کنم.