ttarc.blogspot.com
معماری: September 2007
http://ttarc.blogspot.com/2007_09_01_archive.html
ه.ش. ۱۳۸۶ مهر ۸, یکشنبه. مقدمات طراحی 2 ب اسکیسی تحت عنوان طراحی یک اقامتگاه مسکونی با دو مفهوم پویایی و سبکی شروع شد. همان روز اول ما یک اسکیس سریع زدیم و به استاد تحویل دادیم با فکر خودمان و سوال هایی که از استاد کردیم .جلسه ی بعد در مورد مفهوم پویایی و سبکی تحقیق کردیم که به نظرم بسیار جالب بود.خلاصه حرفهایمان را در زیر مینویسم. این مفاهیم ذهنی هستند و میخواهیم در یک اثر معماری نمود پیدا کند.پس احساس سبکی را می خواهیم القا کنیم نه عینی. در امتداد قائم تعریف می شود. حضور تأثیر ماده به حداقل میرسد.
ttarc.blogspot.com
معماری: August 2007
http://ttarc.blogspot.com/2007_08_01_archive.html
ه.ش. ۱۳۸۶ مرداد ۲۹, دوشنبه. یادم آمد , هان. داشتم می گفتم , آن شب نیز. سورت سرمای دی بیدادها می کرد. و چه سرمایی , چه سرمایی. باد برف و سوز و وحشتناک. لیک , خوش بختانه آخر , سرپناهی یافتم جایی. گر چه بیرون تیره بود و سرد , هم چون ترس. قهوه خانه گرم و روشن بود , هم چون شرم. همگنان را خون گرمی بود. قهوه خانه گرم و روشن , مرد نقال آتشین پیغام. راستی کانون گرمی بود. مرد نقال -آن صدایش گرم , نایش گرم. آن سکوتش ساکت و گیرا. و دمش , چونان حدیث آشنایش گرم. راه می رفت و سخن می گفت. چوب دستی منتشا مانند در دستش.
ttarc.blogspot.com
معماری: January 2008
http://ttarc.blogspot.com/2008_01_01_archive.html
ه.ش. ۱۳۸۶ دی ۲۳, یکشنبه. ویلای مایریا - توصیف فضای داخلی بنا. فضای پذیرایی و کتابخانه در کنار یکدیگر می باشند که معمار با شکستگی دیوار، طرز چیدمان مبلمان و تغییر مصالح کف این دو را از یکدیگر جدا کرده است. پله ها در سمت راست شما را به اتاق ناهار خوری می برد،فضایی با نور بسیار زیاد که به دلیل رنگ سفید دیوارها و سقف و پنجره های بزرگ می باشد. پیام های خود را اینجا. ه.ش. ۱۳۸۶ دی ۲۲, شنبه. ویلای مایریا - توصیف نمای خارجی بنا. مایریا به جای اینکه بر پایه ی یک ایده صوری یا مفهومی منفرد بنا شده باشد، ماهی...
bodobia.blogspot.com
ترانه های شبانه: October 2005
http://bodobia.blogspot.com/2005_10_01_archive.html
هرکس هر شب با ترانه ای به خواب میرود. این ترانه را یا برایش میخوانند و یا خودش برای خودش میخواند. شنبه، آبان ۰۷، ۱۳۸۴. غزل آبان ماه هشتاد و چهار. بگذار تا مقابل روی تو بگذریم / دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم. شوقست در جدایی و جور است در نظر / هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم. روی ار بروی ما نکنی حکم از آن تست / بازآ که روی در قدمانت بگستریم. ما را سریست با تو که گر خلق روزگار / دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم. گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من / از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم. Posted by MMB @ ۶:۱۱ بعدازظهر.
bodobia.blogspot.com
ترانه های شبانه: December 2005
http://bodobia.blogspot.com/2005_12_01_archive.html
هرکس هر شب با ترانه ای به خواب میرود. این ترانه را یا برایش میخوانند و یا خودش برای خودش میخواند. شنبه، دی ۱۰، ۱۳۸۴. روسپی بینوایی را سنگسار میخاستند کرد. عیسی مسیح بگذشت و گفت: اولین سنگ را کسی پرتاب کند که خود شرمسار گناهی نباشد. خلق سنگها را انداخته و سرافکنده دور شدند. Posted by MMB @ ۱۰:۴۳ بعدازظهر. سهشنبه، دی ۰۶، ۱۳۸۴. آسمان غمگین و آبی. آسمان تهران بالاخره آبی شد. و یادمون افتاد که وقتی دودآلود نبود چه شکلی بود. Posted by MMB @ ۴:۰۸ بعدازظهر. سهشنبه، آذر ۲۹، ۱۳۸۴. فال شب چله هشتاد و چهار. بر این و...
bodobia.blogspot.com
ترانه های شبانه: November 2006
http://bodobia.blogspot.com/2006_11_01_archive.html
هرکس هر شب با ترانه ای به خواب میرود. این ترانه را یا برایش میخوانند و یا خودش برای خودش میخواند. پنجشنبه، آذر ۰۹، ۱۳۸۵. یک قاشق چایخوری موسولینی. سارق جسد موسولینی، دیکتاتور فاشیست ایتالیایی، دستگیر شد. وی چند سال قبل مرتکب این دزدی شد. بعد جسد را قطعه قطعه کرده و هر قطعه را به یکی از ثروتمندان نئوفاشیست فروخته است. یک دست را به یک نفر و یک پا را به نفر دیگر و. آیا برای یک دیکتاتور، آنهم در قد و قواره موسولینی، سرنوشتی خفت بارتر از این میشد تصور کرد؟ Posted by MMB @ ۱۲:۴۰ قبلازظهر. از آن طرف . پانویس: ب...
taranehmb.blogsky.com
a short story - یادداشت های شب مهتابی
http://www.taranehmb.blogsky.com/1389/04/18/post-52
یادداشت های شب مهتابی. جمعه 18 تیرماه سال 1389. اینو برای زبان نوشتم:. Now Chris’s big day had finally arrived. Arrived with tiny snowflakes from the February sky. Those which vanish dark sides and points in the world for a while. He had been an itinerant since he could remember. Travelling from L.A to NY, to Washington, to Seatell, playing guitar for everyone or anyone to hear, with a cheap price. Only a penny was enough for him. There is a tiny, thin edge between imagination and reality. The only d...