SALEHSAD.BLOGFA.COM

amirfakharian.blogfa.com

چیزی نیست اینجا .. - لیلی، آخ لیلی، وای لیلی

http://www.amirfakharian.blogfa.com/post/35

چیزی نیست اینجا . لیلی، آخ لیلی، وای لیلی. در میان مردم روستا. پیرمردی مجنون را میشناختم. شبها تا صبح ذکر میگفت. که بوی لیلی را. تو را من چشم در راه بودم. تا همین دیرهنگام غروب،. تو را من سخت چشم در راه بودم! که مجنون را آشفته دیدم. زیر لب زمزمه میکرد. بگیر از من آن نگاه ناوک انداز را". حال و احوال مجنون دیدم و. دیده از راه گرفتم! تا نکند ناوک نگاهت،. وصله پینه های روح را. نوشته شده در شنبه پانزدهم خرداد ۱۳۹۵ساعت 10:43 توسط امیر. خیلی خوبه وبلاگش بنظرم.

amirfakharian.blogfa.com

چیزی نیست اینجا .. - یادداشت

http://www.amirfakharian.blogfa.com/tag/یادداشت

چیزی نیست اینجا . سلوچ، جالی خالی اش! کوچ غریب را به یاد آر / از غربتی به غربت دیگر / تا جست و جوی ایمان / تنها فضیلت ما باشد. / به یاد آر / تاریخ ما بی قراری بود / نه باوری / نه وطنی. درباره جای خالی سلوچ چیز زیادی نمیتوان گفت. شاید فقط بتوان ستایشش کرد. قلم مستحکم و پختهی دولت آبادی، چنان داستانی را نوشته است که مو را به تن آدمی سیخ میکند! به همین سادگی شاید باید گفتش. آنقدر در این کتاب "بودم" و "بودن" را تجربه کردم که فقط میگویم "میتوانی، میتوانی باشی و در هوایش نفس بکشی" . برچسبها: جای خالی سلوچ.

amirfakharian.blogfa.com

چیزی نیست اینجا .. - آهسته، آهسته، کم، کم

http://www.amirfakharian.blogfa.com/post/36

چیزی نیست اینجا . آهسته، آهسته، کم، کم. ﺍﻧﺴﺎﻥ، ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﻋﻘﺐ ﻧﺸﯿﻨﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ . ﻫﯿﭽﮑﺲ ﯾﮑﺒﺎﺭﻩ ﻣﻌﺘﺎﺩ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ. ﯾﮑﺒﺎﺭﻩ ﻭﺍ ﻧﻤﯽ ﺩﻫﺪ. ﯾﮑﺒﺎﺭﻩ ﺧﺴﺘﻪ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ، ﺭﻧﮓ ﻋﻮﺽ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ، ﺗﺒﺪﯾﻞ. ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﻤﯽ ﺭﻭﺩ. ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﺷﮑﻞ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ. ﻭ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺧﺴﺘﮕﯽ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻣﻮﺫﯾﺎﻧﻪ ﻭ ﭘﺎﻭﺭﭼﯿﻦ ﺭﺧﻨﻪ ﻣﯽﮐﻨﺪ. ﻗﺪﻡ ﺍﻭﻝ ﺭﺍ، ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺣﺬﻑ ﭼﯿﺰﻫﺎﯼ ﺧﻮﺏ ﺑﺮﺩﺍﺭﯾﻢ،. ﺷﮏ ﻣﮑﻦ ﮐﻪ ﻗﺪﻡ ﻫﺎﯼ ﺑﻌﺪﯼ ﺭﺍ ﺷﺘﺎﺑﺎﻥ ﺑﺮ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺩﺍﺷﺖ. نادر ابراهیمی چهل نامه کوتاه به همسرم. نوشته شده در سه شنبه هجدهم خرداد ۱۳۹۵ساعت 17:4 توسط امیر. خیلی خوبه وبلاگش بنظرم.

amirfakharian.blogfa.com

چیزی نیست اینجا ..

http://www.amirfakharian.blogfa.com/1394/07

چیزی نیست اینجا . اولین روز مدرسهام را نه که یادم نباشد، یادم هست ام ا قدری تار، قدری گنگ. مادر صدایم زد که بلند شو! همین بودن در مدرسه برای چند ساعت، خودش جدایی بزرگی بود برایم. وقت رفتن به کلاس که شد، تمام شجاعتم یکباره اشک شد و از چشمانم جاری شد. رو برگرداندم. مهدی گریه میکرد و مادر مشغول آرام کردنش بود. مادربزرگ را به سختی یادم هست که چه میکرد. به سینه میزد فکر کنم. قربان صدقهام میرفته شاید. پدر باز هم دست تکان داد. وقت رفتن بود. نوشته شده در چهارشنبه بیست و دوم مهر ۱۳۹۴ساعت 9:14 توسط امیر. بارون تاز...

amirfakharian.blogfa.com

چیزی نیست اینجا .. - لیلی، باز لیلی

http://www.amirfakharian.blogfa.com/post/38

چیزی نیست اینجا . بنازم قد رعنای تو لیلی. ببویم عطر گیسوی تو لیلی. بپیچم من میان تاب زلفت. که دائم حال من مجنونه لیلی. نوشته شده در سه شنبه هشتم تیر ۱۳۹۵ساعت 19:45 توسط امیر. خیلی خوبه وبلاگش بنظرم.

amirfakharian.blogfa.com

چیزی نیست اینجا .. - نوشتن

http://www.amirfakharian.blogfa.com/tag/نوشتن

چیزی نیست اینجا . اولین روز مدرسهام را نه که یادم نباشد، یادم هست ام ا قدری تار، قدری گنگ. مادر صدایم زد که بلند شو! همین بودن در مدرسه برای چند ساعت، خودش جدایی بزرگی بود برایم. وقت رفتن به کلاس که شد، تمام شجاعتم یکباره اشک شد و از چشمانم جاری شد. رو برگرداندم. مهدی گریه میکرد و مادر مشغول آرام کردنش بود. مادربزرگ را به سختی یادم هست که چه میکرد. به سینه میزد فکر کنم. قربان صدقهام میرفته شاید. پدر باز هم دست تکان داد. وقت رفتن بود. نوشته شده در چهارشنبه بیست و دوم مهر ۱۳۹۴ساعت 9:14 توسط امیر. چجوری دوی...

amirfakharian.blogfa.com

چیزی نیست اینجا .. - همین مهمه بابا، همین

http://www.amirfakharian.blogfa.com/post/32

چیزی نیست اینجا . همین مهمه بابا، همین. بهترين چيز رسيدن به نگاهي است كه از حادثه عشق تر است. وگرنه بقیش که بدرد نمیخوره. همش از اینور به اونور رفتن و نگاه کردن به بیهوده هاست. نوشته شده در شنبه هشتم خرداد ۱۳۹۵ساعت 19:56 توسط امیر. خیلی خوبه وبلاگش بنظرم.

amirfakharian.blogfa.com

چیزی نیست اینجا ..

http://www.amirfakharian.blogfa.com/1395/01

چیزی نیست اینجا . کجا میشه پیدا کرد اون چیز تمیزه رو که آدم رو زنده نگه میداره؟ با تعجب گفت من باید بپرسم از شما! من البته فقط نگاش میکردم. پشت چراغ بودیم . سیگار روشن کرد. فک کنم خودش فهمیده بود هوا تمیز رو از دک ه محل باید بخره! نوشته شده در یکشنبه بیست و نهم فروردین ۱۳۹۵ساعت 19:59 توسط امیر. دل دل دل دل دل دل دل دل دل دل دل دل. نوشته شده در چهارشنبه بیست و پنجم فروردین ۱۳۹۵ساعت 7:50 توسط امیر. یه اسمی داشت. بگذریم. چقد دلم واس هرچیز کوچیک تنگه. انگار کلا از اولش، با دل تنگ بدنیا اومدم. تو چی فک میکنی؟

amirfakharian.blogfa.com

چیزی نیست اینجا .. - مادربزرگ، تو که بودی از اول،الآن کجایی؟

http://www.amirfakharian.blogfa.com/post/34

چیزی نیست اینجا . مادربزرگ، تو که بودی از اول،الآن کجایی؟ همین دیروز یا روز قبلش بود یکی بهم گفت تو خیلی با مرده ها سر و کار داری. چته؟ گفتم نه بخدا، من فقط دلم یکم تنگ میشه. نمیدونم خب چیکار کنم. یادشون میفتم. دلم تنگ میشه. همین امشب مثلا، یاد تو افتادم مامبزرگ. من از همون روز اولی که حالیم شد دست و پا دارم و تونستم آدمای اطرافم رو بشناسم، یادمه تو بودی. از همون اولش یادمه بودی. واسه روز اول مدرسم یادته پیراهن خریدی؟ نوشته شده در پنجشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۵ساعت 23:53 توسط امیر. خیلی خوبه وبلاگش بنظرم.

amirfakharian.blogfa.com

چیزی نیست اینجا ..

http://www.amirfakharian.blogfa.com/1394/11

چیزی نیست اینجا . رویای تو را چه کسی دزدید از من، نفهمیدم. چون تو فقط یک رویا بودی. نه که اسمت رویا باشد، نه، یک رویا بودی. مثل خواب، لطیف، شیرین. ولی آدم ها به خواب و رویای یکدیگر هم رحم نمیکنند. حسودی میکنند، حسد می ورزند. می دزدند رویاهای شیرین را. می برند و قایمش میکنند یک گوشه، بی آنکه بدانند کسی در جایی هست که بدون آن رویا، آرام نمی گیرد. نوشته شده در چهارشنبه هفتم بهمن ۱۳۹۴ساعت 23:27 توسط امیر. که اینچنین بی محابا. بر اسب فلج لحظات پوسیده ی من. شیهه ی بی صدایش را. بانگ بیدار باش جهان است و. گفتی ک...