m1e3h5d9i.blogfa.com
سودای دل
http://www.m1e3h5d9i.blogfa.com/8611.aspx
به نام حضرت دوست در این وبلاگ شما سروران گرامی شاهد مجموعه آثاری از نویسنده و تفالی به دیوانهای حضرت حافظ و مولانا سعدی ودیگر بزرگان این سرزمین پر آوازه می باشید ضمنا برایم اگر دوست داشتید ایمیل بزنید. قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند بس خجالت که از این حاصل اوقات بریم. نوشته شده توسط هو در سه شنبه سی ام بهمن ۱۳۸۶ و ساعت 18:4. یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور. این دل بد دیده حالش به شود دل بد مکن وین سر شوریده باز آید به کنعان غم مخور. گفتگو آیین درویشی نبود. نوشته...
m1e3h5d9i.blogfa.com
سودای دل
http://www.m1e3h5d9i.blogfa.com/8805.aspx
به نام حضرت دوست در این وبلاگ شما سروران گرامی شاهد مجموعه آثاری از نویسنده و تفالی به دیوانهای حضرت حافظ و مولانا سعدی ودیگر بزرگان این سرزمین پر آوازه می باشید ضمنا برایم اگر دوست داشتید ایمیل بزنید. دل تنگی از روزگار. بود آیا که در میکده ها بگشایند گره از کار فرو بسته ما بگشایند. نوشته شده توسط هو در دوشنبه نوزدهم مرداد ۱۳۸۸ و ساعت 19:44.
m1e3h5d9i.blogfa.com
سودای دل
http://www.m1e3h5d9i.blogfa.com/8706.aspx
به نام حضرت دوست در این وبلاگ شما سروران گرامی شاهد مجموعه آثاری از نویسنده و تفالی به دیوانهای حضرت حافظ و مولانا سعدی ودیگر بزرگان این سرزمین پر آوازه می باشید ضمنا برایم اگر دوست داشتید ایمیل بزنید. الهی ای پناه امن انسان کرم کن در گذر ای شاه نیکان. تو دادی دل که من را در ره تو کند آگه پلیدم را ز پاکان. نوشته شده توسط هو در یکشنبه سوم شهریور ۱۳۸۷ و ساعت 18:42.
m1e3h5d9i.blogfa.com
سودای دل
http://www.m1e3h5d9i.blogfa.com/8911.aspx
به نام حضرت دوست در این وبلاگ شما سروران گرامی شاهد مجموعه آثاری از نویسنده و تفالی به دیوانهای حضرت حافظ و مولانا سعدی ودیگر بزرگان این سرزمین پر آوازه می باشید ضمنا برایم اگر دوست داشتید ایمیل بزنید. بنازم خدایی که محبت را آفرید. نوشته شده توسط هو در پنجشنبه بیست و هشتم بهمن ۱۳۸۹ و ساعت 1:22. همه چی آرومه من چه قد خوشحالم. نوشته شده توسط هو در شنبه نهم بهمن ۱۳۸۹ و ساعت 19:2.
entezar2008.blogfa.com
روزگار جوانی - دراه زندگانی
http://www.entezar2008.blogfa.com/post-10.aspx
زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست هرکسی نغمه خود خواند و از صحنه رود . صحنه پیوسته بجاست . جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را. بجستم زندگانیرا وگم کردم جوانی را. کنون با بار پیری آرزومندم که برگردم. بدنبال جوانی کوره راه زندگانی را. به یاد یار دیرین کاروان گمکرده را مانم. که شب در خواب بیند همرهان کاروانی را. بهاری بودو مارا هم شبابی وشکرخوابی. چه غفلت داشتیم ای گل شبیخون جوانی را. چه بیداری تلخی بود از خواب خوش مستی. که در کامم به زهرآلود شهد شادمانی را. سخن با ما نمیگویی الا ای همزبان دل.
m1e3h5d9i.blogfa.com
سودای دل
http://www.m1e3h5d9i.blogfa.com/8812.aspx
به نام حضرت دوست در این وبلاگ شما سروران گرامی شاهد مجموعه آثاری از نویسنده و تفالی به دیوانهای حضرت حافظ و مولانا سعدی ودیگر بزرگان این سرزمین پر آوازه می باشید ضمنا برایم اگر دوست داشتید ایمیل بزنید. سلام من به دنبال یه دوست خوب میگردم اگه کسی افتخار میده ما خادمیم. نوشته شده توسط هو در سه شنبه یازدهم اسفند ۱۳۸۸ و ساعت 9:44.
m1e3h5d9i.blogfa.com
سودای دل
http://www.m1e3h5d9i.blogfa.com/8608.aspx
به نام حضرت دوست در این وبلاگ شما سروران گرامی شاهد مجموعه آثاری از نویسنده و تفالی به دیوانهای حضرت حافظ و مولانا سعدی ودیگر بزرگان این سرزمین پر آوازه می باشید ضمنا برایم اگر دوست داشتید ایمیل بزنید. کلامی از دکتر علی شریعتی. خدایا تو چگونه زیستن را به من بیاموز خود چگونه مردن را خواهم آموخت. نوشته شده توسط هو در چهارشنبه سی ام آبان ۱۳۸۶ و ساعت 16:48. پیش از اینت بیش از این اندیشه عشاق بود مهر ورزی تو با ما شهره آفاق بود. یاد باد آن صحبت شبها که با شیرین لبان بحث سر عشق و ذکر حلقه عشاق بود. نوشته شده ت...
m1e3h5d9i.blogfa.com
سودای دل
http://www.m1e3h5d9i.blogfa.com/8806.aspx
به نام حضرت دوست در این وبلاگ شما سروران گرامی شاهد مجموعه آثاری از نویسنده و تفالی به دیوانهای حضرت حافظ و مولانا سعدی ودیگر بزرگان این سرزمین پر آوازه می باشید ضمنا برایم اگر دوست داشتید ایمیل بزنید. تا کی ز غمت شام و سحر زار بگریم تا کی ز پس روی مهت ای یار بگریم. آ خر تو دمی پرده بر انداز ز رویت تا چند بر این ظلمت خونخوار بگریم. نوشته شده توسط هو در یکشنبه پانزدهم شهریور ۱۳۸۸ و ساعت 18:42.
entezar2008.blogfa.com
روزگار جوانی - حالا چرا
http://www.entezar2008.blogfa.com/post-9.aspx
زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست هرکسی نغمه خود خواند و از صحنه رود . صحنه پیوسته بجاست . آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا. بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا. نوشدارویی وبعد از مرگ سهراب آمدی. سنگدل این زودتر میخواستی حالا چرا. عمر ما را مهلت امروز وفردای تو نیست. من که یک امروز مهمان تو ام فردا چرا. نازنیناما به ناز تو جوانی داده ایم. دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا. وه که بااین عمرهای کوته بی اعتبار. اینهمه غافل شدناز چون منی شیدا چرا. شور فرهادم بپرسش سر به زیر افکنده بود. متشکرم دوست حقیر شما.
m1e3h5d9i.blogfa.com
سودای دل
http://www.m1e3h5d9i.blogfa.com/8904.aspx
به نام حضرت دوست در این وبلاگ شما سروران گرامی شاهد مجموعه آثاری از نویسنده و تفالی به دیوانهای حضرت حافظ و مولانا سعدی ودیگر بزرگان این سرزمین پر آوازه می باشید ضمنا برایم اگر دوست داشتید ایمیل بزنید. چه خوش صید دلم کری بنازم چشم مستت را کسی مرغان وحشی را از این خوشتر نمی گیرد. نوشته شده توسط هو در چهارشنبه شانزدهم تیر ۱۳۸۹ و ساعت 11:7. بود آیا که در میکده ها بگشایند گره از کار فرو بسته ما بگشایند. در میخانه ببستند خدایا مپسند که در خانه تزویر و ریا بگشایند.