SANGESABOR65.BLOGFA.COM
کهلا هیچکسکهلا هیچکس - به سراغ من اگر می آیید نرم و اهسته بیایید.مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من - کهلا هیچکس
http://sangesabor65.blogfa.com/
کهلا هیچکس - به سراغ من اگر می آیید نرم و اهسته بیایید.مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من - کهلا هیچکس
http://sangesabor65.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Saturday
LOAD TIME
0.2 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
0
SSL
EXTERNAL LINKS
1
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.234 sec
SCORE
6.2
کهلا هیچکس | sangesabor65.blogfa.com Reviews
https://sangesabor65.blogfa.com
کهلا هیچکس - به سراغ من اگر می آیید نرم و اهسته بیایید.مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من - کهلا هیچکس
من تنها نیستم ....اشک هایم را دارم
من تنها نیستم .اشک هایم را دارم. باران تکراری نمی شود هر وقت بیاید دوست داشتنیست. تو برای من بارانی. مردی برای اصلاح به آرایشگاه رفت در بین کار گفتگوی جالبی بین آنها در مورد خدا صورت گرفت. آرایشگر گفت: من باور نمی کنم خدا وجود داشته باشد. مشتری پرسید چرا؟ آرایشگر گفت: کافیست به خیابان بروی و ببینی. مگر میشود با وجود خدای مهربان این همه مریضی و درد و رنج وجود داشته باشد؟ من اینجاهستم و همین الان موهای تو را مرتب کردم! مشتری با اعتراض گفت: پس چرا کسانی مثل آن مرد بیرون از آریشگاه وجود دارند؟ عزیزم در صورت ...
دختری از جنس پائیز
دختری از جنس پائیز. شب یلدای من آغاز شد. نه سرخی انار نه لبخند پسته نه شیرینی هندوانه. بی تو یلدا زجر آور ترین شب دنیاست. بی من یلدایت مبارک. نوشته شده در سه شنبه سی ام آذر ۱۳۸۹ساعت ۲۰:۳۸ بعد از ظهر توسط دختر پائیز. یعنی باید باور کنم که رفتی؟ بی انصاف . آخه بی خداحافظی؟ اینجوری نشناخته بودمت. چی شد که اینجوری شدی؟ اون همه عشق و احساس کجا رفت؟ دود شد رفت هوا؟ همه اش دروغ بود؟ باور کنم که دروغ بوده همه چی؟ نوشته شده در دوشنبه بیست و نهم آذر ۱۳۸۹ساعت ۲۰:۲۲ بعد از ظهر توسط دختر پائیز. خواستن امنيت آغوش تو.
... می گذرد ...
یکی بود ، یکی بد جور نبود . . . سه شنبه هفتم مهر ۱۳۹۴. به سنگ صبور خوش اومدید. شنبه هفدهم مهر ۱۳۹۵. شنبه هفدهم مهر ۱۳۹۵. به م ردادی ترین گرما قسم، بدجور دلتنگم. شبیه گچ شده از دوری ات، بانوی من، رنگم! حسودی می کند دستم به لبهایی که بوسیدت! و من بیچاره ی چشم تو ام. با چشم می جنگم! تنم از عطر آغوش تو دارد باز می سوزد. جهن م شد بهشتم تا پرید آغوشت از چنگم. نظام آفرینش ناگهان بر عکس شد، دیدم-. زدی با شیشه ی قلبت شکستی این دل سنگم! گلویم را گرفته ب غضی از جنس سکوت امشب. فضای شعر هم بدجور بوی لج گرفته نه؟
شَـــــبــــ هایَمـ بآرانــے اسـتــ ...
ش ب های م بآرانے است . بہ خ دآ ڪآف ر ا گر بود بہ ر حم آمده بود. زآט ه مہ نآلہ ڪہ م ט پیش ٺو ڪآفر ڪ رد م. نوشته شده در سه شنبه پانزدهم اسفند 1391 ساعت 1:2 توسط ღ ᔕᗩᗰᗩᑎ ღ. عآد ٺ مے ڪ ن م :. بہ دآشٺ ט چیزے و س پ س ن دآشٺ ن ش. بہ بود ט ڪ سے و س پ س بہ ن بود ن ش. ٺ نہآ عآد ٺ مے ڪ ن م . . . ا مآ ف رآموش نہ . . ! نوشته شده در سه شنبه دهم بهمن 1391 ساعت 23:54 توسط ღ ᔕᗩᗰᗩᑎ ღ. ا مش ب ت مآم حوص لہ ا م رآ. د ر يڪ ڪ لآم ڪوچ ڪ. ا ے ڪآش مے ش د. ت نہآ ه ميט. ت ڪرآر مے ش دے! با تو ش روع ن ش و د. ا صلآ ن مے ا رز د. و یکی ...
سنگ صبورم کی می تونه باشه ؟خدا می دونه !
سنگ صبورم کی می تونه باشه؟ سلامنمیدونم بعدچندوقت اومدم.فقط یه سرک سریع. عیدامامت و ولایت مبارک.عیدغدیر خم مبارک. نوشته شده در چهارشنبه بیست و هفتم آذر 1387ساعت 2:19 توسط سنگ صبور. قفس داران سکوتم را شکستند. دل دائم صبورم را شکستند. به جرم پا به پاي عشق رفتن. پرو بال عبورم را شکستند. مرا از خلوتم بيرون کشيدند. چه بي پروا حضورم را شکستند. تمنا در نگاهم موج مي زد. ولي روياي دورم را شکستند. نوشته شده در جمعه یازدهم آبان 1386ساعت 17:32 توسط سنگ صبور. خدا مي خواست در چشمان من زيباترين باشي. خداوند توفیق مرحمت ...
کهلا هیچکس
به سراغ من اگر می آیید نرم و اهسته بیایید.مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من. نوشته شده در تاريخ سه شنبه نوزدهم شهریور ۱۳۹۲ توسط رهگذر. نخلی که قد افراشت، به پستی نگراید. شاخی که خم آورد، دگر راست نیاید. ملکی که کهن گشت، دگر تازه نگردد. چو پیر شود مرد، دگر دیر نپاید. فرصت مده از دست، چو وقتی به کف افتاد. کاین مادر اقبال همه ساله نزاید. با همت و با عزم قوی ملک نگهدار. کز دغدغه و سستی کاری نگشاید. ارسال اس ام اس. ام پی تری پلیر بی سیم اسپورت. Title="RSS" RSS 2.0. نوشته شده در تاريخ. ارسال اس ام اس.
سنگ صبور
آنچه از من خواستی با کاروان آوردهام. یک گلستان گل به رسم ارمغان آوردهام. از در و دیوار عالم فتنه میبارید و من. بیپناهان را بدین دارالامان آوردهام. اندرین ره از جرس هم بانگ یاری برنخاست. کاروان را تا بدینجا با فغان آوردهام. تا نگویی زین سفر با دست خالی آمدم. یک جهان درد و غم و سوز نهان آوردهام. قصه ویرانه شام ار نپرسی خوشتر است. چون از آن گلزار، پیغام خزان آوردهام. دیده بودم تشنگی از دل قرارت برده بود. ازبرایت دامنی اشک روان آوردهام. تا به دشت نینوا بهرت عزاداری کنم. یک نیستان ناله و آه و فغان آوردهام.
عشق هرگز نمیمیرد
چقدر تلخ و بی روح. برگشتم جون من بخون. معرف وب سایت www.univertext.com. اشعار و داستانهای عاشقانه. آموزش هک کردن همه چیز. آیا میدانیدو دانستنی ها. کلاس بچه های صنایع 90. یا الله-انواع مطالب خواندنی. من فراتر از اینم. خط خطی های زهرا. داستانهای جذاب و خواندنی. I just love.you. Love means kim hyun joong &ss501. شرکت پیوند آسمانی پاسارگاد. Sina98 سرگرمی و تصاویر مختلف. اداره ورزش و جوانان شهرستان کوهرنگ. همه چی در همه. دلنوشته های یه پسر شرر. ღ ღ AlOnE ღ ღ. من ودهکده قلب ( `. فاصله یعنی تمام تو(هاله). باز ه...
مرداب پیر
چه تفاوت عمیقیست بین تنهایی قبل از نبودنت و تنهایی پس از نبودنت. تاريخ : جمعه بیست و ششم دی 1393 15:28 نویسنده : دومان. جونمو بگیر.من هیچ آرزویی ندارم. تاريخ : سه شنبه بیست و سوم دی 1393 0:16 نویسنده : دومان. یک کلبه ی خراب و کمی پنجره. یک ذره آفتاب و کمی پنجره. ای کاش جای این همه دیوار و سنگ. آیینه بود و آب و کمی پنجره. در این سیاه چال سراسر سوال. چشم و دلی مجاب و کمی پنجره. بویی ز نان و گل به همه می رسید. با برگی از کتاب و کمی پنجره. موسیقی سکوت شب و بوی سیب. یک قطعه شعر ناب و کمی پنجره. باز کن پنجره را.
اینجا تنها جاییست که کسی به اشک هایت نمیخندد
اینجا تنها جاییست که کسی به اشک هایت نمیخندد. من منتظرت شدم ولی در نزدی. بر زخم دلم گل معطر نزدی. گفتی که اگر شود می ایی اما. مرد این وبو و به او سر نزدی. تعطیل شد(ادرس وب عوض شد. نوشته شده در سه شنبه 22 آذر 1390 ساعت 03:05 ق.ظ توسط سایه تنهایی. در كویر خلوت دلم با لبانی تشنه راه دشواری را در پیش گرفتم. می دانم كه نیاز به جرعه آبی دارم تا خود را با آن سیراب نمایم. در قلبم غوغایی است غوغای عشق تو. نگاهت برایم همچون رودخانه ایی است كه هرگز درآن ركودی نیست. بگذار تا از احساسات شیرینت لبریز شوم. ای آفتاب عال...
سنگ صبورم میشی؟
درد و دل از سر تنهایی. بزرگتر از چیزی که ارزوی بچگیم بود. فراتر از حدی که واسم قابل تصور بود. و اونور تر از مرزی که برای بزرگ شدنم تعریف کرده بودم. نمیدونم چی به سرم اومد که شدم این، این ادمی که به جای این که مرحم رو دل شکسته کسی بذاره احتیاج به مرحم داره ، این آدمی که به جای این که مثل قبل خنده رو لب بقیه بیاره با گریه هاش دلارو بارونی میکنه، نمیدونم چه اتفاقی افتاد ولی به خدا نمیخواد،به خدا هدف زندگیش این نیست ولی بعضی روزا کم می یاره! دلم نمیخواست اما " بزرگ شدم،یزرگ". این روزا از همه چی زندگیم زده ام...