SARECARRI.BLOGFA.COM

love1331.blogfa.com

جنگل سياه - حسرت عشق

http://www.love1331.blogfa.com/post/3

يك روز دختري جوانهاي را ديد كه تازه از زمين روييده بود. دختر به جوانه گفت: بيا همديگر را دوست بداريم. جوانه گفت: به شرط اين كه عاشقام نشوي. دختر با تعجب پرسيد: چرا؟ چرا تا فرصت داشتم عاشقش نشدم؟ تاريخ : چهارشنبه بیست و سوم مرداد ۱۳۹۲ 23:41 نویسنده : صحرا. Weblog Themes By VatanSkin. وقتی دلم می گیرد. (از وبلاگ نیلو1). I set fire to the rain. از متن های بابام. طراح قالب وبلاگ گرافیکی جنگل سیاه. Weblog Themes By : VatanSkin.com.

cozy-nest.persianblog.ir

مادر - یه لونه ی دنج فقط برایخودم وخودت

http://cozy-nest.persianblog.ir/post/83

یه لونه ی دنج فقط برایخودم وخودت. پیامبری بود با زنبیلی از معجزه. یادم نمیرود در اولین سوز زمستانی. النگویش را به بخاری تبدیل کرد. نوشته شده در ۱۳٩۳/۱/٤ ساعت ٧:۱۱ ‎ب.ظ توسط آرزو نظرات . غزه آزاد می شود. Design By : RoozGozar.com. دانشجو. تعصب دارم به باورام . با اعتقادام زنده هسم .تو زندگیم بزرگترین آرزوم سلامتی مامان وبابام هست . . . اللهم عجل الولیک الفرج. اللهم اشف کل مریض(۱). الهم عجل لویک الفرج(۱). تاسف باخت تنها با یک آه(۱). حادثه تلخ جاده قم- تهران(۱). زخم نه چندان کهنه(۱). نقاش نقش های خالی(۱).

love1331.blogfa.com

جنگل سياه - عشق و پدر

http://www.love1331.blogfa.com/post/1

پدر دستش را گذاشت روي شانهي پسرش و از او پرسيد: تو قويتري يا من؟ پسر گفت: من. پدر با كمي دلشكستگي دوباره پرسيد. تو قويتري يا من؟ پسر گفت: من. پدر با دلي گرفته به ياد همهي زحمتهايي كه كشيده بود، دستش را از شانهي پسر برداشت و دو قدم دورتر رفت و پرسيد: تو قويتري يا من؟ پسر گفت: شما. پدر گفت: چرا نظرت عوض شد؟ پسر جواب داد: وقتي دستت روي شانهام بود فكر ميكردم تمام دنيا پشتم است. تاريخ : شنبه نوزدهم مرداد ۱۳۹۲ 12:2 نویسنده : صحرا. Weblog Themes By VatanSkin. وقتی دلم می گیرد. (از وبلاگ نیلو1). از متن های بابام.

love1331.blogfa.com

جنگل سياه - داستانک

http://www.love1331.blogfa.com/post/7

چشمم به آن دختری که آن روزها همدیگر را دوست داشتیم افتاد که داشت با مردی که آن روزها من و او همدیگر را دوست داشتیم میگشت حودت که میدانی منظورم تینا و تام است. از آن روزها که عاشق همدیگر شدهایم خیلی میگذرد ولی نمیدانم چرا هنوز عکس تام بر دیوار من و عکس تینا بر دیوار تو است با اینکه میدانمنام من تینا و نام تو تام است اما آنها را میگویم. نمیدانم چگونه عاشق هم شدیم تو میدانی چراعاشق همدیگر شدهایم؟ تاريخ : چهارشنبه بیست و هفتم شهریور ۱۳۹۲ 22:37 نویسنده : صحرا. Weblog Themes By VatanSkin. I set fire to the rain.

love1331.blogfa.com

جنگل سياه - وقتی دلم می گیرد... (از وبلاگ نیلو1)

http://www.love1331.blogfa.com/post/10

وقتی دلم می گیرد. (از وبلاگ نیلو1). وقتی دلم میگیرد احساس می کنم که مانند پرنده ای هستم که می خواهد کوچ کند اما در این دنیا ی پهناور کسی نیست که با او و در دل آسمان همسفر شود. وقتی دلم می گیرد می خواهم گوشه ای بنشینم و به آنچه که مرا می آزارد ذره ای بیندیشم می خواهم در کنار کسی باشم که دردم را تجربه کرده باشد و مرا درک کند کسی که حاضر باشد تا بی نهایت ها همراهی ام کند ای کاش کسی بود و مرا یاری میکرد. تاريخ : جمعه بیست و نهم شهریور ۱۳۹۲ 22:55 نویسنده : صحرا. Weblog Themes By VatanSkin. از متن های بابام.

love1331.blogfa.com

جنگل سياه

http://www.love1331.blogfa.com/1392/06

وقتی دلم می گیرد. (از وبلاگ نیلو1). وقتی دلم میگیرد احساس می کنم که مانند پرنده ای هستم که می خواهد کوچ کند اما در این دنیا ی پهناور کسی نیست که با او و در دل آسمان همسفر شود. وقتی دلم می گیرد می خواهم گوشه ای بنشینم و به آنچه که مرا می آزارد ذره ای بیندیشم می خواهم در کنار کسی باشم که دردم را تجربه کرده باشد و مرا درک کند کسی که حاضر باشد تا بی نهایت ها همراهی ام کند ای کاش کسی بود و مرا یاری میکرد. تاريخ : جمعه بیست و نهم شهریور ۱۳۹۲ 22:55 نویسنده : صحرا. شما میشه یه دوست واسه وبلاگم پیدا کنین؟ همه جا ...

love1331.blogfa.com

جنگل سياه - باب و پاتریک

http://www.love1331.blogfa.com/post/5

تاريخ : چهارشنبه بیست و هفتم شهریور ۱۳۹۲ 18:28 نویسنده : صحرا. Weblog Themes By VatanSkin. وقتی دلم می گیرد. (از وبلاگ نیلو1). I set fire to the rain. از متن های بابام. طراح قالب وبلاگ گرافیکی جنگل سیاه. Weblog Themes By : VatanSkin.com.

cozy-nest.persianblog.ir

حال این روزا - یه لونه ی دنج فقط برایخودم وخودت

http://cozy-nest.persianblog.ir/post/93

یه لونه ی دنج فقط برایخودم وخودت. واسه همتون دعا میکنم شماهم واسه تموم آدما دعا کنید. دلم یک کم پرواز میخواد . یکساله که برای رشته ارشد دارم فکر میکنم و هنوز به نتیجه ای نرسیدم. یه چند ماهی برای بیوتکنو خوندم و ولی پشیمون شدم فکر میکنم هرچی هم بخونم رشته سختی هست و شانس قبولی من پایین. خدای یه راهی نشون بده. چندروز پیش بچه های بی سرپرست شهرمون و دیدم یه کوچولو موچولوهای نازی بودن خیلی دلم میخواد برم برای اونا کارکنم. شاید رشته رفاه اجتماعی رو انتخاب کنم که به درد بخوره بتونم تو همچین جاهایی خدمت کنم.