SARETOL.BLOGFA.COM

amiralikh.blogfa.com

به وبلاگ امیــــــــرعلی خوش آمدید - وقتی که قلم به دست می گیرم

http://amiralikh.blogfa.com/post-87.aspx

به وبلاگ امیرعلی خوش آمدید. کسی که به فکر ست کردن رنگ مانتو و لاکش هست درد مرد را هیچ وقت نمی فهمد.درد مرد را دود سیگارش میفهمد. وقتی که قلم به دست می گیرم. وقتی که قلم به دست می گیرم. حتم دارم در آن روز میمیرم. میمیرم و دوباره زنده می شوم. از زندگی دل چرکین،لیک خسته می شوم. وقتی که قلم به دست می گیرم. از او جدا و به کاغذ خیره می شوم. میروم شاید به خدا رسم. باخدا که نه شاید با فرشته عشق هم صده شوم. وقتی که قلم به دست میگیرم. با هر آنچه آشناست غریبه می شوم. آهی کشیده و از درونم جدا می شوم. و اما من و پاییز.

amiralikh.blogfa.com

به وبلاگ امیــــــــرعلی خوش آمدید -

http://amiralikh.blogfa.com/post-86.aspx

به وبلاگ امیرعلی خوش آمدید. کسی که به فکر ست کردن رنگ مانتو و لاکش هست درد مرد را هیچ وقت نمی فهمد.درد مرد را دود سیگارش میفهمد. کسی که به فکر ست کردن رنگ مانتو و رنگ لاکش هست. هیچ وقت حرف مرد رانمی فهمد . حرف مرد را یا مرد می فهمد یا دود سیگارش. نوشته شده در چهارشنبه چهاردهم فروردین ۱۳۹۲ساعت 0:53 توسط حامد(زرين دشت). من و خدا و اشک و تار گیتارم. و اما من و پاییز. عشقی ک نم کشیده بود. شاید اگر چندی زود به زمین می آمدم. وقتی که قلم به دست می گیرم. با سلام به وبلاگ خودتان خوش آمدید. قالب هاي ميهن فا.

amiralikh.blogfa.com

به وبلاگ امیــــــــرعلی خوش آمدید - افسوس

http://amiralikh.blogfa.com/post-93.aspx

به وبلاگ امیرعلی خوش آمدید. کسی که به فکر ست کردن رنگ مانتو و لاکش هست درد مرد را هیچ وقت نمی فهمد.درد مرد را دود سیگارش میفهمد. روز هاست برآنم در این دیار بمانم یا نمانم. تو را ببینم ومعنای افسوس را بدانم. روزهاست دلم میگیرد و میخندد از این غفلت. مدت هاست ک میسوزم و میسازم از این غربت. نوشته شده در جمعه بیست و پنجم بهمن ۱۳۹۲ساعت 20:41 توسط حامد(زرين دشت). من و خدا و اشک و تار گیتارم. و اما من و پاییز. عشقی ک نم کشیده بود. شاید اگر چندی زود به زمین می آمدم. وقتی که قلم به دست می گیرم. قالب هاي ميهن فا.

amiralikh.blogfa.com

به وبلاگ امیــــــــرعلی خوش آمدید - من و خدا و اشک و تار گیتارم

http://amiralikh.blogfa.com/post-92.aspx

به وبلاگ امیرعلی خوش آمدید. کسی که به فکر ست کردن رنگ مانتو و لاکش هست درد مرد را هیچ وقت نمی فهمد.درد مرد را دود سیگارش میفهمد. من و خدا و اشک و تار گیتارم. و باز امشب من ماندم و خدا. آری من ماندم خدا. من ماندم و اشک و صدای گیتارم. آری من و اشکم. اشکی ک از دستم جاری میزند بر روی هر تارم. تاری ک صدایش نشسته بر بالم. بالی ک چندیست شکسته است از این حال. نوشته شده در شنبه چهاردهم دی ۱۳۹۲ساعت 8:48 توسط حامد(زرين دشت). من و خدا و اشک و تار گیتارم. و اما من و پاییز. عشقی ک نم کشیده بود. قالب هاي ميهن فا.

amiralikh.blogfa.com

به وبلاگ امیــــــــرعلی خوش آمدید - در خود

http://amiralikh.blogfa.com/post-75.aspx

به وبلاگ امیرعلی خوش آمدید. کسی که به فکر ست کردن رنگ مانتو و لاکش هست درد مرد را هیچ وقت نمی فهمد.درد مرد را دود سیگارش میفهمد. راز دل با كه بايد گفت؟ با كلاغي كه ديده را فرياد مي كند. يا پرنده اي كه در قفس سجده مي كند. با كه بايد همسفر شد؟ با گاري چي كه با منت مي راند. يا كه با بلبلي كه ديوانه وار مي نالد. با كه بايد خنديد؟ با دلقكي كه به ظاهر مي خندد. يا با زارعي كه دل به باران مي بندد. ليك در صبا فهميدم. با زنبور عسلي بايد راز دل گفت. كه به عشق ملكه اش تمام عمر كار مي كند. و با باد بايد همسفر شد.

amiralikh.blogfa.com

به وبلاگ امیــــــــرعلی خوش آمدید - غم دوری

http://amiralikh.blogfa.com/post-80.aspx

به وبلاگ امیرعلی خوش آمدید. کسی که به فکر ست کردن رنگ مانتو و لاکش هست درد مرد را هیچ وقت نمی فهمد.درد مرد را دود سیگارش میفهمد. دلم گرفت و بیداد کرد. چاره ای نکرد و رسوا کرد. از دوری تو هو کرد های کرد. فریاد زدو هلهله ای برپا کرد. سر به کوه نهاد و بلوا کرد. بر گریه نشست رازم و شیدا کرد. نوشته شده در جمعه چهارم فروردین ۱۳۹۱ساعت 9:10 توسط حامد(زرين دشت). من و خدا و اشک و تار گیتارم. و اما من و پاییز. عشقی ک نم کشیده بود. شاید اگر چندی زود به زمین می آمدم. وقتی که قلم به دست می گیرم. قالب هاي ميهن فا.

amiralikh.blogfa.com

به وبلاگ امیــــــــرعلی خوش آمدید - شاید...........

http://amiralikh.blogfa.com/post-89.aspx

به وبلاگ امیرعلی خوش آمدید. کسی که به فکر ست کردن رنگ مانتو و لاکش هست درد مرد را هیچ وقت نمی فهمد.درد مرد را دود سیگارش میفهمد. نوشته شده در چهارشنبه بیست و یکم فروردین ۱۳۹۲ساعت 2:4 توسط حامد(زرين دشت). من و خدا و اشک و تار گیتارم. و اما من و پاییز. عشقی ک نم کشیده بود. شاید اگر چندی زود به زمین می آمدم. وقتی که قلم به دست می گیرم. با سلام به وبلاگ خودتان خوش آمدید. قالب هاي ميهن فا. سايتي براي ترجمه زبان. بچه های زرین دشتی مقیم دبی. اس م اس زرين دشت. بچه هاي محله عزيزآباد. زندگي را به باد مي سپارم.

amiralikh.blogfa.com

به وبلاگ امیــــــــرعلی خوش آمدید - عشق اول

http://amiralikh.blogfa.com/post-81.aspx

به وبلاگ امیرعلی خوش آمدید. کسی که به فکر ست کردن رنگ مانتو و لاکش هست درد مرد را هیچ وقت نمی فهمد.درد مرد را دود سیگارش میفهمد. دوستی را دوست داشتن زندگیست. عشق اول هیچ وقت بیگانه نیست. عشق اول گر ز میان ما برفت. هیچ وقت از ذهن و قلب ما نرفت. عشق اول را ان بیگانه کشت. جان من را نه،قلبم را بکشت. عشق اول هیچ وقت همتا نداشت. توی قلبم جای هیچکس دیگر نذاشت. ای خدایا عشق اول را از قلبم بگیر. شور عشقش را از جانم کن صغیر. ای خدایا جان من را پاک کن. ذهن من را از حضورش پاک کن. ذهن من را خالی از عشقش بکن.

amiralikh.blogfa.com

به وبلاگ امیــــــــرعلی خوش آمدید - خدایا شکر

http://amiralikh.blogfa.com/post-82.aspx

به وبلاگ امیرعلی خوش آمدید. کسی که به فکر ست کردن رنگ مانتو و لاکش هست درد مرد را هیچ وقت نمی فهمد.درد مرد را دود سیگارش میفهمد. خدایا قلب من مرده بود زنده کردی. حضورش را تو از ذهنم پاک کردی. برای قلب من دیوار سختی تو نهادی. که در خود جای ندهد هر گناهی. خدایا گناهانم را تو بردار. تو قلبم عشق خود را جای بگذار. خدایا بگذر ار آن بی وفایان. از آن بی روح و آن ظاهر نمایان. نوشته شده در جمعه دوازدهم خرداد ۱۳۹۱ساعت 12:42 توسط حامد(زرين دشت). من و خدا و اشک و تار گیتارم. و اما من و پاییز. عشقی ک نم کشیده بود.

amiralikh.blogfa.com

به وبلاگ امیــــــــرعلی خوش آمدید - عشقی ک نم کشیده بود

http://amiralikh.blogfa.com/post-90.aspx

به وبلاگ امیرعلی خوش آمدید. کسی که به فکر ست کردن رنگ مانتو و لاکش هست درد مرد را هیچ وقت نمی فهمد.درد مرد را دود سیگارش میفهمد. عشقی ک نم کشیده بود. با بادی سرد انگار ک شب شده بود. با تنهایی ک گویی کر شده بود. با رویی بسته، با قلبی پینه بسته. از صدایی گرفته،گلویی ک بغض بسته. با اشکی شور و با صدایی نمناک. از نگاهی مرده،از نوشته ای ک قلم خورده. با قلبی ک انگار خم شده بود. با اشکی ک انگار از دل جدا شده بود. از عشقی خیس ک انگار نم کشیده بود. از فریادی ک انگار بغضی در گلو شده بود. من و خدا و اشک و تار گیتارم.