mano-delam.persianblog.ir
لبریز... - پس من چه میشوم؟
http://mano-delam.persianblog.ir/post/29
پس من چه میشوم؟ کاسه ی صبرم شده لبریز می دانی عزیزم؟ گشته چشمم ابر باران ریز می دانی عزیزم؟ بس که در ایینه ها تصویر یکرنگی ندیدم. از خودم هم میکنم پرهیز می دانی عزیزم؟ در دل من بذر افشانی نکن این خاک مرده. نیست ابادان و حاصلخیز می دانی عزیزم؟ بغض های پس زده راه گلویم را فشرده. مثل داری تنگ و حلق اویز می دانی عزیزم؟ انقدر دل تنگم از سردی چشمانت که دیگر. نیستم ققنوی اتش خیز می دانی عزیزم؟ خاطراتی راکه باتو داشتم دیشب سپردم. در هجوم بادی از پاییز می دانی عزیزم؟ يادی از خاطرات گذشته. همه چیز را نباید گفت.
mano-delam.persianblog.ir
پس من چه میشوم؟
http://mano-delam.persianblog.ir/1391/8
پس من چه میشوم؟ شیشه ی پنجره ها میلرزد. یادم اید کودکی م. دامنم رنگ به رنگ. دستهایت قوی و محکم و گرم.دیو شب از دل تاریکی می امد تو ولی بودی. اینجا همین جا کنار من. اکنون بهار نیست.خورشید تابناک نیست.نمیدانم چه می گویم! در سلول هایم جریان غم نبودنت همیشه خونی رنگ جاریست.دیروز حسرت را کشیدم و. به بی سامانی روحم خندیدم.معنای دلتنگی هایم را چه کسی میداند؟ سکوت یعنی مرگ. ای عشق ماندنی. ای مرد تنهایی.فرزندت در دریغا به تحصن دوباره دیدنت نشسته و کنار پنجره رو به نگاهت بیدارست.شب ست و شهر در اغوش...هرچه بود اسود...
mano-delam.persianblog.ir
پس من چه میشوم؟
http://mano-delam.persianblog.ir/1388/10
پس من چه میشوم؟ کاسه ی صبرم شده لبریز می دانی عزیزم؟ گشته چشمم ابر باران ریز می دانی عزیزم؟ بس که در ایینه ها تصویر یکرنگی ندیدم. از خودم هم میکنم پرهیز می دانی عزیزم؟ در دل من بذر افشانی نکن این خاک مرده. نیست ابادان و حاصلخیز می دانی عزیزم؟ بغض های پس زده راه گلویم را فشرده. مثل داری تنگ و حلق اویز می دانی عزیزم؟ انقدر دل تنگم از سردی چشمانت که دیگر. نیستم ققنوی اتش خیز می دانی عزیزم؟ خاطراتی راکه باتو داشتم دیشب سپردم. در هجوم بادی از پاییز می دانی عزیزم؟ يادی از خاطرات گذشته. همه چیز را نباید گفت.
mano-delam.persianblog.ir
پس من چه میشوم؟
http://mano-delam.persianblog.ir/1388/11
پس من چه میشوم؟ امشب در این خلوت بی انتها.از تو فقط یک درخواست دارم.فقط یک درخواست! بی انکه توضیح دهی.حتی به من".حتی به من هم نگو که چگونه و چرا؟ قلبم را.روحم را.جسمم را.و ذره ذره های وجود یخزده ام را.نگذار حتی عضوی از نگاهت دور بماند.من از تو هیچ شکایتی ندارم. خواهان و مدعی اعدامت هم نمیشوم. هیچ دادگاهی تورا محاکمه نخواهد کرد.و من خود برایت حکم صادر خواهم کرد. من راضی ام.راضی به این ربوده شدن.). من منتظرم.بیقرار و چشم انتظار. يادی از خاطرات گذشته. همه چیز را نباید گفت. ومن به یادت هستم. رد پایی از دوست.
mano-delam.persianblog.ir
درخواست...!! - پس من چه میشوم؟
http://mano-delam.persianblog.ir/post/30
پس من چه میشوم؟ امشب در این خلوت بی انتها.از تو فقط یک درخواست دارم.فقط یک درخواست! بی انکه توضیح دهی.حتی به من".حتی به من هم نگو که چگونه و چرا؟ قلبم را.روحم را.جسمم را.و ذره ذره های وجود یخزده ام را.نگذار حتی عضوی از نگاهت دور بماند.من از تو هیچ شکایتی ندارم. خواهان و مدعی اعدامت هم نمیشوم. هیچ دادگاهی تورا محاکمه نخواهد کرد.و من خود برایت حکم صادر خواهم کرد. من راضی ام.راضی به این ربوده شدن.). من منتظرم.بیقرار و چشم انتظار. يادی از خاطرات گذشته. همه چیز را نباید گفت. ومن به یادت هستم. رد پایی از دوست.
mano-delam.persianblog.ir
شب و تب... - پس من چه میشوم؟
http://mano-delam.persianblog.ir/post/37
پس من چه میشوم؟ شب به روی شیشه های سرد و تار مینشیند ارام. چون عرقی گرم و تبدار. نفسم ناگه در سینه میگیرد. مشوش و درهم از جدایی دستانم اما از چه کسی؟ ازاینکه حتی لحظه ای از این سهم زندگی من هم زنده ام. ایا دوباره از میان میزهای تجدیدی فاصله عبور خواهم کرد؟ یا در پای تخته های ابی رنگ عشق بی گچ و پاککن خواهم مرد؟ نوشته شده در پنجشنبه ۱۳٩٠/٧/٢۱ساعت ۳:٢۸ ق.ظ توسط saloomeh نظرات . يادی از خاطرات گذشته. همه چیز را نباید گفت. ومن به یادت هستم. رد پایی از دوست. انجام پایان نامه مدیریت. مهر موی هات استامپ.
mano-delam.persianblog.ir
وسوسه..! - پس من چه میشوم؟
http://mano-delam.persianblog.ir/post/33
پس من چه میشوم؟ میدونی هیچ چیز با امشب تو قابل قیاس نیست.اینکه اینطور اروم دستات توی دستای منه و بهت میخندم فقط به تو.وتو لذت میبری ازاینکه من دست در دست تو از هرچی حد ومرز میگذرم و توی اغوشت رها میشم.چرا که تو همه ی منی.همه داشتنی ها. این حقیقت داره که ما روشنتراز خورشید میدرخشیم.مثل اتشی در دل سیاه شب. حست رو بردار و رها کن.هیچ کسی نخواهد فهمید که دراین لحظه برمن و تو چی میگذره و همین پنهان بودن زیباست.یه وقتایی میخوام پرتاب کنم اره تورو از توی دلم بیرون به کجا؟ راستی تاحالا عشق رو باور کردی؟
mano-delam.persianblog.ir
اعتراف!!! - پس من چه میشوم؟
http://mano-delam.persianblog.ir/post/31
پس من چه میشوم؟ دیگر نگاهت را بی قرار و مشتاق نمیخواهم. از خودم هم تورا نمیخواهم.اما بدان دلواپسم و این برای من یعنی مردن بی صدا! ملموس ترین حسی برای من.منی که از تنهایی به تو رسیدم.و حالا باتو تنهاترینم. بی امان ست اشکهایی که تو نظاره گرش نباشی.و لعنت بر انچه نویدش را درسرابی بی انتها در بلور شعور ادمی دادند خوشبختی. بی درنگ می نویسم و سراسیمه میخوانی:دیگر ازتو هیچ چیز نمیخواهم. اعتراف و این حقیقتی تکراری که تلخست: دیگر دوستت ندارم. باور کردم. تو هم باور کن. يادی از خاطرات گذشته. همه چیز را نباید گفت.
mano-delam.persianblog.ir
پس من چه میشوم؟
http://mano-delam.persianblog.ir/1390/4
پس من چه میشوم؟ شاید از جلوی خانه ام بگذری انهم برای گردش در کوچه خاطره ها.من این را در طالع خود خوانده ام پس بهانه ای می اورم تا به ندای قلبم گوش دهم.و احتیاج دارم که از تو دور شوم و ماجرایی ازین حساس تر باید پیش بیاید.این است راه جاودانه زیستن. و ساده ترین جمله. لحظه ای دیگر برای رامش دل فرا رسیده است! من دیگر با تو سر وکاری ندارم نه من گریه نمیکنم.من برای تو هیچ کاری نمیکنم.و دعا میکنم که تو هیچ وقت من را به خاطر نیاوری. من در این راه که سفر میکنم به کسی نیازمندم که همیشه در کنارم باشد. رد پایی از دوست.