nadiarin.blogfa.com
❤ کافه ستاره شب های من ❤
http://www.nadiarin.blogfa.com/1391/03
کافه ستاره شب های من. تازه حکمت بازی های کودکانه را فهمیدم. زووووو تمرین این روزهای نفسگیر بود. مرا اینگونه باور کن. کمی تنها کمی از یادها رفته. خدا هم ترک ما کرده. خدا دیگر کجا رفته؟ مرا آیا گناهی هست؟ که شاید هم به جرم آن غریبی و جدایی هست. مرا اینگونه باور کن. نوشته شده در شنبه ۱۳۹۱/۰۳/۱۳ساعت 23:52 توسط ღمریمღ. خدایا کسی را که قسمت دیگری است سر راه ما قرار نده. تا روزهای دلتنگی اش برای ما باشد و. خوشی شب هایش برای دیگری. قاصدک شعر مرا از بر کن. مشق های خط خطی. فقط آقا پسرا بیان تو. من و خاطره هام.
nadiarin.blogfa.com
❤ کافه ستاره شب های من ❤ - آخریت جرعه این جام
http://www.nadiarin.blogfa.com/post/40
کافه ستاره شب های من. تازه حکمت بازی های کودکانه را فهمیدم. زووووو تمرین این روزهای نفسگیر بود. آخریت جرعه این جام. چیست در زمزمه مبهم آب؟ چیست در همهمه دلکش برگ؟ چیست در بازی آن ابر سپید؟ روی این آبی آرام بلند ،. که ترا می برد اینگونه به ژرفای خیال؟ چیست در خلوت خاموش کبوترها؟ چیست در کوشش بی حاصل موج؟ چیست در خنده جام؟ که تو چندین ساعت. مات و مبهوت به آن می نگری؟ نه به ابر ،. نه به آب ،. نه به این آبی آرام بلند،. نه به این آتش سوزنده که لغزیده به جام ،. نه به این خلوت خاموش کبوترها ،. همه را میشنوم ،.
nadiarin.blogfa.com
❤ کافه ستاره شب های من ❤ - کوچه
http://www.nadiarin.blogfa.com/post/36
کافه ستاره شب های من. تازه حکمت بازی های کودکانه را فهمیدم. زووووو تمرین این روزهای نفسگیر بود. بي تو مهتاب شبي باز از آن كوچه گذشتم. همه تن چشم شدم خيره به دنبال تو گشتم. شوق ديدار تو لبريز شد از جام وجودم، شدم آن عاشق ديوانه كه بودم. در نهانخانه ي جانم گل ياد تو درخشيد. باغ صد خاطره خنديد عطر صد خاطره پيچيد. يادم آمد كه شبي با هم از آن كوچه گذشتيم. پرگشوديم و در آن خلوت دلخواسته گشتيم. ساعتي بر لب آن جوي نشستيم. تو همه راز جهان ريخته در چشم سياهت. من همه محو تماشاي نگاهت. آسمان صاف و شب آرام. خدایا کسی...
nadiarin.blogfa.com
❤ کافه ستاره شب های من ❤
http://www.nadiarin.blogfa.com/1390/04
کافه ستاره شب های من. تازه حکمت بازی های کودکانه را فهمیدم. زووووو تمرین این روزهای نفسگیر بود. آب و خاک , باد و آتش. بر ماسه ها نوشتم:. از عشق توست سرشار. این را به یاد بسپار. بر ماسه ها نوشتی:. این آرزوی پاکی ست. اما به باد بسپار! می شست پاک می کرد! می برد خاک میکرد. دریا ترانه خوان مست. و آن آتش نهفته. در ما زبانه می زد! نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۹۰/۰۴/۱۶ساعت 20:38 توسط ღمریمღ. خدایا کسی را که قسمت دیگری است سر راه ما قرار نده. تا روزهای دلتنگی اش برای ما باشد و. خوشی شب هایش برای دیگری. مشق های خط خطی.
pashmakk.blogfa.com
پشمک - زندگی !
http://pashmakk.blogfa.com/post-46.aspx
حمایت از حیوانات و محافظت از محیط زیست. همه آدمهایی که دور و بر ما هستن میگن که پشمک خوشبخت ترین خرگوش دنیاست! درسته من همیشه هوای پشمک رو دارم و میتونم بگم مثل یه مادر مواظبش هستم ولی اون بعضی وقتها به من حمله میکنه و آنچنان گازم میگیره که تا یه ماه جاش کبود می مونه! بعضی وقتها زندگی خودم رو از بعضی جهات معدود شبیه زندگی پشمکم می بینم! ولی همین معدود ها هم آزار دهنده اند! نمیدونم چرا اینقدر در مقابل زندگی منفعل وایستادم و فقط ناظر گذر زمان هستم! نوشته شده در جمعه ۲۰ آبان۱۳۹۰ساعت 13:17 توسط نفیس.
pashmakk.blogfa.com
پشمک - نگران پشمک!
http://pashmakk.blogfa.com/post-48.aspx
حمایت از حیوانات و محافظت از محیط زیست. معمولا یکی ار آرزوهای آدمهایی که حیوون دارند اینه که حیوونشون میتونست حرف بزنه! ولی بعضی مواقع این خواسته آدم خیلی شدید تر میشه و اون موقعی هستش که احساس کنی حیوونت مریضه یا مشکلی داره . امروز که از خواب بیدار شدم بلافاصله مثل هر روز خواستم که پشمک رو تو خونه آزادش کنم ولی برخلاف هر روز هیچ شوقی واسه بیرون اومدن از خونه اش و دویدن زیر مبلها نداشت! متاسفانه اولین چیزی که در مواجهه با تغییر حالات پشمک به ذهن من میرسه ترس از مرگ اونه! اله تی تی گیلان.
nadiarin.blogfa.com
❤ کافه ستاره شب های من ❤ - سیب...
http://www.nadiarin.blogfa.com/post/39
کافه ستاره شب های من. تازه حکمت بازی های کودکانه را فهمیدم. زووووو تمرین این روزهای نفسگیر بود. تو به من خندیدی و نمی دانستی. من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم. باغبان از پی من تند دوید. سیب را دست تو دید. غضب آلود به من کرد نگاه. سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک. و تو رفتی و هنوز،. سالهاست که در گوش من آرام آرام. خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم. و من اندیشه کنان غرق در این پندارم. که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت. جواب زیبای فروغ فرخ زاد به حمید مصدق". من به تو خندیدم. چون که می دانستم.
nadiarin.blogfa.com
❤ کافه ستاره شب های من ❤
http://www.nadiarin.blogfa.com/1390/06
کافه ستاره شب های من. تازه حکمت بازی های کودکانه را فهمیدم. زووووو تمرین این روزهای نفسگیر بود. آخریت جرعه این جام. چیست در زمزمه مبهم آب؟ چیست در همهمه دلکش برگ؟ چیست در بازی آن ابر سپید؟ روی این آبی آرام بلند ،. که ترا می برد اینگونه به ژرفای خیال؟ چیست در خلوت خاموش کبوترها؟ چیست در کوشش بی حاصل موج؟ چیست در خنده جام؟ که تو چندین ساعت. مات و مبهوت به آن می نگری؟ نه به ابر ،. نه به آب ،. نه به این آبی آرام بلند،. نه به این آتش سوزنده که لغزیده به جام ،. نه به این خلوت خاموش کبوترها ،. همه را میشنوم ،.
nadiarin.blogfa.com
❤ کافه ستاره شب های من ❤
http://www.nadiarin.blogfa.com/1390/05
کافه ستاره شب های من. تازه حکمت بازی های کودکانه را فهمیدم. زووووو تمرین این روزهای نفسگیر بود. تو به من خندیدی و نمی دانستی. من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم. باغبان از پی من تند دوید. سیب را دست تو دید. غضب آلود به من کرد نگاه. سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک. و تو رفتی و هنوز،. سالهاست که در گوش من آرام آرام. خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم. و من اندیشه کنان غرق در این پندارم. که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت. جواب زیبای فروغ فرخ زاد به حمید مصدق". من به تو خندیدم. چون که می دانستم.