acoldemotion.blogsky.com
یک حس سرد
http://www.acoldemotion.blogsky.com/1387/01/31/post-73
شنبه 31 فروردینماه سال 1387 ساعت 08:45 ب.ظ. نوشته شده توسط فریناز. سایه ای معلق در فضا(نگین). زندگی به روایت من(نیما). خط خطی های بهزاد! عنوان آخرین یادداشت ها. بی خداحافظی. بی دلیل! شاید بشه بهش گفت: سرنوشت. تعطیلات خود را چگونه گذراندید؟ ملالی نیست جز دوری شما! برگشتم که زندگی کنم! شاید می دانم اما فراموش کردم! تعداد بازدیدکنندگان : 83536. Powered by blogsky.com.
acoldemotion.blogsky.com
بی خداحافظی. بی دلیل!!!! - یک حس سرد
http://www.acoldemotion.blogsky.com/1388/09/07/post-79
بی خداحافظی. بی دلیل! شنبه 7 آذرماه سال 1388 ساعت 12:31 ب.ظ. به خاطر تمام لحظههایی که با هم بودیم. به خاطر تمام لحظههایی که باورت کرده بودم. نوشته شده توسط فریناز. سایه ای معلق در فضا(نگین). زندگی به روایت من(نیما). خط خطی های بهزاد! عنوان آخرین یادداشت ها. بی خداحافظی. بی دلیل! شاید بشه بهش گفت: سرنوشت. تعطیلات خود را چگونه گذراندید؟ ملالی نیست جز دوری شما! برگشتم که زندگی کنم! شاید می دانم اما فراموش کردم! تعداد بازدیدکنندگان : 83530. Powered by blogsky.com.
acoldemotion.blogsky.com
زشت شدم! - یک حس سرد
http://www.acoldemotion.blogsky.com/1387/01/11/post-72
یکشنبه 11 فروردینماه سال 1387 ساعت 12:07 ق.ظ. دیگه حوصلم از خودم و احساسام سر رفته. بهتره بگم حالم از خودم بهم میخوره. از اینکه همیشه ناراحتم، از اینکه نمیدونم چی میخوام اما همه چی میخوام! از بد اخلاقیام از اینکه هر لحظه یه احساس متفاوت دارم، از اینکه به هیچ کس نمیتونم اعتماد کنم از اینکه از همه بدم میاد. و همش دنبال تنها بودنم،. از تنهایی هام، از همه چیز خسته شدم. احساس می کنم خدا منو فراموش کرده. احساس میکنم همه چیز تا ابد همین شکلی می مونه،. یه لحظه با تمام وجود میخوام درسم و ادامه بدم. پاک میشن یا نه!
acoldemotion.blogsky.com
برگشتم که زندگی کنم! - یک حس سرد
http://www.acoldemotion.blogsky.com/1387/03/07/post-74
برگشتم که زندگی کنم! سهشنبه 7 خردادماه سال 1387 ساعت 07:48 ب.ظ. دلتنگ بوی رنگم، دلم برای شلوغی و کثیف بودن اتاقم تنگ شده! دلم برای طراحی کردن، دستای زغالی، تو سریهای استاد،. دلم برای آتلیه طراحی تنگ شده! من اگه طراحی نکنم می می رم! از کار با کامپیوتر خسته شدم. من یک حس سرد و عاشقانه دوست دارم! از دوستای خوبم که منو فراموش نکردن تو این مدت ممنونم! نوشته شده توسط فریناز. سایه ای معلق در فضا(نگین). زندگی به روایت من(نیما). خط خطی های بهزاد! عنوان آخرین یادداشت ها. بی خداحافظی. بی دلیل! برگشتم که زندگی کنم!
acoldemotion.blogsky.com
یک حس سرد
http://www.acoldemotion.blogsky.com/page/4
یکشنبه 11 شهریورماه سال 1386 ساعت 09:27 ب.ظ. چیزی که ازش متنفر. بودم داره سرم میاد! دیگه هیچی مهم نیست. شاید ترسی هم نباشه دیگه! برادر مهربونم همیشه میگفت که عادت میکنی! نوشته شده توسط فریناز. من وقت کم آوردم. جمعه 26 مردادماه سال 1386 ساعت 04:46 ب.ظ. یه مدته وقتی واسه زندگی کردن ندارم. واسه احساس کردن رنگ ها. واسه گوش کردن موسیقی. من یه جورایی مردم. هیچ وقتی واسه زندگی کردن ندارم. پ ن ۱:دارم سر کار رفتن و تجربه میکنم! پ ن ۲:کارم و خیلی دوست دارم اما. پ ن ۳ :اصلا نمیدونم دلم چی میخواد. مامان خوبی نبودم :(.
acoldemotion.blogsky.com
ملالی نیست جز دوری شما!!!! - یک حس سرد
http://www.acoldemotion.blogsky.com/1387/03/13/post-75
ملالی نیست جز دوری شما! دوشنبه 13 خردادماه سال 1387 ساعت 07:04 ب.ظ. و ما آن را می بلعیم. همانگونه که یک گوسفند! نوشته شده توسط فریناز. سایه ای معلق در فضا(نگین). زندگی به روایت من(نیما). خط خطی های بهزاد! عنوان آخرین یادداشت ها. بی خداحافظی. بی دلیل! شاید بشه بهش گفت: سرنوشت. تعطیلات خود را چگونه گذراندید؟ ملالی نیست جز دوری شما! برگشتم که زندگی کنم! شاید می دانم اما فراموش کردم! تعداد بازدیدکنندگان : 83533. Powered by blogsky.com.
acoldemotion.blogsky.com
تعطیلات خود را چگونه گذراندید؟! - یک حس سرد
http://www.acoldemotion.blogsky.com/1387/08/04/post-77
تعطیلات خود را چگونه گذراندید؟ شنبه 4 آبانماه سال 1387 ساعت 10:38 ق.ظ. با اینکه هر روز صفحات دفترم رو سیاه می کنم. برام نوشتن برای یک حس سرد. شاید به خاطر دور بودنم ، یه کم. شایدم فکر میکنم احساسام تکراری شدن خیلی. اونم که نمیشه کاریش کرد! با تمام احساساتم ،. ذهنم و خالی کردم. دارم سعی میکنم به هیچی فکر نکنم. دارم یاد می گی رم خودخواه باشم. سعی می کنم خودم باشم، تنها،. توی سکوت و تنهاییم. کنم خاطراتم و فراموش کنم،. کم رنگ شدن ، اونقدر که. دیگه از حضورشون نمی ترسم! نوشته شده توسط فریناز. خط خطی های بهزاد!
acoldemotion.blogsky.com
یک حس سرد
http://www.acoldemotion.blogsky.com/page/5
برای آینه ی بلند اتاقم! یکشنبه 20 خردادماه سال 1386 ساعت 10:21 ب.ظ. باد غبار چهره ات را با خود ببرد. بغض هایم را در لابه لای پریشانیه تارهایش پنهان کرده ام. میشوند و میبارند از سرم! همدمی برای جستجوی دردناک چشمانم! نوشته شده توسط فریناز. پنجشنبه 10 خردادماه سال 1386 ساعت 09:37 ب.ظ. نفسهایم همیشه در کنار م میمانند. تا لحظه ی مرگ! و از ان به بعد تو. تو با من باش! وقتی طعم گس مرگ را جویدم! اینجا همه چیز زیاد است! شاید خسته ام از تاول های داغ. نوشته شده توسط فریناز. چشمای بیچاره ی من! نور چشمم و اذیت میکنه.
acoldemotion.blogsky.com
یک حس سرد
http://www.acoldemotion.blogsky.com/page/2
شنبه 31 فروردینماه سال 1387 ساعت 08:45 ب.ظ. نوشته شده توسط فریناز. یکشنبه 11 فروردینماه سال 1387 ساعت 12:07 ق.ظ. دیگه حوصلم از خودم و احساسام سر رفته. بهتره بگم حالم از خودم بهم میخوره. از اینکه همیشه ناراحتم، از اینکه نمیدونم چی میخوام اما همه چی میخوام! از بد اخلاقیام از اینکه هر لحظه یه احساس متفاوت دارم، از اینکه به هیچ کس نمیتونم اعتماد کنم از اینکه از همه بدم میاد. و همش دنبال تنها بودنم،. از تنهایی هام، از همه چیز خسته شدم. یه لحظه با تمام وجود میخوام درسم و ادامه بدم. و لحظه ی بعدش نه! سهشنبه 6 ف...