senatorweb.mihanblog.com

goldblood.blogfa.com

شایسته ی ... - خود نوشت 113

http://www.goldblood.blogfa.com/post-123.aspx

دل و دست نوشته. آنکه پا به پای. توست که تنهایم نگذاشته،. این دو روزه ی دنیایم گشته. این روزها به این باور رسیده ام که. یادت را بیشتر دوست می دارم! نوشته شده در دوشنبه ۵ تیر۱۳۹۱ساعت 23:3 توسط بنده ی خدا. آهای مردم شهر خوابیده اید و جار میزند. جارچی شهر قصه نا فرجامی عشق را. آن روز که یکی بود و یکی نبود و آنکه بود من بودم. که میوه ی عشق می چید چه کودکانه. چه زبیا بود آن زمان بازی عشق ،. گویی عشق بود که پرواز میکرد به سوی دل. وخداوندگار میداند چه صادقانه. پشت پرده ای از ایمان دل را باختم. دیدار با یک طلبه.

goldblood.blogfa.com

شایسته ی ...

http://www.goldblood.blogfa.com/9101.aspx

دل و دست نوشته. آهای مردم شهر خوابیده اید و جار میزند. جارچی شهر قصه نا فرجامی عشق را. آن روز که یکی بود و یکی نبود و آنکه بود من بودم. که میوه ی عشق می چید چه کودکانه. چه زبیا بود آن زمان بازی عشق ،. گویی عشق بود که پرواز میکرد به سوی دل. وخداوندگار میداند چه صادقانه. پشت پرده ای از ایمان دل را باختم. چه سنگین بود کوله بار عشقش آن زمان؟ تراوش های یک ذهن .(ناهید جونم). بوسه ای بر ساغر حافظ. دلسوخته هما(تمنای برگشت محمدجواد). عشق سوخته مینای عزیزم. لیلی و مجنون قرن بیست و یک. ادبيات فارسي س.ع.ر).

goldblood.blogfa.com

شایسته ی ... - خودنوشت120

http://www.goldblood.blogfa.com/post-131.aspx

دل و دست نوشته. به خود می نگرم. به مژگان یخ زده ام،. به لبه ای چاک چاک،. آن هنگام که سنگ خاطراتت. بشکند این آینه را. لبه های تیزش دستانت را خواهد برید. امروزت را بخطر اندازد؟ و تو را پشیمان. نوشته شده در شنبه ۱۱ آذر۱۳۹۱ساعت 15:31 توسط بنده ی خدا. آهای مردم شهر خوابیده اید و جار میزند. جارچی شهر قصه نا فرجامی عشق را. آن روز که یکی بود و یکی نبود و آنکه بود من بودم. که میوه ی عشق می چید چه کودکانه. چه زبیا بود آن زمان بازی عشق ،. گویی عشق بود که پرواز میکرد به سوی دل. وخداوندگار میداند چه صادقانه.

goldblood.blogfa.com

شایسته ی ... - خودنوشت114

http://www.goldblood.blogfa.com/post-124.aspx

دل و دست نوشته. به یاد گذشته جاری می شوند. تا نوک انگشتان تو را. باد، عطر حضورت را. برایم به ارمغان می آورد. نوشته شده در جمعه ۹ تیر۱۳۹۱ساعت 21:48 توسط بنده ی خدا. آهای مردم شهر خوابیده اید و جار میزند. جارچی شهر قصه نا فرجامی عشق را. آن روز که یکی بود و یکی نبود و آنکه بود من بودم. که میوه ی عشق می چید چه کودکانه. چه زبیا بود آن زمان بازی عشق ،. گویی عشق بود که پرواز میکرد به سوی دل. وخداوندگار میداند چه صادقانه. پشت پرده ای از ایمان دل را باختم. چه سنگین بود کوله بار عشقش آن زمان؟ بوسه ای بر ساغر حافظ.

shahabk2.blogfa.com

SHAHAB K2.BLOGFA.COM - کد قالب

http://www.shahabk2.blogfa.com/post-17.aspx

SHAHAB K2.BLOGFA.COM. قالب زیبای فانوس برای بلاگفا. نوشته شده در سه شنبه ۹ آذر۱۳۸۹ساعت 17:36 توسط شهاب مطیع. عکس * جوک * خنده.

goldblood.blogfa.com

شایسته ی ...

http://www.goldblood.blogfa.com/9011.aspx

دل و دست نوشته. آهای مردم شهر خوابیده اید و جار میزند. جارچی شهر قصه نا فرجامی عشق را. آن روز که یکی بود و یکی نبود و آنکه بود من بودم. که میوه ی عشق می چید چه کودکانه. چه زبیا بود آن زمان بازی عشق ،. گویی عشق بود که پرواز میکرد به سوی دل. وخداوندگار میداند چه صادقانه. پشت پرده ای از ایمان دل را باختم. چه سنگین بود کوله بار عشقش آن زمان؟ تراوش های یک ذهن .(ناهید جونم). بوسه ای بر ساغر حافظ. دلسوخته هما(تمنای برگشت محمدجواد). عشق سوخته مینای عزیزم. لیلی و مجنون قرن بیست و یک. ادبيات فارسي س.ع.ر). آسمان دو...

goldblood.blogfa.com

شایسته ی ... - خودنوشت116

http://www.goldblood.blogfa.com/post-127.aspx

دل و دست نوشته. که پریشان ز عالم شده ام. دل من می رود و من. چشم بر گ رد ر ه او نهاده ام. میرود و من خموش. جان می دهم در این تنگنا. موجی عظیم می خواهد تا پایان انتظار. نوشته شده در دوشنبه ۳۰ مرداد۱۳۹۱ساعت 11:55 توسط بنده ی خدا. آهای مردم شهر خوابیده اید و جار میزند. جارچی شهر قصه نا فرجامی عشق را. آن روز که یکی بود و یکی نبود و آنکه بود من بودم. که میوه ی عشق می چید چه کودکانه. چه زبیا بود آن زمان بازی عشق ،. گویی عشق بود که پرواز میکرد به سوی دل. وخداوندگار میداند چه صادقانه. بوسه ای بر ساغر حافظ.

goldblood.blogfa.com

شایسته ی ... - تا مدتی...

http://www.goldblood.blogfa.com/post-126.aspx

دل و دست نوشته. سلام به دوستان پر محبت و محترم وبلاگ "شایسته ی .". من برا مدتی نیستم و دسترسی به نت ندارم. از طرفی می خوام درس بخونم. تا آخر تابستون درس تعطیل. هنوز تصمیم جدی برا ادامه ندارم. نوشته شده در یکشنبه ۱۱ تیر۱۳۹۱ساعت 14:23 توسط بنده ی خدا. آهای مردم شهر خوابیده اید و جار میزند. جارچی شهر قصه نا فرجامی عشق را. آن روز که یکی بود و یکی نبود و آنکه بود من بودم. که میوه ی عشق می چید چه کودکانه. چه زبیا بود آن زمان بازی عشق ،. گویی عشق بود که پرواز میکرد به سوی دل. وخداوندگار میداند چه صادقانه.

goldblood.blogfa.com

شایسته ی ...

http://www.goldblood.blogfa.com/9012.aspx

دل و دست نوشته. آهای مردم شهر خوابیده اید و جار میزند. جارچی شهر قصه نا فرجامی عشق را. آن روز که یکی بود و یکی نبود و آنکه بود من بودم. که میوه ی عشق می چید چه کودکانه. چه زبیا بود آن زمان بازی عشق ،. گویی عشق بود که پرواز میکرد به سوی دل. وخداوندگار میداند چه صادقانه. پشت پرده ای از ایمان دل را باختم. چه سنگین بود کوله بار عشقش آن زمان؟ تراوش های یک ذهن .(ناهید جونم). بوسه ای بر ساغر حافظ. دلسوخته هما(تمنای برگشت محمدجواد). عشق سوخته مینای عزیزم. لیلی و مجنون قرن بیست و یک. ادبيات فارسي س.ع.ر).