shabhayekabul.blogfa.com
شبهای کابلشبهای کابل -
http://shabhayekabul.blogfa.com/
شبهای کابل -
http://shabhayekabul.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Friday
LOAD TIME
0.1 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
0
SSL
EXTERNAL LINKS
60
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.141 sec
SCORE
6.2
شبهای کابل | shabhayekabul.blogfa.com Reviews
https://shabhayekabul.blogfa.com
شبهای کابل -
اینجا یکی از هزاران بعثت است - فرزند حکیم
http://www.mybeesat.blogfa.com/post-34.aspx
اینجا یکی از هزاران بعثت است. تقدیم به دختر بابا). حكيم سال ها بود كه زن داشت و همراه زنش زنده گي مي كرد. ولي هيچ وقت فرزندي نداشتند. احساس حكيم اين بود كه بالاخره خداوند فرزندي به آن ها عطا خواهد كرد و به همين خاطر احتياجي به نگراني و دعاي عميق نيست. بدين ترتيب، حكيم سال ها بدون فرزند زندگي كرد تا اين كه در شبي زمستاني از خواب برخاست و نشانه هاي پيري را در خود يافت. پس حكيم نگران شد و آن شب تا صبح براي داشتن فرزند، عميقن دعا كرد. در حالتي بين خواب و بيداري ناگهان دريافت كه دخترش مي خواهد سخن بگويد.
خيابانهاي سرگردان - ویرانی
http://shakornazari.blogfa.com/post-35.aspx
سه شنبه هجدهم آذر 1393. ن : شكور نظري. دستهایم را به هم میسایم. چشمانم بر خاک میافتند. و همهچیزها و کسانی که در من راه رفتهاند و میروند. در تظاهراتی به تاراجم میبرند. به باروی بیپاسبانی میمانم که تنها خشتهای روی هم مانده شهری ویران است. آری تو گفتی، نباید. من گفتم، نمیتوان از خود فرار کرد. اما تاکی چ نین خود را ک شت و هرروز بر مصیبت ازدستدادن خود مویه سر داد. خود من شهری است که هرروز در آن انتحار میکنم. دستهایم را به هم میسایم. قربانیانم از سقف تن و روانم آویزان میشوند. تو که گلهای اطلسی را از یاد بردهای.
خيابانهاي سرگردان - هزاره سوم قربانيشدن
http://shakornazari.blogfa.com/post-31.aspx
چهارشنبه دوم اسفند ۱۳۹۱. ن : شكور نظري. از سروكولم بالا رفتهاند. نه زباني كه بسرايم. نه چشمي كه ببينم. نه حسي كه لمس كنم. نه حالي كه از چه و كه بگويم. كه از چه و كه بنالم. موجودي در بند نان و روزمرهگيها چه تواند گفت و كرد؟ چنان عنكبوتي در انزواي مرگآميز سكوت خود خزيده. رستاخیز بچهخرچنگهاست واژگان از سر و كولم بالارونده. از اسكلت متحرك بيچشم و زبان و احساس و آرزويم. گذشتهی مدفن اكنون و اكنون مدفن آيندهام. بوداي در آستانهی هزارهی سوم، ويرانم. بيدل و ديده و حس، چهگونه ميشود عاشق شد؟ از سرو كلم بالا خزيدهاند.
اینجا یکی از هزاران بعثت است - امروز پنجشنبه مورخ 20 برج 12
http://www.mybeesat.blogfa.com/post-36.aspx
اینجا یکی از هزاران بعثت است. امروز پنجشنبه مورخ 20 برج 12. زمستان سرد و تقریبا خشکی داشتیم اما در این روزهای اخیر کم و بیش باران آمد و نمی دانم که واقعا جبران شد یا نه. هر چند در برخی ولایات دیگر برخلاف کابل، برف و باران مثل پارسال و حتی بیشتر بارید. شاهدش برفکوج بی سابقه سالنگ ها که جان نزدیک به دوصد نفر را گرفت. روز قشنگی است و من منتظرم. نوشته شده در پنجشنبه بیستم اسفند ۱۳۸۸ساعت 9:17 توسط تقی. تازه ترین های افغانستان. جایزه ادبی نوروز 1388. وبلاگ شب های کابل. سایت در دری (آزمایشی).
اینجا یکی از هزاران بعثت است - عكس
http://www.mybeesat.blogfa.com/post-32.aspx
اینجا یکی از هزاران بعثت است. اين عكس براي من بسيار خاطره انگيز است. همين عكس را مي گويم. به طرف عكس نگاه مي كنم. همان عكسي است كه پدر در كنار تلويزيون مانده است و اجازه نمي دهد، هيچ كس آن را تكان بدهد. واقعن عكس قشنگي است. خيلي اين عكس را دوست دارم. به طرفش نگاه مي كنم و جواب مي دهم:. در آن عكس، پنج نفر حضور دارند:. باراک اوباما، حامد كرزي، رمضان بشردوست، اشرف غنی احمدزی و داکتر عبدالله عبدالله. پدر ادامه مي دهد:. اين عكس را مادرت گرفته بود. آن زمان تو اصلن به دنيا نيامده بودي. تازه ترین های افغانستان.
خيابانهاي سرگردان
http://shakornazari.blogfa.com/9107.aspx
چهارشنبه نوزدهم مهر 1391. ن : شكور نظري. قوطی های خالی کنسرو. قوطی های خالی سگرت. تنهایی و دلتنگی های همیشگی. چهارشنبه نوزدهم مهر 1391. ن : شكور نظري. چراغ ترافیک (سبز سر. چهارشنبه نوزدهم مهر 1391. ن : شكور نظري. تنپوش زردرنگ از تن درآورده. چهارشنبه نوزدهم مهر 1391. ن : شكور نظري. گلوی آویزان از سقف مغاره. شمارم: نرگس، یاسمن، شقایق، حبیب، صادق، مانی. رؤیاهایم از سکوت سرشار است و از شعر و پرنده و دلواپسی و تنهایی. یادم نیست این چندمین سپیدی است که سیاه کرده. منتظر ورود کسی نبوده است و. الیاس علوی ب رک ت.
اینجا یکی از هزاران بعثت است - تنهایی
http://www.mybeesat.blogfa.com/post-46.aspx
اینجا یکی از هزاران بعثت است. ما مسافرانی تنها هستیم که با هر کسی دمی همدمیم و بعد می گذریم. اما تنهایی همیشه با ماست. این همدم همیشگی این روزها سخت با من است و من هم سخت خو کرده ام با او. نوشته شده در دوشنبه پنجم دی ۱۳۹۰ساعت 13:43 توسط تقی. تازه ترین های افغانستان. جایزه ادبی نوروز 1388. وبلاگ شب های کابل. سایت در دری (آزمایشی). روزنامه راه نجات (چاپ كابل). روزنامه پيمان ملي (چاپ كابل). روزنامه 8 صبح (چاپ كابل). انجمن نويسنده گان بلخ.
اینجا یکی از هزاران بعثت است - همسایه ما
http://www.mybeesat.blogfa.com/post-47.aspx
اینجا یکی از هزاران بعثت است. در همسایگی ما خانواده ای در یک اتاق کرایی زندگی می کنند که امسال زندگی پرفراز و نشیبی را پشت می گذرانند. فراز و نشیب های امسال آنها از آنجا شروع شد که در یکی از آخرین روزهای بهاری مادر خانواده ناگهان افتاد و از هوش رفت. داکتر که بردندش فهمیدند سکته مغزی کرده و وضعیتش هم هیچ خوب نیست. سه چهار روز در شفاخانه بستر بود و پس از آن که داکتران تشخیص دادند ماندنش دیگر فایده ای ندارد، رخصتش کردند. دیشب باز زن را دیدم، اما این بار سر حال تر بود و کمتر می نالید. نوشته شده در پنجشنبه بی...
اینجا یکی از هزاران بعثت است - همسایه ما (2)
http://www.mybeesat.blogfa.com/post-48.aspx
اینجا یکی از هزاران بعثت است. دختری که فقط 15 دقیقه در این جهان زنده بود را دفن کردند، اما پیش از دفن برایش یک نام ماندند: سکینه. چرا که ملاامام مسجد گفت باید یک نام داشته باشد تا در روز قیامت که همه را به نام شان فرامی خوانند، این طفل هم به نامش خوانده شود. زنی که سکته کرده بود هم دو شب پیش، قبل از شروع برفباری های جدید مرد. سه شنبه فاتحه اش است. نوشته شده در یکشنبه بیست و سوم بهمن ۱۳۹۰ساعت 10:3 توسط تقی. تازه ترین های افغانستان. جایزه ادبی نوروز 1388. وبلاگ شب های کابل. سایت در دری (آزمایشی).
اینجا یکی از هزاران بعثت است - افسردگی
http://www.mybeesat.blogfa.com/post-42.aspx
اینجا یکی از هزاران بعثت است. هر چند ماه یک بار افسرده می شوم و معمولا دو سه هفته این وضع طول می کشد. هیچ چیز و هیچ کس خوشم نمی آید و آینده را تار و تاریک می بینم. خسته احساس می کنم خود را از شرایطم و ناتوان و عاجز می شوم از ادامه زندگی عادی ام ادای مسئولیت ها، فعالیت ها و فکرها. خسته ام، ناراحت، دق، پژمرده، تنها! نوشته شده در سه شنبه نوزدهم مهر ۱۳۹۰ساعت 15:47 توسط تقی. تازه ترین های افغانستان. جایزه ادبی نوروز 1388. وبلاگ شب های کابل. سایت در دری (آزمایشی). روزنامه راه نجات (چاپ كابل).
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
60
Hached bye majid-Qazvin
بچه ها من دیگه این وبلاگ رو آپ نمیکنم هرکی کارم داره بیاد آبان چت آدرس جدید وبلاگم و بدم. I am mr majid Qazvin. در ضمن تو ابان چت با اسم شیدا هستم.
شب های دانشگاه
باور کنید خدا هست. تقدیم به همه شما . همکلاسی های خوب خودم . می خواهم ازهمیشه این اضطراب برخیزم. این دل گرفتگی مداوم شاید. تاثیر سایه من است. بین خدا ودلم ایستاده ام. و انسان با نخستین درد. شما از کدام دسته اید . روز مرد رو به تک تک مردای دنیا تبریک می گم . اي واي به من دمي که نامرد شوم. او جانشین تمام نداشته های من است. راهنمای ثبت نام و ایجاد وبلاگ در بلاگفا. نا گفته های من. بنویس از سر خط. قلعه ای در آسمان. به یاد دکتر پاره کار. تنها بودم و دلخوش به نوشته هایم. که تندباد عشق آمد و خاکسترم به باد داد.
شب های شعر حجره
شب های شعر حجره. وا می نهیم خستگی خاطرات را.در سایه سار خلوت توتی که پیش روست. همیشه پای یک زن در میان نیست. برای خودم یه جمله دلگرم کننده دارم:. برای اینکه چیزی رو به دست بیاری ، خیلی چیزها رو باید از دست بدی ". به خودم بارها و به خیلی ها ی دیگر هم گفته ام. که البته همه این خیلی ها هم مثل خودم یک زن بوده اند (زن در این متن. به معنای جنس مونث است از هر نوعش : دختر ، مادر ، همسر ، مادر بزرگ و غیره. و داستان از همین زن بودن شروع می شود . بگویم و بنویسم اما من علاوه بر اینها. پر می شوند اما بسیاری. خیلی ها ...
shabhayeitanhayeiman.blogfa.com
shabhayei tanhayei man
برای درخت های کنار جاده فرقی ندارد،. کسی که در سفر است،. می رود یا می آید! برای من اما فرق زیادی دارند،. درختان مسیری که از تو دورم می کند. درختان مسیری که به تو نزدیکم . نوشته شده در جمعه هفتم تیر 1392ساعت 12:36 توسط متین. آسیمه دویده ام به خوابی دیگر. نوشته شده در سه شنبه بیست و نهم اسفند 1391ساعت 14:17 توسط متین. آسیمه دویده ام به خوابی دیگر. نوشته شده در سه شنبه بیست و نهم اسفند 1391ساعت 14:17 توسط متین. بگذار فراموش كنم لحظه هايي كه در سرماي بي كسي لرزيدم. الان اگه بدونيد سيستم بغلي ام چه خبره؟
شبهای جدایی
وقتست که بنشینی و گیسو بگشایی* *تا با تو بگویم غم شبهای جدایی. بر خلاف بقیه پستهام این یکی خیلی کوچولوئه. هر کی آدرس جدید می خواد کامنت بذاره. همیشه میام اینجا و نظراتتون رو می خونم ولی هیچ کدومو اینجا تایید نمی کنم. فقط یه عذرخواهی. نمی تونم آدرس جدید رو به کسانی که درست نمی شناسم بدم. نوشته شده در سه شنبه بیست و هفتم تیر 1391ساعت 8:57 توسط یاسی.
شبهای کابل
چقدر بوی بهارم آرزوست بهارم. وقتی دورم از سایه خنکای تن تو ،. این روزهای زمستانی هم به سر می آید روزی. چقدر دور است از بهارش بهارم. گله یی نیست از سرنوشتی که با هم نوشتیم. و چقدر زیبا نوشتیم. بهار و پاییز دل های یخ زده را از میان گرمای تابستان عبور می دهند. ما فصل های خوب تن زمین. و سلسله کوه های بلندیم. ما زیبایی زایش برگ های جوان. ریزش سبک اخم درخت میان جنگل زرد. چقدر این روزها هوس تو شدن دارم. گاهی آنقدر پیچیده ایی که شاخه هایت به بلندی سرزمین بوداست. زمانی هم چنان ساده ایی چون لبخند کودکانه ی آمو دریا.
شب های کابل
سلسله همایش ادبی خانه ادبیات افغانستان. راهاندازی نسخه تازه پایگاه اینترنتی خانه ادبیات افغانستان. به آگاهی همه مراجعهکنندگان به این وبلاگ میرساند با توجه به راهاندازی نسخه تازه پایگاه اینترنتی. از این پس، این وبلاگ و دیگر وبلاگهای خانه ادبیات افغانستان تعطیل میشود. هرگونه خبررسانی تلاشهای. به صورت انحصاری در این نشانی صورت میگیرد:. Http:/ www.khane-adabiat.com/. از همراهی شما در طول این سالها بسیار سپاسگزاریم. همچنان همراه ما باشید. فراخوان هفتمین جشنواره ادبی قند پارسی ویژه شعر و قصه جوان افغانستان.
دنیای بهانه
بازدید امروز : (3) ، دیروز: (5) ، کل بازدیدها:(73189). هر که در انتخاب برادران، ارزیابی را مقد م ندارد، فریب خوردگی او را به مصاحبت با بدکاران می کشاند . [امام علی علیه السلام]. داستان های آموزنده و جالب. ماجرای بازی نیوتن ،پاسکال و انیشتین. دانشمندان تصمیم میگیرند که قایم باشک بازی کنند. از بخت بد “انیشتین” اولین کسی است که باید چشم بگذارد. او باید تا? بشمرد و سپس شروع به گشتن کند. همه شروع به قایم شدن میکنند به جز” نیوتن “. نیوتن فقط یک مربع یک متری روی زمین می کشد. من پاسکال هستم ، پس”سوک سوک. مرد در ...
شبهای کویر
انگار در من فرو رفته است. در تمامی رگ ها و ریشه. در تممی لحظه ها و روز ها. دیگر با من نیست اصلا من است. نمی دانم من مانده ام یا تلخی. و دلخوشم به عبور. روزها و روها و روزها گذشته و من دلخوشیم نماندن و جاوید نبودن است. نه به معنای مرگ. انگار از اول هستی نداشته. از تمامی ذهن ها و خاطره ها حذف شوم. همه چیز سر جای خود باشد. و من نیز جای خود. نبودن و هست نشدن. خداوندی که من ساخته ام اینقدر بزرگ است که اگر بخواهد می شود. نوشته شده در چهارشنبه هفدهم اسفند ۱۳۹۰ساعت 0:1 توسط شبهای. سرابی که خورشیدش غروب کرد.
shabhayekenareatish.blogfa.com
شب های کنــار آتیش
شب های کنار آتیش. شدم فاحشه دست روزگار. عشق تجاوز می کند. بدبختی تجاوز می کند. انکه قدرت دارد تجاوز می کند. و من حامله فرزندی هستم. بترسید از روزی که "فرزندم "به دنیا بیاید. یکشنبه پنجم خرداد 1392 10:35 محمد. به سلامتی هرچی نامرده. که اگه نبودن مردونگی معنایی نداشت. یه مرد همیشه مرده.روزمون مبارک بچه ها. هه دیروز خدا به اقامون یه دختر هدیه داد! به این میگن کادوی روز پدر. شنبه چهارم خرداد 1392 19:55 محمد. بچه ها یه مشکل کاریه خیلی بزرگ دارم. واسم دعا کنید بتونم خیلی زود و به راحتی حلش کنم. چوپانی می کشم ک...
یــلــداهـــای خــــامـــوشـــ مـــنــــ
تقدیم به تنها امید زندگی ام . نیمای مهربانم. همیشه عاشقت می مانم. من و نیما کنار هم خوشبختی رو لمس می کنیم. و اونو به عرصه ی تماشا می ذاریم . همه چی عوض شده . نوشته شده در ساعت توسط یلدا. روزها، پر و خالی می شوند. مثل فنجان های چای. در کافه های بعد از ظهر. هیچ اتفاق خاصی نمی افتد. در آن سوی میز نشسته باشی. روی کاشی ها می افتد. حواس ما را پرت می کند. پن : دلم برات تنگه. نوشته شده در ساعت توسط یلدا. فکر جدایی از تنت بند بند وجودم را از هم گسیخته . نیستم . . . بیا و نهال وجودم را با حضورت سبز. صدا کن مرا .