SHAHIBA.BLOGFA.COM

baraneminayi.blogfa.com

بارونی از میـــــنـــــــــــــــا - دلم گریه میخواد

http://www.baraneminayi.blogfa.com/post-115.aspx

بوی باران می آید و دل من هوس دل سیر خیس شدن زیر آبشار آسمان. ابرهای گره خورده و انبوه همانند بعض هایمان شاید منتظر تلنگری از نگاه زمینند. همان گونه ک من روز و شب زل زده ام به خیالت تا که ندایی از آغوش تو رسد. سیل اشک و سیل دلتنگی ها را باران نشانه است و من نیز دلم را زیر گریه های آسمان سبک میکنم. زیر باران اشک هایم را نمیبینند. بگذار کمی سبک تر سمت نگاهت پرواز کنم. شاید روزی همین ناگفته های خونین. بگذریم دلم سیری باران میخواهد سیری نگاه تو سیری گریه دلتنگی در آغوش تو. خدایا کاش ذره ای مثه من نباشه! جديدت...

baraneminayi.blogfa.com

بارونی از میـــــنـــــــــــــــا - تباهی

http://www.baraneminayi.blogfa.com/post-114.aspx

روزهای جوانیم میگذرد و من. من هنوز طعم شیرین خوشبختی را نچشیده ام. روزها از پس ثانیه های بی کسی من به سرعت میگذرند و من. من هنوز کسی را که صادقانه دلم را پذیرا باشد نیافته ام. روزهایم در سرمای زمستان و خواب های زمستانی میگذرد و من. من هنوز آغوش گرم بهار را لمس نکرده ام. تنها در زندانی از حس غم به حکم ابد محکوم شده ام. دل خوشی هایم همه رفته اند. مانده ام در میان قفسی از انتظار مرگ. در اوج جوانی اینقدر پیر شده ام ک آخرین خنده از ته دل را به خاطر نمی آورم. و من تنها میگویم. شما را با خوشبختی کسی معامله کردم!

baraneminayi.blogfa.com

بارونی از میـــــنـــــــــــــــا - وفا

http://www.baraneminayi.blogfa.com/post-112.aspx

وفا دار بی وفایی، بودم! عهد بستم تنهاییت را صاحب خانه باشم. عهد بستم کوه برای تکیه گاهت باشم. عهد بستم مهر و عشقت را یگانه دردانه ی قلبم کنم. عهد بستم نه با تو! بلکه با احساسی که هنوز زنده بودنش در من زبانه میکشد. عهد بستم اما چه شد این همه ادعای وفاداری؟ دور روزگار میچرخد و من هر روز در گردش زمان گذشته را به یاد می آورم. بهار شد اما من هنوز زردم از شرم ،از تاسفی ک به باور آورده ام. غم نبودنت یا شرمساری و غم عهد شکنی ام را؟ کدامین را به دوش بکشم؟ جنازه ی قلبم یا بار گناه دل شکستنت را؟ دختری از جنس باران.

baraneminayi.blogfa.com

بارونی از میـــــنـــــــــــــــا - توهم

http://www.baraneminayi.blogfa.com/post-110.aspx

چه اتفاقی عکسی از واتس اپ تو دیدم. دو عاشق پیشه زیر چترعشق زیر آسمون شب دست به دست هم. چقدر آشناست این عکس. زیر شب تو پیاده رو دست تو دست هم میرفتیم. گرمای دستای تو و سردی دستای من! نمیدونم چرا این عکسو گذاشتی اما. شمشیری دولبه از توهم برای من ساختی. هر دولب زخمی به قلب زخمی من میزنه. یکی پر از حسرت یکی پراز غیرت و عصبانیت! توهمی دارم همراه با ترس. یعنی ب این زودی یکی جای من اومده؟ یعنی پازل بین انگشتاتو انگشتای یکی دیگه پرکرده؟ یعنی به این زودی من از دنیات رفتم؟ یا شایدم میخوای خاطره بازی کنی؟ ترنم من ت...

baraneminayi.blogfa.com

بارونی از میـــــنـــــــــــــــا - بر نگرد

http://www.baraneminayi.blogfa.com/post-111.aspx

جاده های قلبم همه سمت نگاه توست. همه ی راه های این شهر جاری از احساس توست. آسمان دلم رنگی از رنگ های مینایی لبخند توست. شاخه های این باغ همه سایه برای آسایشگاه توست. همه ی مخلوقات من همه و همه از دیدار توست. زیرا ک همه دل خوشی من شادی توست. خوب دانم که شادی تو جدایی من از دنیای توست. پس برنگرد اینجا همه امید و نگاه من پی لبخند توست. ویران میکنم هرچه در من هست چرا ک دانم این به صلاح توست. بارونننم کاش هیچ وقت نفهمی چقد درد دارم:'-(. نوشته شده در پنجشنبه ۱۰ اردیبهشت۱۳۹۴ ساعت 13:54 توسط Amin.

baraneminayi.blogfa.com

بارونی از میـــــنـــــــــــــــا - جشن

http://www.baraneminayi.blogfa.com/post-109.aspx

تاریکی من و حضور روشنایی درونش. دانم ک سیاهی فقدانت جای هیچ لبخندی را بر لبانم قابل دیدن نکرده. بیخیال از گذشته شیرین غرق در خنده و جشنی. گاهی تورا ب چشم همان اطرفیان عاقل انسان وار بی احساس میبینم. که چشم بسته نه خود را میبینند نه دیگران را تنها. به دنبال لحظاتی برای گم کردن آینده و گذشته شان میگردند. تا دمی به اصطلاح خود شااااد باشند! مسکن های عارضه دارر! و من حتی غم تو را به شادی دروغین عوض نمی کنم. کمی تفاوت در من و تو! همان ک باعث جدایی شد. جدایی ک تو خود نمیدانی مرگ من و زندگی برای تو است. جديدترين...

baraneminayi.blogfa.com

بارونی از میـــــنـــــــــــــــا - بوی تو

http://www.baraneminayi.blogfa.com/post-108.aspx

نمیدانم از کدامین سوی باد بوی تورا برایم. کادویش را باز میکنم. بوی زندگی بوی شادی بوی خوشبختی! ارام ارام از گوشه چشمانم به روی گونه هایم میغلتد. تو و شادی من خیلی وقت است ک رفته اید. سهم این اشک زمین گرم است! انگشتانت خیلی وقت است ک اشکهایم را به اغوش نکشیده اند! باز بوی تو امد! باز اشک های من! نوشته شده در دوشنبه ۷ اردیبهشت۱۳۹۴ ساعت 19:18 توسط Amin. حالا منم و خدا و عشقم که تاابد تنها میمونیم. گل مینا بخواب آروم عزیزم که تو خوابت شب و شبنم بریزم. گل مینا بخواب آروم که دیره دیگه بجور داره گریم می گیره.

baraneminayi.blogfa.com

بارونی از میـــــنـــــــــــــــا - تنهایی

http://www.baraneminayi.blogfa.com/post-113.aspx

باز دوباره بوی باران میدهد چشمانم. چه شلوغ و در هم و بر هم است این دنیا. چه سوت کور و خلوت است دل و دنیای من. جدا افتاده از این خنده ها و شادی ها. چه بی کس و بدون رفیق است دل من. درون دنیایی ک دل دادن آسان شده. چه بی دل است روز ها و شبهام. تنهایی شده است مونس و هم درد غم هام. سهم دلم را دانم ک خدا برایم کنار گذاشته. کاش ک زودتر از راه برسی آرامش نفسهام. همراه من هستی و این را خوب میدانم. همیشه با توام حتی وقتی تنها تر از تنهام. امیدم ب توست ای سر پناه بی پناهان. باز عشق بازی من و باران زیر سقف تنهایی.

baraneminayi.blogfa.com

بارونی از میـــــنـــــــــــــــا - نابودی

http://www.baraneminayi.blogfa.com/post-107.aspx

روزها را دانه ب دانه. اشک ها را خوشه به خوشه. گل های خاطره را دسته ب دسته. دل نوشته های روی درختان یادگاری. بهار نارنج های تولدهایمان را. دار و ندار من! همه را دانه ب دانه. با دستان لرزان خودم از ریشه کندم. حال من مانده ام و زمینی بزرگ ک. وجب ب وجب شخم خرده. من مانده ام با این خاک خونین ک هیچ بزری جز. نگاه تو در ان رشد نمیکند:'-(:'-(:'-(. این منم نشسته در کنار گوری خونین از نبود تو. شمردن ثانیه ها و اشک ها و انتظار مرگ. نوشته شده در یکشنبه ۶ اردیبهشت۱۳۹۴ ساعت 21:0 توسط Amin. شاید هیچ وقت دیگه بارون نباره.