SHAKHENABATEMAN.BLOGSKY.COM
تونوبرانه یک عمر انتظار منیتونوبرانه یک عمر انتظار منی - شاخه نبات و جیگرطلا
http://shakhenabateman.blogsky.com/
تونوبرانه یک عمر انتظار منی - شاخه نبات و جیگرطلا
http://shakhenabateman.blogsky.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Wednesday
LOAD TIME
0.5 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
17
SSL
EXTERNAL LINKS
40
SITE IP
31.3.232.171
LOAD TIME
0.486 sec
SCORE
6.2
تونوبرانه یک عمر انتظار منی | shakhenabateman.blogsky.com Reviews
https://shakhenabateman.blogsky.com
تونوبرانه یک عمر انتظار منی - شاخه نبات و جیگرطلا
shakhenabateman.blogsky.com
بغض نوشت - تونوبرانه یک عمر انتظار منی
http://www.shakhenabateman.blogsky.com/1394/04/29/post-15/بغض-نوشت
دوشنبه 29 تیر 1394 23:00 نظرات (4). شاخه نبات ساعت10 اومد دنبالم رفتیم یه خونه دیدیم که پسندیدیم و عصر قولنامه کردن خداروشکر. کاش خودمون خونه داشتیم ای کاش. ظهر هم رفتم پیش خاله وسطی وخوب بود من که شاید هفته ای یه بار حتی یک قدم از درحیاط اونطرفتر نمیرم خیلی خوب بود. بعدشم شاخه نبات اومد دنبالم و برگشتیم. حوصله ندارم وبیحالم به غرورم برخورده. از حرف بعضیا خیلی ناراحتم خیلی به غرورم برخورده دلم گریه میخواد خیلی وقته گریه نکردم. احتمالا امشب خواستگاری برادرشوهره دعای من اینه که جاریم دخترخوبی باشه.
دغدغه فکری - تونوبرانه یک عمر انتظار منی
http://www.shakhenabateman.blogsky.com/1394/05/01/post-17/دغدغه-فکری
پنجشنبه 1 مرداد 1394 01:32 نظرات (5). نمیدونم ازکجا شروع کنم به گفتن. سوالاتی توذهنمه درمورد دین اسلام. ما خودمون دینمونو انتخاب نکردیم چون توایرانیم چون پدرمادرمون مسلمون وشیعه هستن ماهم. همیشه فکرمیکنم کسایی که تازگی به دین اسلام رواوردن خیلی ایمانشون قوی تره تامن. اسلام دین خوبیه دین مهربونیه به ادم ارامش میده. یه سوال تو ذهن منه پس چرا این همه ادم دین اسلامو انتخاب نکردن. مگه دین حضرت موسی بد بود که دین حضرت عیسی اومد دراخر هم حضرت محمد(ص) من همیشه شنیدم که دین پیامبر جدید. من تااون روز اصلا نمیدونست...
ای وای نگو که رفتنی شدم - تونوبرانه یک عمر انتظار منی
http://www.shakhenabateman.blogsky.com/1394/05/04/post-19/ای-وای-نگو-که-رفتنی-شدم
ای وای نگو که رفتنی شدم. یکشنبه 4 مرداد 1394 13:18 نظرات (4). سلام اومدم خدافظی کنم. بله اگه بشه فردا میریم تهران خونه خواهرشوهرینا تا خریدم بکنیم بعدم بریم کرمانشاه بردارشوهرینا امروز. از کرج رفتن کرمانشاه برای کارهای عروسی. تاریخ دقیقش مشخص نیست. چقدر استرس دارم اما خوبه دیگه استرس تموم میشه. تونوبرانه یک عمر انتظار منی.
نوشته شده در 18مرداد - تونوبرانه یک عمر انتظار منی
http://www.shakhenabateman.blogsky.com/1394/05/21/post-21/نوشته-شده-در-18مرداد
نوشته شده در 18مرداد. چهارشنبه 21 مرداد 1394 11:32 نظرات (8). حالا که دارم اینارو مینویسم دوروز از عروسیمون گذشته ومن دیگه خیالم راحته خیلی سخته ازاولشو تعریف کنم چون اخریارو بیشتر یادمه. خب ازاول اونشب ما وسایلو توخونه گذاشتیم و برگشتیم خونه ف کنم ساعت ده بلیط داشتیم تو مدتی که منتظر حرکت بودیم خاله پری اومد سراغم شاید بخاطر استرس بود که زودتر شد یکم امادگیشو داشتم اما به هرحال وضعیت بدی بود و شب سختی گذشت به من اما از کوبیده نگذشتم همیشه وقتی اینجوری میشم دیگه به غذا بی میل میشم اما به کوبیده نه. وقتی ...
تونوبرانه یک عمر انتظار منی
http://www.shakhenabateman.blogsky.com/page/3
نوشته شده در 18مرداد. چهارشنبه 21 مرداد 1394 11:32 نظرات (8). حالا که دارم اینارو مینویسم دوروز از عروسیمون گذشته ومن دیگه خیالم راحته خیلی سخته ازاولشو تعریف کنم چون اخریارو بیشتر یادمه. خب ازاول اونشب ما وسایلو توخونه گذاشتیم و برگشتیم خونه ف کنم ساعت ده بلیط داشتیم تو مدتی که منتظر حرکت بودیم خاله پری اومد سراغم شاید بخاطر استرس بود که زودتر شد یکم امادگیشو داشتم اما به هرحال وضعیت بدی بود و شب سختی گذشت به من اما از کوبیده نگذشتم همیشه وقتی اینجوری میشم دیگه به غذا بی میل میشم اما به کوبیده نه. وقتی ...
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
17
9 .. بیماری - صندوقچه خاطرات روزهای صورتی
http://pinkday.persianblog.ir/post/13
Design By : PIcHaK.NeT-.-.-. صندوقچه خاطرات روزهای صورتی. نبودم و ننوشتم چون روزای بسیار سختی رو سپری کردم. الان دقیقا یک هفتس ک دارم با درد بسیار شدیدی زندگی میکنم. دردی که 4 روز منو بستری بیمارستان کرد و داغون. 4شنبه شب هفته گذشته ساغت 11 بود که پهلوی راستم با شدت شروع به درد کرد، من چون عادت داشتم سعی در کنترل خودم داشتم و چیزی نگفتم ، ساعت 12:30 دیدم نهههههه خیلیییییییییی درد دارم ، پاشدم و به حالت گوله شده رفتم یه قرص ژلوفن خوردم و گفتم الان خوب میشه! منم فقط خودمو به زمین میزدم و از درد گریه میکردم...
سنگ کلیه - صندوقچه خاطرات روزهای صورتی
http://pinkday.persianblog.ir/tag/سنگ_کلیه
Design By : PIcHaK.NeT-.-.-. صندوقچه خاطرات روزهای صورتی. سلام به روی ماهتون به همه ی عزیزاااااااااااان. من در حال حاضر خوبم. هیچی دیگه فرداش باز مورفین و سنگ شکنی دردناک :( ( ( ( در حین سنگ شکنی 3 بار دیگه هم مورفین زدن اما من دردو حس میکردم. بعدشم بخاطر پیلونفریت بستریم کردن. تازه یکم جون گرفتم و فردا باز باید برم. دعا میکنم هیچکس این طوری نشه. جهیزیه یکم خریدم، مثلا سرویس کریستال مدل کالیپسو (بوهمیا) گرفتم که خودم عاشقشون شدم ، سرویس آرکوپال گرفتم . خیلی چیزا گرفتم یادم نمیاد:). دیگه نوبت سونو گرفتم و...
3 -چه سخته ننوشتن !! - صندوقچه خاطرات روزهای صورتی
http://pinkday.persianblog.ir/post/4
Design By : PIcHaK.NeT-.-.-. صندوقچه خاطرات روزهای صورتی. 3 -چه سخته ننوشتن! منم خوبم خدا رو شکر. اول از چی بگم؟ یه روز یه مانتو و شال جدید داشتم برا روضه که مولودی بود پوشیدم و رفتم جارو تمام مدت نگام میکرد و در نهایت گفت فاطمه من خیلی بهت حسودیم میشه! بعدشم برام اسپند دود کرد و مامانش برام صدقه داد و تخم مرغ شکوند . یه نیم ساعتی عزیز شده بودم. علی هم گفت بابا به من چه! علی گفت بابا تو همه ی دوستای منو ازم بریدی از بس رفتی رو حساب من ازشون جنس و پول گرفتی ، بیار پول اینو بده! اونم با پول قرضی! برا نیمه ...
6 .. حسادت تا کی؟ - صندوقچه خاطرات روزهای صورتی
http://pinkday.persianblog.ir/post/8
Design By : PIcHaK.NeT-.-.-. صندوقچه خاطرات روزهای صورتی. 6 حسادت تا کی؟ دیروز خیلی دیر رفتم روضه و شبیه مهمونا نشستم. فقط آخرش یه چای دادم و در نهایت استکانا رو شستم . بعد مامان علی خواس شام درست کنه من گفتم بدید به من تا خورش من درست کنم ف مرغ داشتن و من حسابی به مرغ رسیدم و پختمش. بعد علی هی می رفت و میومد و میگفت چه بویی به به. خاله علی هم اونجا بود بعد از روضه مونده بود . به من گفت تا حالا غذا پختی اینجا؟ گفتم بله یه قورمه سبزی پختم که همه کیف کردن اما هیچکدوم هیچی نگفتن! آخ مادر و دختری چنان سوختن.
صندوقچه خاطرات روزهای صورتی
http://pinkday.persianblog.ir/1394/4
Design By : PIcHaK.NeT-.-.-. صندوقچه خاطرات روزهای صورتی. نبودم و ننوشتم چون روزای بسیار سختی رو سپری کردم. الان دقیقا یک هفتس ک دارم با درد بسیار شدیدی زندگی میکنم. دردی که 4 روز منو بستری بیمارستان کرد و داغون. 4شنبه شب هفته گذشته ساغت 11 بود که پهلوی راستم با شدت شروع به درد کرد، من چون عادت داشتم سعی در کنترل خودم داشتم و چیزی نگفتم ، ساعت 12:30 دیدم نهههههه خیلیییییییییی درد دارم ، پاشدم و به حالت گوله شده رفتم یه قرص ژلوفن خوردم و گفتم الان خوب میشه! منم فقط خودمو به زمین میزدم و از درد گریه میکردم...
آلونک ما - عید فطر
http://aloonakema.mihanblog.com/post/5
به نام او که بخشنده ترین و با کرامت ترین و بزرگوارترین و تواناترین است. من زنی هستم اهل ایران زمین.کمی احساساتی.کمی غمگین.دوست دارم تو این دنیا خودم باشم و از نقش بازی کردن بدم میاد.به آشپزی و رانندگی علاقمندم و به موسیقی که دنبالش نرفتم.تیرماه 92 ازدواج کردم و دنبال تجربه های جدید تو زندگیم.برای همه آدما آرزوی خوشبختی دارم. اینجا جایی است برای ثبت لحظه های زندگی ام ، برای ثبت شادی ها و غم ها.جایی است برای داشتن دوستانی خوب و کسب تجربه های جدید. مدیر وبلاگ : مینا. این هم تمام شد. از همه جا از همه چیز.
آلونک ما - مطالب مینا
http://aloonakema.mihanblog.com/post/author/1374497
به نام او که بخشنده ترین و با کرامت ترین و بزرگوارترین و تواناترین است. من زنی هستم اهل ایران زمین.کمی احساساتی.کمی غمگین.دوست دارم تو این دنیا خودم باشم و از نقش بازی کردن بدم میاد.به آشپزی و رانندگی علاقمندم و به موسیقی که دنبالش نرفتم.تیرماه 92 ازدواج کردم و دنبال تجربه های جدید تو زندگیم.برای همه آدما آرزوی خوشبختی دارم. اینجا جایی است برای ثبت لحظه های زندگی ام ، برای ثبت شادی ها و غم ها.جایی است برای داشتن دوستانی خوب و کسب تجربه های جدید. مدیر وبلاگ : مینا. این هم تمام شد. از همه جا از همه چیز.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
40
اینده را اباد کن
اینده را اباد کن. ده ی فجر و 22بهمن مبارک باد. توضیحاتی در باره ی وبلاگم. سلام من فاطمه مداح هستم امید وارم از وبلاگم. خوشتون بیاد نظر یادتون نره*. راستی اخر وبلاگم یک دکمه ای است به نام مطالب. قدیمی تر اگر دوست داشتید اون را بزنید ان وقت. مطالب وعکس های زیاد تری براتون میاد* *. سه شنبه بیست و چهارم دی 1392 ] [ 16:41 ] [ فاطمه مداح ] . اگر به نقاط سیاه نگاه کنید دایره ها به چرخش در میاییند . در بین خط های سفید نقطه ی سفید است یا سیاه؟ ایا باور میکنید که اندازهی دو دایرهی نارنجی باهم برلبر است؟ روز شنبه ۱...
شاخه نبات شیراز
مرگ نيست زندگي است. سخت نيست عين سادگي است. عاشقانه هاي باد وگندم است . اولين پناهگاه کودکي آخرين پناهگاه آدم است. زيباست حتي اگر کور باشي؟ خوش آهنگ است حتي اگر کر باشي مسحور کننده است حتي اگر فلج باشي؟ اما بي ارزش است اگرثانيه اي عاشق. نوشته شده در پنجشنبه هجدهم آبان 1391ساعت 1:34 توسط علی. نوشته شده در پنجشنبه هجدهم آبان 1391ساعت 0:56 توسط علی. آدم وقتي يه حس تکرار نشدني رو. با يکي تجربه ميکنه . ديگه اون حس رو با کس ديگه اي. بعضي حس ها . خاص و ناب هستند . مثل بعضي آدم ها. هروقت ازشون بپرسی چطوری؟
شاخه نبات
من همانم که خدا روز ازل انسان کرد،گذر دهر بچرخید و مرا اینسان کرد. مثل سطرهاي بي نوشته تازه اند. مثل لاي لاي يک فرشته ساده اند. با من از خيال پاک ياسمن بگو. آن زمان که در کنار سنگ ايستاده است. آن زمان که چون هميشه عاشق است. باد مي وزد به روي ياسمن. ياسمن دلش چه پاک مي تپد. سنگ باز ساکت است. قطره اي به روي ياسمن چکيد. گل حضور قطره را نديد. برگ هاي ياسمن جدا شدند. سنگ باز ساکت است. ساقه ظريف ياسمن شکست. سنگ باز ساکت است. لحظه هاي ساده گم شدند. بغض هاي تازه گل شدند. ياسمن چه ساکت است! تو نسيتي كه ببيني.
شاخه نبات
این همه شهد و شکر کز سخنم می ریزد-اجر صبریست کز آن شاخه نباتم دادند. دو روزنامه ی رادیو جوانه(وبلاگ رادیو جوان). سایت اصلی آموزشگاه نقاشی راه کمال الملک. موسسه فرهنگی هنری گل آقا. هزار اسم قلم خورده. استاد ایمان ملکی (نقاش). آموزشگاه نقاشی راه کمال الملک. آموزشگاه نقاشی راه کمال الملک (پرشین بلاگ). آموزشگاه نقاشی راه کمال الملک(بلاگفا). امید دارم به صبح. کافه ی هنر و ادبیات. به هیچ عنوان(مهدی استاد احمد). نسیم ولایت-مژده ی اردبیلی. آرمان تویسرکانی( تویسرکان دیار شاعران و عارفان واندیشمندان). باز آمدم چون...
تونوبرانه یک عمر انتظارمنی
تونوبرانه یک عمر انتظارمنی. اینروزا که شوق عروسیمونو داریم یه چیزایی میشه که ناراحتم میکنه یه چیزایی هم خوشحالم میکنه. شاخه نباتو میدونم دغدغه هاش بیشتراز منه راستوریست کردن کارا پیداکردن خونه. یه چیز دیگه ای که ازارش میده مشکلی هست که برای دوستش پیش اومده. دوستش زمین پدربزرگشو به درخواست پدربزرگش میفروشه و پولش بین همه تقسیم میشه حالا مشخص شده. که زمین مشکل داره اینکه چه مشکلیو دقیق نمیدونم. حالا خریدار پولشو ازدوست شاخه نبات میخواد. دوستش وضعیت مالیه خوبی داره اما نه تا حدی که بخواد یه میلیاردو بده.
تونوبرانه یک عمر انتظار منی
تونوبرانه یک عمر انتظار منی. شاخه نبات و جیگرطلا. نوشته شده در 18مرداد. چهارشنبه 21 مرداد 1394. حالا که دارم اینارو مینویسم دوروز از عروسیمون گذشته ومن دیگه خیالم راحته خیلی سخته ازاولشو تعریف کنم چون اخریارو بیشتر یادمه. صبح زود رسیدیم ترمینال جنوب وقتی رفتم سرویس بهداشتی ترمینال تا صورتمو بشورم روم نشد تو اینه نگاه کنم. دیگه هی قطار میومد ومیرفت ما منتظر بودیم خلوت تر بشه اخر سر تصمیم گرفتیم تو این شلوغی جدا سوارقطار بشیم و شاخه نبات خیلی نگران من بود گوشیش هم از بی شارژی خاموش شد و گف اگه همو پیدا نکر...
تونوبرانه یک عمر انتظار منی
فروش کارتن خالی اسباب کشی. تونوبرانه یک عمر انتظار منی. من قول بودنشو به دلتنگیام داده بودم. اهصاب مصاب رفته تعطیلات. ای وای نگو که رفتنی شدم. نوشته شده در 18مرداد. نمیدونم کی نوشتم حدودا چهار پنج روز پیش. من دلم پستای قدیمیمو میخواد اخه چرا. چجوری نوشته هامو برگردونم. یه جا رفتم فقط بعضیاشو تونستم کپی کنم. اونایی که توادامه نوشتم رو که نتونستم چقدر بد شد. من قول بودنشو به دلتنگیام داده بودم. اون دوستایی که خیلی صمیمی بودیم کم کم رفتن بخاطر تغییر رویه قضیه عاشقانه شون. کاش خودمون خونه داشتیم ای کاش.
تونوبرانه یک عمر انتظار منی
شاخه نبات
دوشنبه ششم خرداد ۱۳۹۲. عکس زایمان طبیعی سوسک. دوشنبه دوم اردیبهشت ۱۳۹۲. یک زن در مراسم ختم مادر خود، مردی را می بیند که قبلا او رانمی شناخت. اندیشید که این مرد بسیار جذاب است. او با خود گفت او همان مرد رویایی من است. و در همان جا عاشق او می شود. اما هیچگاه از او تقاضای شماره نمی کند و دیگر آن. مرد را نمی بیند. چند روز بعد او خواهر خود را می کشد. به نظر شما انگیزه ی او از قتل خواهر خود چه بوده است؟ آن زن امید داشت که در مراسم ختم خواهرش شاید آن مرد را دوباره ببنید . برسد که چه کسانی پاسخ صحیح می دهند.
اولوالالباب ( صاحبان خرد ناب )
اولوالالباب ( صاحبان خرد ناب ). تو غرق نعمت پروردگاری. دلت را با خداوند آشنا کن. زعمق جان خدایت را صدا کن. دلت غفلت زده مانند سنگ است. مس دل را ز یاد او طلا کن. شکوه بندگی در خاکساری است. خضوع و بندگی پیش خدا کن. تو غرق نعمت پروردگاری. بیا و حق نعمت را ادا کن. نشان حق شناسی در نماز است. بیا قدری وفا کن. رکوعی، سجدهای، اشکی، خضوعی. به پیش آن یکی، قامت دو تا کن. به پیش او گشا دست نیازی. به درگاه بلند او دعا کن. به سنگ توبهای بشکن دلت را. غرور و سرگرانی را رها کن. با پول می شود. خانه خرید ولی آشیانه نه،.
۩۞۩۩۞۩ زندگی با طعم تلخ حقیقت ۩۞۩۩۞۩
زندگی با طعم تلخ حقیقت. بی ترس دوزخ یا بهشت، از زندگی باید نوشت. انگشت نمای شب بودن. وقتی با نبودنت، یلدا را. به تمام شب های سال. تعمیم می دهی . تا. حافظ به دست مجنونی باشم. در میان فال هایی که بگیر و نگیر دارند. اصلا به من چه که. فصل ها مرتب تحویل می شوند. در هیچ کجای سال دلم خوش نیست. که فرقی نمی کند. در کجای سال غروب می کند. از آغوش تو که دور افتاده باشم. هر شب، یلدایی می شود به بلندای نبودنت. بیا کمی جای من بنشین. و برای تمام دیوارها انار دانه کن. بیا و عذر یلدا را. از شب هایم بخواه. آنقدر که تو نیستی.