kalisto20.blogfa.com
کــــــالیــستـو
http://www.kalisto20.blogfa.com/1392/06
فلسفه در اتاق خواب. 22 , شنبه سی ام شهریور ۱۳۹۲ , Kalisto. هوس های زود گذرم بعضی وقت ها من رو در اختیار میگیرن و من از بودنشون احساس راحتی میکنم. اینکه انقدر بی فکر و بی قید رفتار کنم رو دوست دارم. چیزی که برخلاف شخصیت منه. یکی اش داشتن مرد قدی بلندی که به راحتی روم خم بشه و من رو این مدلی ببوسه! 15 , چهارشنبه بیستم شهریور ۱۳۹۲ , Kalisto. کتاب های ماریو بارگاس یوسا. سالن کوچک، تاریک و پر از دود بود.هنوز چندان شلوغ نبود.دستش را گرفتم و گفتم آیا می داند که از ده سال پیش عاشقش هستم. کاموای قرمز و تپل که یک ...
nedahaffari.blogfa.com
زندگی در نپال
http://www.nedahaffari.blogfa.com/1392/03
این بلاگ رو درست کردم که یاد بگیرم بنویسم ، نه که یه بلاگ تمرینی یا آبکی باشه، نه ، یه بلاگ واقعیه درباره ی من ، ندا ، ۲۹ ساله ، اهل تهران ، ساکن کاتماندو. Where the truth lies. من، قهوه و تنهایی. برای خاطر کتاب ها. قسمتی از روزگار من. اگه مراسم پوجا، به خاطر فستیوال یا روز و منظور خاصی باشه، معمولا خوراکی های خاصیم، بعدش سرو میشه، عکس ها مربوط به مراسم پوجا به اسم دوالی هست. وقتی کسی می ره خارج از کشور اعضای خانواده همه جمع میشن، مادر یا پدر برا همه تیکا میکشه، میوه و یک یا دو اسکناس هم به مسافر میدن.
nedahaffari.blogfa.com
زندگی در نپال
http://www.nedahaffari.blogfa.com/1394/01
این بلاگ رو درست کردم که یاد بگیرم بنویسم ، نه که یه بلاگ تمرینی یا آبکی باشه، نه ، یه بلاگ واقعیه درباره ی من ، ندا ، ۲۹ ساله ، اهل تهران ، ساکن کاتماندو. Where the truth lies. من، قهوه و تنهایی. برای خاطر کتاب ها. قسمتی از روزگار من. تیم زیر ۲۳ سال نپال، ۶-۰ به ایران باخت، بله دیگه حالا ببینید اگه پسر نداشته ی من نشد کاپیتان تیم ملی نپال، می خوام تابستونا بفرستمش ایران، با توپ دولایه، تو زمین خاکی، گول کوچیک بزنه. نوشته شده توسط ندا حفاری در چهارشنبه دوازدهم فروردین ۱۳۹۴ و ساعت 18:17.
kalisto20.blogfa.com
کــــــالیــستـو
http://www.kalisto20.blogfa.com/1393/11
فلسفه در اتاق خواب. 14 , پنجشنبه دوم بهمن ۱۳۹۳ , Kalisto.
kalisto20.blogfa.com
کــــــالیــستـو
http://www.kalisto20.blogfa.com/1394/04
فلسفه در اتاق خواب. 13 , یکشنبه بیست و هشتم تیر ۱۳۹۴ , Kalisto. کاش از همون ترم اول موتور خرخونیم روشن میشد. یک لیسانس ی دیگر به این جامعه اشباع از لیسانس ها پیوست. باشد که من یکی مفید باشم. 23 , سه شنبه بیست و سوم تیر ۱۳۹۴ , Kalisto. همیشه 65درصد از قلبتون رو دست نخورده بزارید. 35درصد مابقی رو به هرکی خواستید و به هر نحوی که دوست داشتید می تونید بزارید آلوده بشه و افراد باهاش بازی کنن. چون تجربه کردن فقط با همین 35 درصد بدست می آید و لازمه ی رشد هست.
someonealready.blogspot.com
یکی مثل همه: February 2014
http://someonealready.blogspot.com/2014_02_01_archive.html
ه.ش. ۱۳۹۲ بهمن ۲۹, سهشنبه. یه روزی با اشک شادی میبینیم گلدونای خونه رو، عاشق همدیگه هستیم و به دنیا نمیدیم اون هوای خونه رو. تمام مدتی که روی نیمکت نشسته بودیم و ر حرف میزد، بچه لبخند گذاشته بود تو قاب صورتش. بلند شدم و دست بچه رو گرفتم، بغلش کردم و صدای نفساشو شنیدم. بوسیدمش و بهش گفتم سلام. بعد دست ر رو گرفتم و از پارک اومدیم بیرون. هیچ نظری موجود نیست:. با رایانامه ارسال کنید. این را در وبلاگ بنویسید! 8207;در Twitter به اشتراک بگذارید. 8207;در Facebook به اشتراک بگذارید. یا «ببخشید خانوم). الآن ک...
someonealready.blogspot.com
یکی مثل همه: December 2013
http://someonealready.blogspot.com/2013_12_01_archive.html
ه.ش. ۱۳۹۲ دی ۵, پنجشنبه. وات دِ هل فونتریه؟ درست یک روز قبل، رابطهی من و ر شکل عجیبی به خودش گرفت. 1 سی آذر تولد ر بود. شب یلدا. اون روز که نه، اما فرداش تونستیم همو ببینیم. حالا کجا بریم که ر نلرزه؟ سینما. فیلم که تموم شد، یه ساعتی وقت داشتیم. چپیدیم تو یه کافهی داغون، فقط بابت سوءاستفادهی مکانی. با این که قسمت غیرسیگاریا نشستیم، دود خفه میکرد با اون سقف کوتاه و فضای تاریک و خف و دلگیر. خرگوش من. عزیز من. با رایانامه ارسال کنید. این را در وبلاگ بنویسید! 8207;در Twitter به اشتراک بگذارید. چرا ای حر...
fat-h.blogfa.com
خاطرات فاطمه - خوابگاه فاطمیه
http://www.fat-h.blogfa.com/tag/خوابگاه-فاطمیه
مهمانش جغرافی می خواند و خودش ارتباطات اجتماعی. چهار سال گذشت تا سرنوشت مشترکی آنها را هم اتاقی هم در خوابگاه دانشجوهای ارشد دانشگاه تهران کرد. و روزها آشنایی جایشان را به روزهای دوستی و غمخواری دادند. دردهای مشترک و شادی های مشترک! و روز دفاع ارشد او، که او را از رفیق مهمانش جدا کرد. از خوابگاه که بیرون آمد دنیا دو نیمه شد. در همان امیرآباد و بعد میان تهران و شیراز. او خانه ای اجاره کرد. مهمانش به شیرازی ها شوهر کرد. همه چیز تکرار شد توی قلبم. حالا که رفته، دلتنگم. مثل هفته پیش که دلتنگ مادرم شدم. م...
shana80.blogfa.com
شانا
http://www.shana80.blogfa.com/9305.aspx
حاضر شدیم تا ببرمش بیرون،تو سرم هزار تا فکر مبهم،انگار تو مغزم پر از خطهای زیگزاگ کشیدند سوییچ رو. برمی دارم فن دستشویی رو خاموش میکنم وایمیسم تو هال ویه نگاهی میندازم تا همه چیز رو چک کنم. ای بابا هنوز جوراب نپوشیدی؟ آخه اینو دیگه چرا میخوای بیاری؟ کلافه ام.با عجله. میادکه بره بیرون تا کفشش رو بپوشه خیلی اروم میگه چرا تیپ مشکی زدی؟ من دوست ندارم.یه شال. رنگی بذار .بعد کفشاش رو می پوشه میرم سمت آینه.تیپی مشکی وصورتی غمگین.خوب منم باشم. همیشه مامانی با شال رنگی و لبهای خندون باشید. نوشته هایی از هلسینکی.